گفت‌وگو با بابک خادمی؛

هنر در عصر هوش مصنوعی، از مدیریت هنری تا هوش هنری

مصاحبه کنند محمد بسام

شناسه خبر: 182165
هنر در عصر هوش مصنوعی، از مدیریت هنری تا هوش هنری

بابک خادمی از آن دسته هنرمندانی است که مسیرشان از کارهای خلاق و هنری آغاز شده و در ادامه به مدیریت پروژه‌ها و هدایت تیم‌های هنری رسیده است. در حال حاضر وی مدیریت یک آژانس خلاقیت بین‌المللی را در امارات بر عهده دارد. برای او، هنر تنها خلق یک اثر نیست؛ بلکه زبانی است برای ترجمه‌ی مفهوم و ایده به چیزی که دیده و لمس شود.

تجربه‌ بابک خادمی در سال‌های اخیر بیشتر معطوف به یافتن «دست‌خط خاص» هر پروژه یا برند بوده؛ امضایی منحصر‌به‌فرد که باعث می‌شود یک کار از دل تکرار بیرون بیاید و ماندگار شود. حالا با ورود هوش مصنوعی به عرصه‌ی خلاقیت، او این نقش را نه تنها کم‌رنگ‌تر نمی‌بیند، بلکه جذاب‌تر هم توصیف می‌کند: «هوش هنری» از نگاه او مکملی برای «هوش مصنوعی» است؛ ترکیبی که اگر درست مدیریت شود، می‌تواند هم سرعت خلق را بالا ببرد و هم عمق تازه‌ای به خلاقیت ببخشد.

 س:به‌عنوان یک مدیر هنری که هم تجربه‌ی کار خلاقانه و هم تجربه‌ی مدیریت پروژه‌های هنری رو دارید، وقتی می‌گیم «هوش هنری» در کنار «هوش مصنوعی»، شما دقیقاً چه تصویری در ذهن‌تون شکل می‌گیرد؟

بهتره اول تعریفی داشته باشم از مدیر هنری از منظر خودم. من معتقدم مدیر هنری کسی هست که به انواع سبک‌ها و تکنیک‌های هنری مسلطه، در موردشون مطالعه داره و می‌تونه مفاهیم و کانسپت‌های مختلف رو در اون قالب‌ها قرار بده و بهترین اون رو با توجه به شرایط به یک دست‌خط منحصر هنری برای یک پروژه خاص، یک شخص، یک سازمان یا برند و حتی یک جریان ایجاد کنه. پس هوش هنری دقیقا اونجایی معنی پیدا می‌کنه که شما باید تصمیم بگیری که کدوم تکنیک، سبک یا فرم هنری مناسب چه مفهومی هست و برای اجرای اون برنامه ریزی کنی.

 س:شما سال‌ها در فضای هنر و خلاقیت فعالیت کردید. اولین بار که با ابزارهای هوش مصنوعی در هنر برخورد داشتید چه احساسی داشتید؟ هیجان، ترس یا شک؟

قطعا همه با دیدن توانایی‌های هوش‌مصنوعی در مرحله اول دچار یک هیجان جالبی شدند و بعد از گذار از اون هیجان سوال‌ها کم کم‌شروع شده. این سوال‌ها هم ترسناک هستن و هم آدم را دچار شک و تردید در مورد آینده می‌کنند، که چه اتفاقاتی قرار رخ دهد؟ چه در بحث هنر چه در هر جای دیگه‌ای که هوش مصنوعی ورود کرده. بنابراین من هم از این مسئله جدا نبودم. حالا بعضی‌ها نسبت به اون گارد دارند و بعضی‌ها هم همسو شدن که کاملا طبیعی است. دقیقا در طول تاریخ این موضوع با بوجود آمدن هر نوع تکنولوژی جدیدی بارها و بارها تکرار شده. بعضی‌ها در جریان و تکنولوژی‌های قبلی گیر می‌کنن و نسبت به جریان جدیدتر گارد می‌گیرند.

از دید شما، مدیر هنری در عصر AI  س:باید چه مهارت‌های جدیدی داشته باشه که قبلاً لازم نبود؟ آیا «سواد هوش مصنوعی» الان به اندازه «سواد بصری» اهمیت پیدا کرده؟

بنظرم هوش مصنوعی فقط فرآیند‌هارا تسریع کرده و همچنان انسان‌ها باید ان را مدیریت کنند. در واقع نوع ابزار عوض شده ولی ماهیت تغییر نکرده و بنظرم در این دوره نقش سواد بصری پررنگ تر از اجرا و اپریشین شده چون قبل از این معمولا خیلی از ایده‌ها، سبک‌ها و کانسپت‌ها بخاطر سختی اجرا و یا هزینه اون در مرحله ایده‌پردازی فیلتر و حذف می‌شدن ولی الان نه. پس نقش مدیریت هنری پر رنگ‌تر از قبل شده و بنظرم بیشتر تمرکز باید روی مطالعه هنر و خلاقیت باشه تا یادگیری مهارت اجرا.

خیلی‌ها می‌ترسن که AI باعث بشه خلاقیت انسانی کم‌رنگ بشه. شما موافقید که AI س :می‌تونه خلاقیت رو «جایگزین» کنه یا بیشتر به عنوان «تقویت‌کننده» می‌بینیدش؟

ان چیزی که در حال حاضر خروجی هوش مصنوعی هست نتیجه خلاقیت انسانیه که داده‌هایی رو از هر جنسی برای هوش مصنوعی بوجود آورده در طول زمان و هوش مصنوعی از اون تغذیه و یادگیری می‌کنه. بنابراین خروجی هوش مصنوعی چیزی بجز ترکیب اون چیزی که از قبل تولید شده نیست. اتفاقا شما برای گرفتن نتیجه بهتر باید روی خلاقیت در هر مرحله از فرآیند تمرکز کنید نه اجرا. پس به خودی خود باعث می‌شه خلاقیت رشد کند. 

اگه بخواید یک مثال از تجربه شخصی خودتون بزنید که AI س:باعث خلق اثری متفاوت یا حل یک مشکل هنری شده، چه پروژه‌ای رو تعریف می‌کنید؟

در حال حاضر برای اینکه درک درست‌تری از کانسپت و فرآیند اجرا در یک پروژه داشته باشم خودم و اعضای تیمم خیلی از هوش مصنوعی استفاده می‌کنیم. اما فقط در مرحله ایده‌پردازی و پیش تولید یک اثر. به دو دلیل: ۱. همچنان دوست دارم بیشتر کار انسانی باقی بمونه مگر از نظر زمان و هزینه صرفه نداشته باشه یا اون نیروی خاص برای اجرا وجود نداشته باشه. ۲.هنوز هوش مصنوعی در خیلی از حوزه‌ها نیاز به توسعه دارد و خروجی در حد اثر نهایی قابل ارائه ندارد.

با افزایش استفاده از AIس: بحث «اصالت اثر» و «مالکیت معنوی» خیلی جدی‌تر شده. از نظر شما چه قوانینی یا چارچوب‌هایی باید شکل بگیرد تا هم هنرمند و هم کارفرما محافظت بشن؟

معتقدم باید چارچوب‌های بین‌المللی و شفافی در این زمینه شکل بگیره، مثلا الزام به ذکر منبع الهام بخش اثر و نقش هوش مصنوعی در تولید اثر یا تعریف حقوق مالکیت برای هنرمند بخاطر خلاقیت و ایده و تدوین حقوق کپی‌رایت ویژه آثار تولید شده با هوش مصنوعی.

پنج سال آینده رو چطور می‌بینید؟ آیا مدیران هنری باید یاد بگیرن با AI س:مثل یک «همکار خلاق» تعامل کنن؟ یا این فقط یک موج گذراست؟

قطعا که گذرا نیست و همه هنرمندان به ویژه مدیران هنری باید بطور کامل با این فضا آشنا و از این ابزار برای بالا بردن کیفیت اثر یا بهینه سازی فرآیند هنری استفاده کنند..

س:به نظر شما، جوامع هنری و فرهنگی در منطقه ما (مثل خاورمیانه) چقدر آماده پذیرش مفهوم «هوش هنری» هستن؟ چالش فرهنگی یا ساختاری خاصی وجود دارد؟

اتفاقا اگر تاریخ را مطالعه کنید خاورمیانه از سهم بزرگی در پیشرفت هنر داشته پس قطعا این پذیرش وجود داره و جریان‌های هنری و فرهنگی جدیدی در چند سال آینده بوجود خواهد آمد.

س:به عنوان کسی که هم در استراتژی خلاق و هم در اجرای پروژه‌های هنری فعال هستید، اگر بخواهید یک «نقشه راه» برای استفاده درست از AI در مدیریت هنری طراحی کنید، سه اولویت اصلی‌تون چی خواهد بود.

معمولا من در از نقطه آغاز کار یعنی تحقیقات و مرحله ایده پردازی و کانسپت و بعد از اون در برخی موارد بسته به نوع اثر و پروژه در اجرا از این ابزار استفاده می‌کنم. تجربه فعلی من به من این رو نشان داده که هم در کیفیت اثر تاثیر بسزایی دارد و هم صرفه‌جویی در زمان و هزینه.

و در نهایت، اگه بخواهید یک جمله الهام‌بخش برای هنرمندانی بگید که از ورود به دنیای AI می‌ترسن، چی می‌گویید؟

اگر توانایی تخیل و تشریح اون چه که تخیل کردین رو بصورت متن دارید هوش مصنوعی شمارو بیشتر از هر ابزار دیگه‌ای به مفهومی که تخیل کردین نزدیک می‌کند.

=========================================

برچسب‌هایی که مربوط به خبر که باید در تنظیمات خبر لحاظ شود: بابک خادمی الکوهی، بابک خادمی الکوهی، مدیر هنری، مدیریت هنری، هوش مصنوعی، هنرمند، مصاحبه، Babak Khademi, Babak Khademi Alekouhi, Art Director

 

 

ارسال نظر