ما هم تجدیدپذیر داریم یکبیستوچهارم متوسط جهانی!
آینده متعلق به کشورهایی است که بر انرژی تجدیدپذیر تمرکز کرده اند و خودشان را برای دوران پس از سوختهای فسیلی آماده میکنند. کشورهایی مانند چین با شتاب زیادی در حال توسعه این انرژی هستند و اگر امروز با حساب پر از پول سراغ آنها برویم و بخواهیم برای ما توربین بادی با تکنولوژی روز تولید کنند، تحویل آن را به دو سال آینده موکول میکنند. آنها به قدری ارزش تجدیدپذیرها را درک کردهاند که برای پیشرفت و دستیابی به تکنولوژی آن، یک لحظه هم درنگ نمیکنند، اما در کشور ما، سیاستگذاری دقیق و برنامهریزی مناسبی در این صنعت وجود ندارد. آمارها نشان میدهد انرژی تجدیدپذیر در کشورمان در مقایسه با میانگین جهانی عملاً تعطیل است و اگر حتی همین امروز هم برای تولید و توسعه آن اقدام کنیم، دیر است، به همین منظور با دکتر هاشم اورعی، رئیس اتحادیه انجمنهای انرژی ایران گفتگو کرده ایم.
برخی مسئولان حوزه انرژی گفتهاند انرژی تجدیدپذیر گران است و آن را دلیلی برای عدمتوسعه این انرژی اعلام کردهاند. نظر شما در این رابطه چیست؟
۹۰درصد مسئولان کشورمان به اشتباه و در اثر عدماطلاع و محاسبات غلط فکر میکنند انرژی تجدیدپذیر بادی و خورشیدی کالای لوکس و گرانی است، اما سخت در اشتباهند. با اطمینان میتوان گفت که اگر پول صرف توسعه فناوری انرژی تجدیدپذیر شود و توسعه پیدا کند، اگر تقاضا برای آن ایجاد شود و ظرفیت افزایش پیدا کند، آنوقت تبدیل به ارزانترین انرژی میشود. آمارها در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ حاکی است سرمایهگذاری در بخش انرژی تجدیدپذیر به ویژه بادی و خورشیدی از سرمایهگذاری در سوختهای فسیلی بیشتر شده است. در دو دهه اخیر در جهان، تحقیقات زیادی در زمینه توسعه فناوری توربینهای بادی و پنلهای خورشیدی انجام شده است و در نتیجه آن، امروز ارزانترین نوع تولید انرژی الکتریکی، توربینهای بادی مستقر در خشکی هستند، بنابراین اینها زنجیروار به هم وصل هستند، یعنی وقتی سرمایهگذاری و تقاضا زیاد شود، فناوری هم توسعه خواهد یافت، این سرمایهگذاری و تقاضا و نیز تحولاتی که در انرژی بادی و خورشیدی مشاهده میکنیم، باعث شده است قیمت تمامشده آن پایین بیاید و وارد چرخه مثبتی شود، اما این مسئله در کشور ما درست وارونه است.
آمارها در رابطه با توسعه انرژی تجدیدپذیر در دنیا چگونه است؟
توسعه انرژی بادی و خورشیدی در جهان با شتاب در حال انجام است. طبق آمار منتشرشده، در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۰درصد کل برق جهان از انرژی بادی و خورشیدی تأمین شده و در سال ۲۰۲۲، این عدد به ۱۲ درصد رسیده و انتظار این است این روند شتاب بگیرد و پیشبینی میشود در سال ۲۰۵۰، دوسوم کل برق جهان از طریق انرژی بادی و خورشیدی تأمین شود. امروز اگر شما بخواهید ۵۰ توربین بادی با تکنولوژی روز بخرید، یک دوره حداقل دو ساله طول میکشد تا آن را به شما تحویل دهند چراکه تقاضا برای آن زیاد است و دارد توسعه پیدا میکند. متأسفانه ما شرایط را از دست داده و عقب افتادهایم. در حالی که قطار توسعه انرژی تجدیدپذیر در جهان راه افتاده و با سرعت زیاد دارد حرکت میکند، ما از این قطار جا ماندهایم.
کدام کشورها در این زمینه پیشتاز هستند؟
چین در این زمینه میداندار است، به طوری که به عنوان مثال در سال ۲۰۲۲، یکسوم کل پنلهای خورشیدی که در جهان نصب شده، در چین بوده است. امریکا در بخش انرژی بادی پیشرفت زیادی کرده است. در اروپا، آلمان نسبت به سایر کشورها جلوتر است، این کشور پس از اینکه توانست بحران انرژی پس از جنگ روسیه با اوکراین را حل کند، حدود یک ماه قبل، برنامه خود را تغییر داد و قصد دارد تا سال ۲۰۲۵ به جای اینکه ۶۰ درصد از انرژی الکتریکی خود را از تجدیدپذیرها تأمین کند، آن را به عدد ۸۵درصد برساند. کشور بعدی اسپانیاست که شرایط اقلیمی کاملاً خوبی دارد. در منطقه خاورمیانه، کشور ترکیه که همزمان با ایران، کار روی انرژی تجدیدپذیر را شروع کرد، امروز بیش از ۱۵ هزار مگاوات نیروگاه بادی دارد، این در حالی است که کل انرژی تجدیدپذیر ما هزار مگاوات است! کشورهای عربستان و امارات نیز سرمایههایی را که در بازار سوختهای فسیلی به دست آوردهاند، در بخش انرژی تجدیدپذیر سرمایهگذاری کردهاند و دارند خودشان را برای دوران پس از سوختهای فسیلی آماده میکنند. در واقع تمام کشورهایی که قرار است آیندهای داشته باشند، در این زمینه به شدت در حال فعالیت هستند و انتقالی دارد صورت میگیرد، یعنی کشورهای نفتی به کشورهای برقی تبدیل میشوند و پیشبینیها این است که چین اولین کشور سوپربرقی خواهد شد، زیرا به شدت رو به جلو حرکت میکند و به دنبال آن است که وابستگی خود به سوختهای فسیلی را کاهش دهد و از نظر انرژی مستقل شود.
وضعیت ایران چگونه است؟ چقدر ظرفیت توسعه در بخش تجدیدپذیر داریم و چقدر از آن استفاده کردهایم؟
اگر به من بگویند که شرایط انرژی تجدیدپذیر را در یک کلمه تعریف کن، میگویم «تعطیل!». بیش از ۲۰ سال است در کشور ما در زمینه انرژی تجدیدپذیر کار میشود، اما در حالی که ظرفیت منصوبه نیروگاهی ما بیش از ۸۵ هزار مگاوات است، فقط هزار مگاوات آن تجدیدپذیر است، یعنی فقط حدود نیمدرصد کل برق تولیدی ما از منابع تجدیدپذیر است و این عدد در دنیا ۱۲درصد است، به عبارت دیگر ما یکبیستوچهارم متوسط جهانی در بهترین حالت هستیم. وقتی میگویم متوسط جهانی یعنی آنگولا و کنیا را هم حساب کردهام، نه فقط چین را که اگر با آن مقایسه کنم، گم خواهیم شد! خلاصه اینکه سهم انرژی تجدیدپذیر از برق تولیدی کشورمان بسیار کم است و بدتر اینکه اصلاً چیزی به نام صنعت انرژی تجدیدپذیر نداریم!
واضح است که استفاده از تجدیدپذیرها و دستیابی به تکنولوژی روز آن، ضروری و مهم است. چرا در کشورمان نسبت به این موضوع مهم غفلت شده است؟
متأسفانه عمده مسئولان دولتی به ضرورت انرژیهای تجدیدپذیر کشورمان توجه نمیکنند. محصول نهایی انرژی تجدیدپذیر، برق است، اما این انرژی، یک صنعت بسیار مهم است، زیرا مهمتر از برقی که تولید میشود این است که به اقتصاد ملیمان کمک میکند و ما باید به سمت ایجاد اشتغال و بالا بردن GDP برویم. از نظر من مهمترین مشکل اقتصادی ما عدمبرخورداری از رشد است. چرا ما رشد نداریم؟ یک دلیلش این است که همیشه اقتصاد ما وابسته به نفت و گاز بوده است، حتی یک روز تعلل هم دیر است و باید همین امروز به سمت «اقتصاد اقلیمی» حرکت کنیم؛ واژهای که تقریباً در تدوین استراتژی توسعه اقتصادی ایران شنیده نمیشود و کسی به آن توجهی نمیکند. اقتصاد اقلیمی، یعنی اینکه ببینیم در مناطق شرقی کشور از شمال تا جنوب، ظرفیت بسیار زیادی برای انرژی بادی وجود دارد، همچنین در مناطق مرکزی کشور منابع عظیم انرژی خورشیدی وجود دارد. اگر به این ظرفیت به درستی نگاه و روی آن سرمایهگذاری کنیم، اشتغال ایجاد میشود، توسعه اقتصادی فراهم خواهد شد و برق هم تولید میشود. اما چرا این کار را نمیکنیم، به قول آقای همایون کاتوزیان، ما یک جامعه کوتاهمدتیم، بنابراین توجهی به تدوین استراتژی توسعه صنعتی مبتنی بر اقلیم منطقه نداریم. مشکل این است که اگر از معاون صنعت وزارت صمت بپرسیم که ۱۰ سال دیگر صنعت ما چیست و به کجا خواهد رسید، او خواهد گفت نمیداند! چنین پاسخی ناشی از آن است که ما استراتژی توسعه صنعتی نداریم.
مشکلات و موانع بر سر راه توسعه انرژی تجدیدپذیر در کشورمان چه بوده است؟
اینکه اصلاً چیزی به نام صنعت انرژی تجدیدپذیر نداریم و اگر قرار باشد با این سرعت بعد از ۲۰ سال هزارمگاوات تجدیدپذیر داشته باشیم، از نظر اقتصادی بهتر است که تعطیلش کنیم. وقتی وزیر نیرو در دولت سیزدهم اعلام کرد که ما میخواهیم ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر بزنیم، من مصاحبه کردم و گفتم طبق آمار اگر به گذشته نگاه کنیم این امر ۲۰۰ سال طول میکشد. همینطور هم شد. شما باید از اقتصاد مقیاس استفاده کنید، یک میوه فروشی اگر قرار باشد روزی دو تا هندوانه بفروشد، باید در آنجا را ببندد. ما هم وقتی ۲۰ سال طول میکشد که هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر داشته باشیم باید مثل همان هندوانه فروشی آن را تعطیل کنیم. چرا نمیبندیم، چون میوهفروش هزینههایش را از جیبش میدهد، اما ما از جیب مردم میدهیم و برایمان مهم نیست. از یک طرف از اقتصاد مقیاس استفاده نمیکنیم، از طرف دیگر هم از تکنولوژی روز عقب افتادهایم و اصلاً تقاضا وجود ندارد، برای همین جنسهایمان گران درمیآید و با این اعداد و ارقام هیچ وقت صنعت انرژی تجدیدپذیر در مملکت ما شکل نخواهد گرفت. من میخواهم سه تا دلیل عمده را به ترتیب اهمیت بگویم تا ببینیم چرا امروز به اینجا رسیدهایم؟ اول، اقتصاد برق است، یعنی مادامی که ما گاز مجانی به نیروگاههای حرارتی میدهیم که برق تولید کنند و حتی هزینه سرمایهگذاری را هم به حساب نمیآوریم. بعد قیمت برق خروجی هر کیلووات ساعت مثلاً ۱۰۰ تومان میشود. آن را با انرژی تجدیدپذیر به غلط مقایسه میکنیم و میگوییم آن میشود ۵۰۰ تومان! و این دلیلی میشود که مسئولان میگویند انرژی تجدیدپذیر گران است. خب شما «سیب» را با «پرتقال» مقایسه میکنید! در صورتی که وقتی میتوان قیمت تجدیدپذیر را با قیمت برق حرارتی مقایسه کرد که قیمت حرارتی کامل حساب شود. ارزش صادراتی گازی که به نیروگاههای حرارتی داده میشود به علاوه هزینه سرمایهگذاری که در تولید و انتقال اینها میشود و همچنین هزینه آلایندگی آن هم باید حساب شود. آنوقت میبینیم که اگر قیمت تمامشده برق حرارتی را درست حساب کنیم، گران تمام میشود، اما مسئولان برای عدمتوسعه انرژیهای تجدیدپذیر بهانه میآورند و میگویند گران است. حالا این یا عمدی است یا سهوی که من کمکم دارم شک میکنم به سهوی بودن آن! قدرتی که تولیدکنندگان برق حرارتی دارند، چه دولتی و چه غیردولتی شاید در این روند تأثیرگذار بوده است. دومین دلیل، دولتی بودن سیستم است. به محض اینکه شما سیستم را دولتی میکنید، یعنی بحث اقتصادی و هزینهفایده در آن گم میشود. میلتون فریدمن از نوابغ اقتصادی تاریخ گفته، اگر مسئولیت بیابان صحرا را به بخش دولتی واگذار کنید، بعد از یک مدت با کمبود شن مواجه میشود و این کاملاً درست است. سوم اینکه اصولاً مسئولان، آینده را در زمانی میبینند که قرار است از روی صندلی مدیریتی بلند شوند. در صورتی که سرمایهگذاری در انرژی تجدیدپذیر، سنگین و بلندمدت است، یعنی برای توسعه انرژی تجدیدپذیر ما باید در ذهنمان سرمایههای زیاد برای دوران حدود ۲۰ تا ۳۰ سال را تصور کنیم.
طبق اعلام وزارت نیرو قرار بود طی چهار سال، ۱۰هزار مگاوات به ظرفیت انرژی تجدیدپذیر اضافه شود. این برنامه به کجا رسیده است؟
بله، وزارت نیرو اعلام کرد در دوره چهار سال فعالیتش، ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر خواهد زد. ما هم گفتیم خدا کند این دروغ، راست باشد. آنها گفتند ۴ هزار مگاوات را به انرژی خورشیدی اختصاص میدهند و آقای مهندس کمانی، مدیرعامل ساتبا هم گفت تا ۹۲ هزار مگاوات متقاضی برای آن وجود دارد، اما وقتی برای این ۴ هزار مگاوات مناقصه برگزار شد، فقط برای هزار مگاوات آن برنده اعلام شد که حدود ۹۰درصد شرکتها، نیمهدولتی، خصولتی و حکولتی بودند. بعد از آن گفتند بیایید و قرارداد ببندید، اما قرارداد را طوری نوشتند که حتی یک مورد از برندگان این مناقصه هم حاضر نشدند آن را امضا کنند. در حالی که تقریباً نیمی از عمر دولت سپری شده است از آن وعدهای که دادند، یک وات هم هنوز قرارداد امضا نشده است. وقتی میگویم انرژی تجدیدپذیر در کشورمان تعطیل است برای همین میگویم. با این سرعت ماجرای همان میوهفروشاست که روزی یک هندوانه میفروشد و باید در مغازهاش را ببندد.
امسال تابلوی انرژی تجدیدپذیر در بورس راهاندازی شد، این اقدام میتواند مؤثر باشد؟
این کارها، بزک است. حالا تابلوی سبز، زرد یا آبی درست شود. مثل این است که شما فونداسیون خانهتان ایراد دارد و بروید دستگیره در را عوض کنید!
اگر همین امروز به شما مسئولیت بدهند و بگویند سریعترین کاری که برای بهبود وضعیت انرژی تجدیدپذیر کشور انجام میدهید، چیست، چه کاری انجام میدهید؟
اصلیترینش این است که به جای اینکه مصاحبه کنم و وعده توخالی بدهم، یعنی عدد و رقم ۹۲ هزار مگاوات و ۱۰ هزار مگاوات بدهم، آدمهای متخصص و توانمند را دورهم جمع میکنم و به آنها در یک اتاق قلم و کاغذ میدهم تا برنامه توسعه انرژی تجدیدپذیر را بنویسند، آن هم نه تا پایان دوره مسئولیتی که به من دادهاند بلکه تا ۱۰ سال آینده و البته با توجه به شرایط و الزامات کشور. دوم برای اصلاح اقتصاد برق تلاش میکنم. دولت باید پایش را از این بخش کنار بکشد، اما چرا تا الان این کار انجام نشده است؟ به دلیل اینکه اگر خصوصیسازی برق انجام شود، اول از همه وزارت نیرو متضرر خواهد شد و سوءمدیریتشان مشخص میشود، بنابراین دولت به آسانی جایگاه اربابیتش را از دست نمیدهد. الان هم وزارت نیرو ارباب است و کسانی که سرمایهگذاری میکنند، رعیت هستند. تصور کنید جای این دو عوض شود! نمیدانم ولی این قدرتی است که شاید در اختیار هر کسی قرار بگیرد، حاضر نباشد آن را از دست بدهد.
تکنولوژی استفاده از تجدیدپذیرها در دنیا پیشرفت چشمگیری داشته است و ما از آن عقب ماندهایم.
آیا میشود این عقبماندگی را جبران کرد؟
توسعه انرژی تجدیدپذیر یک ضرورت است. تجدیدپذیرها باید در توسعه اقتصادی کشور نقشآفرینی کنند و جایگاه ویژهای در توسعه صنعتی کشور داشته باشند. باید برویم به سمت اینکه تکنولوژی را توسعه بدهیم. ما اخیراً شاهد ساخت توربین بادی ۱۶ مگاواتی برای نصب در دریا بودیم، یعنی پرههای توربین که یک بار دور بزنند، مساحتی که پوشش میدهند، برابر هفت زمین فوتبال است. در شمال اروپا هم توربینهای شناور در دریا نصب میشوند، اما متأسفانه ما از همه این فناوریها عقب افتادهایم. در حوزه انرژی خورشیدی هم همین است، راندمان این بخش هم به شدت بالا رفته است و من فکر میکنم با این سرمایهگذاری که در تحقیق و توسعه در زمینه پنلهای خورشیدی انجام میشود، در چند سال آینده شاهد رشد قابل توجه در این بخش خواهیم بود، لذا دولت اگر یک کار بخواهد انجام دهد که این عقبماندگی را جبران کند، باید در بازار انرژی تجدیدپذیر تقاضا ایجاد کند. من معتقدم باید برنامهای تدوین شود که تا سال ۱۴۱۰ بین ۲۰ تا ۲۵درصد از انرژی الکتریکی تولیدی کشورمان از منابع تجدیدپذیر تولید شود، اما به شرط اینکه دولت پایش را کنار بکشد، شرایط لازم را فراهم کند و کار را به دست مردم بدهد. این یک برنامهریزی دقیق نیاز دارد. در غیر این صورت قطعاً به جایی نخواهیم رسید.