نسخه دولت برای بحران انرژی: دستور، ابلاغیه و تمنّا!
هاشم اورعی - استاد دانشگاه صنعتی شریف
ملت بخاطر دارد که رئیس دولت چهاردهم حتی قبل از آغاز کار مکرراً بر کارشناسی و سپردن کار به کاردان تاکید داشت. اما گویی فضای پاستور بگونهای است که رئیس جمهور وقت راه ساده را انتخاب کرده و صدور دستور را بر کارشناسی ترجیح میدهد. یک نمونه آن دستور رئیس جمهور مبنی بر ممنوعیت مازوتسوزی در سه نیروگاه کرج، اراک و اصفهان بود که بدلیل فقدان پشتوانه کارشناسی بیش از یک ماه دوام نیاورده و دوباره شاهد مازوتسوزی در این نیروگاهها و به خطر افتادن جان مردم در این مراکز جمعیتی هستیم.
شواهد حاکی از آن است که رئیس جمهور دولت چهاردهم در ادامه روند همیشگی بدنبال آن است که با دستور مشکلات را حل کند. در جلسه هیات دولت هفته گذشته رئیس جمهور با یادآوری شعار سال دستور داد که تا تابستان سال آینده ادارات دولتی مجهز به پانلهای خورشیدی برای تولید برق شوند. قطعاً چنانچه قرار بود ناترازیها با دستور رئیس دولت مرتفع شود در پایان کار نابهنگام دولت سیزدهم اثری از تورم، فقر، کمبود مسکن و دیگر ناترازیها نبود. از آنجا که تا رسیدن به اوج مصرف در سال آینده فقط 5 ماه وقت باقیست کاش رئیس جمهور قبل از دادن این وعده دست نیافتنی به الزامات محقق شدن آن نیز توجه میکرد. برای تجهیز ادارات دولتی به پانلهای خورشیدی انجام حداقل سه کار کارشناسی به صورت موازی ضروریست. اقدام اول بررسی و تعیین فضای قابل استفاده در ادارات دولتی در سطح کشور و اولویتبندی بر مبنای میزان تابش خورشید است. با توجه به ممنوعیت سرمایهگذاری مستقیم دولت در این بخش، محدودیتهای شدید اعتباری ارگانهای دولتی و نیز عدم اختصاص ردیف در بودجه سال جاری، نحوه تامین اعتباری این اقدام امری بدیهی و اساسی بشمار میرود. و بالاخره اینکه باید برنامه اجرایی با زمانبندی تدوین شده و ضمن پرداختن به نحوه تامین تجهیزات مورد نیاز برنامه اجرایی تدوین و اجرا شود. سوال اینجاست در حالیکه برای ساختن یک ساختمان قبل از آغاز عملیات اجرایی نقشه کشیده شده، تامین اعتبار شده و برنامه اجرا تدوین میگردد، چگونه میتوان انتظار داشت که چنین پروژه بزرگی که از نظر مالی، فنی و اجرایی بسیار پیچیده است، دستور رئیس جمهور و تمنای ایشان برای خروج از جهنم بیبرقی کافی باشد؟
به قول شاعر
عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت
واقعیت این است که در حوزه انرژی بدلیل عدم توجه دولتها یکی پس از دیگری کشور وارد مرحله بحران شده است و شگفتا که هنوز هم مسئولین عمق فاجعه را که ریشه در ناکارآمدی مدیریتی دارد درک نکردهاند. در حالیکه پس از 20 سال مجموع ظرفیت انرژی تجدیدپذیر کشور 1350 مگاوات است مدیر طرح توسعه انرژی خورشیدی توانیر اعلام میکند که در سه سال آینده 30 هزار مگاوات به ظرفیت انرژی تجدیدپذیر کشور افزوده خواهد شد. کاملاً آشکار است که مسئولین امر یا عدد و رقم نمیدانند و یا در مسیر همیشگی دادن وعدههای پوچ و توخالی به ملت گام برمیدارند. وقتی میبینیم معاونان رئیس جمهور و 7 وزیر کابینه دور هم جمع میشوند تا برنامه 5-4 ساله برای رفع ناترازی انرژی تدوین کنند معلوم است که کارشناسی محلی از اعراب نداشته و گشودن گره کور بحران انرژی را به همانهایی سپردهایم که بیشترین نقش و سهم را در ایجاد آن داشتهاند. و بالاخره وقتی نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اعلام میکند که در لایحه بودجه 1404 به دولت اجازه داده شده تا 30 میلیارد یورو سرمایه خارجی وارد کشور شود حتماً منظور ایشان این است که دولت مراقب باشد بیشتر وارد نشود و متقاضیان سرمایهگذاری خارجی در ایران فعلاً پشت درب صف بکشند تا نوبتشان شود!
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که درِ خانه ی تزویر و ریا بگشایند
رئیس جمهور عزیزمان در جلسه هیات دولت بر تلاش دولت برای جلوگیری از قطع گاز و برق واحدهای صنعتی تاکید کرده و گفت باید تمامی دستگاهها و مسئولین ذیربط تلاش کنند ناترازی انرژی به جایی نرسد که مجبور شویم برق صنایع را قطع کنیم. گویی حضرت ایشان خبر ندارند که چند روز قبل از این فرمایشات، مسئولین تمام تلاش خود را کرده و موفق شدهاند طی بخشنامهای برق کارخانجات بزرگ را حداقل برای سه شبانهروز و شهرکهای صنعتی را حداقل دو شبانه روز قطع کنند و از آنجا که در ادامه فصل سرما در انتظار موفقیتهای چشمگیر بیشتری هستند از واژه حداقل بجای حداکثر استفاده کردهاند! مسئول دیگری در این مسابقه بیکفایتی گوی سبقت را ربوده و دستور کتبی داده است که کل بار صنعتی نیمه شمالی کشور از ساعت 15:30 به صورت صد درصدی تا اطلاع ثانوی اعمال مدیریت گردد. البته صداقت مدیران دولتی اجازه نمیدهد که صحبتی از قطعی برق به میان آمده و بخشنامه ابلاغی به اعمال مدیریت و آن هم تا اطلاع ثانوی بسنده میکند. بنازم به این مدیریت! در ادامه این نمایش حزنانگیز شرکت گاز استان البرز در رقابتی ناجوانمردانه به مدیرعامل شهرک صنعتی سپهر کتباً اعلام میکند که جریان گاز کارخانجات مستقر در آن شهرک از روز جاری مورخ 23/9/1403 قطع میگردد. سوال اینجاست که مسئولین مربوطه روز قبل نمیدانستند وضعیت گاز کشور چگونه است و نمیتوانستند حداقل یک روز قبل به واحدهای صنعتی اعلام کنند؟ اینجا دیگر علم مدیریت مطرح نیست و صحبت از کمی عقل است! این است مدیریت قرون وسطایی! البته جای شکرش باقی است که مسئول مربوطه در انتهای دستور از واحدهای صنعتی که با قطع گاز زندگی شان بر باد رفته و کارگرانی که بیکار شده و نگران سیر کردن شکم خود و خانوادهشان هستند خواهش میکند که همکاری لازم را مبذول فرمایند! مگر انتخاب دیگری هم دارند؟
مخلص کلام اینکه بحران انرژی که کشور در آن قرار دارد کاملاً قابل پیشبینی بوده و میرود که عمق بحران بیشتر شود. آنچه میتواند کشور را به نابودی بکشاند توقف فعالیتهای تولیدی است که در ماهها وسالهای پیشرو در تولید ناخالص داخلی شاهد آن خواهیم بود. در این وانفسا نه دستور رئیس جمهور کارساز است و نه تمنای 2 درجه کاهش دمای منازل. باید واقعیات را به مردم گفت و به اتاق طراحی برگشت. کشور شورای عالی انرژی و بسیاری سازمان و نهاد مرتبط با انرژی دارد ولی سیاست انرژی ندارد. وقت آن رسیده رئیس جمهور محترم به وعده خود مبنی بر اعتماد به کارشناسی وفا کرده و افرادی را خارج از دولت به تدوین سیاست انرژی بلندمدت و واقعبینانه بگمارد. در غیر اینصورت ملت باید از هم اکنون با جان کندن برای روشنایی بدنبال شمع و گرم شدن بدنبال هیزم بوده، دور آتش حلقه بزنند وبا هم بخوانند،
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم، عُمر حسابش کردم!