جمعه 31 فروردین، 1403

کدخبر: 3747 18:25 1402/03/20

«تا کی؟!»

دسته‌بندی: سرمقاله ، انرژی

«تا کی؟!»

دسته‌بندی: سرمقاله ، انرژی

دکتر هاشم اورعی

استاد دانشگاه صنعتی شریف

سحرگاه ۵ خرداد ۱۲۸۷خورشیدی، پس از ۷ سال تلاش مته حفاری در چاه شماره یک مسجد سلیمان به نفت رسید و بدین‌ترتیب فوران نفت در خاورمیانه در تاریخ ثبت شد. شرکت ملّی نفت ایران در اسفند ۱۳۲۹ تاسیس و در اواسط دهه ۵۰ خورشیدی به رکورد تولید ۳/۶ میلیون بشکه در روز دست یافت. پالایشگاه آبادان با ظرفیت ۶۵۰ هزار بشکه در روز بزرگترین پالایشگاه جهان بود و بدین‌ترتیب NIOC به یکی از بزرگترین و پردرآمدترین شرکتهای جهان تبدیل شد. 

نفت در عربستان ۳۰ سال پس از ایران کشف شد و در اواخر دهه ۶۰ میلادی این کشور در تولید و صادرات نفت از ایران پیشی گرفت و در نهایت با روزانه ۸ میلیون بشکه به بزرگترین صادرکننده نفت جهان تبدیل شد و ایران با بیش از ۵ میلیون بشکه در روز در مقام دوم قرارداشت. 

ذخایر نفت و گاز ایران به ترتیب ۱۵۸ میلیارد بشکه و ۳۳ تریلیون مترمکعب با ارزش انرژیک ۳۶۰ میلیارد بشکه نفت معادل و عربستان ۲۷۰ میلیارد بشکه و ۸ تریلیون مترمکعب معادل ۳۲۰ میلیارد بشکه معادل برآورد می‌شود. 

در حال حاضر تولید شرکت ملّی نفت ایران حدود ۸/۲ میلیون بشکه در روز است که ۸/۱ آن به مصرف داخلی رسیده و حدود یک میلیون صادر می‌شود و بدین‌ترتیب رتبه ایران به دهمین صادرکننده نفت جهان تنزل یافته است در حالیکه در سال گذشته میلادی آرامکو، شرکت نفت سعودی، با تولید روزانه ۱۰ میلیون بشکه و سود ۱۶۱ میلیارد دلار به یکی از پرسودترین شرکتهای جهان تبدیل شده است. 

اما چرا ایران طی چهاردهه جایگاه خود را بعنوان دومین صادرکننده نفت جهان از دست داد و ملتش هر روز فقیرتر شد در حالیکه عربستان به سرعت در مسیر توسعه در حال حرکت است؟ مسلماً از جنبه‌های مختلف می‌توان بدنبال حل این معما بود، لیکن این نوشتار تنها به بخش انرژی می‌پردازد. 

در حال حاضر مصرف روزانه فرآورده‌های نفتی در کشور برابر ۸/۱ میلیون بشکه به ارزش سالیانه حدود ۶۰ میلیارد دلار است، در حالیکه درآمد حاصل از فروش بنزین و گازوئیل در داخل کشور ۳۷۰۰ هزار میلیارد ریال معادل ۳/۷ میلیارد دلار در سال برآورد می‌شود. در بخش گاز نیز مصرف داخلی حدود ۷۵۰ میلیون مترمکعب در روز است که ارزش آن ۱۰۸ میلیارد دلار در سال بوده لیکن درآمد حاصل از فروش آن ۸۵۰ هزار میلیارد ریال معادل ۷/۱ میلیارد دلار برآورد می‌شود. بدین‌ترتیب شرکت ملّی نفت ایران سالیانه ۱۶۸ میلیارد دلار انرژی را به قیمت ۹ میلیارد دلار به فروش می‌رساند. 

مصرف برق کشور ۳۲۰ میلیارد کیلو وات ساعت است که چنانچه پس از کسر قیمت سوخت اولیه، ارزش آن معادل ۵ سنت بر کیلو وات ساعت در نظر گرفته شود، ارزش برق مصرفی در سال ۱۶ میلیارد دلار و با متوسط قیمت فروش ۱۵۰۰ ریال در کیلو وات ساعت، درآمد حاصل از فروش معادل ۴۸۰ هزار میلیارد ریال و یا ۹۶۰ میلیون دلار می‌باشد. بدین‌ترتیب در حالیکه ارزش کل انرژی مصرفی سالیانه در کشور ۱۸۴ میلیارد دلار است مبلغ دریافتی بابت فروش آن جمعاً حدود ۱۰ میلیارد دلار می‌باشد. 

اما نام تفاضل این دو رقم یعنی حدود ۱۷۴ میلیارد دلار در سال چیست؟ برخی آن را یارانه پنهان می‌نامند و معتقدند که باید با افزایش قیمت حامل‌های انرژی این رقم را پایین آورده و در نهایت به صفر رساند. عده‌ای دیگر فریاد می‌زنند که نه یارانه بلکه حق ملّت است و گروهی نیز نام فرصت از دست رفته بر آن می‌نهند. لیکن در حالیکه بخشهای مختلف جامعه بر سر نام با هم گلاویزند دولت به ادامه حرکت در مسیر اشتباه ادامه داده و نتیجه اینکه این تفاضل، نامش هر چه هست، ایران را در رتبه اول جهان قرار داده و کشورهای چین و عربستان سعودی با اختلافی بسیار زیاد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. کار به جایی رسیده که طبق اعلام آژانس بین‌المللی انرژی، ۴۶٪ از کل یارانه انرژی پرداختی در جهان متعلق به ایران است! 

در هر صورت ایران با مصرف ۳۵۰ میلیون تن هیدروکربور و ۳۲۰ میلیارد کیلو وات ساعت برق در سال آینده خود را می‌سوزاند و از نظر برخی حق خود می‌داند که با پیمایش ۱۱۰ میلیون کیلومتر در سال توسط ۲۴ میلیون خودرو، روزانه ۲۰۰ میلیون دلار سوخت را دود کرده و به هوا بفرستد و بدون توجه به اینکه این مبلغ هزینه لازم برای احداث روزانه ۲۰۰ کیلومتر راه آهن است، با سرازیر شدن به شمال و جنوب با خودرو شخصی حالش را می‌برد! 

در بخش کشاورزی هم برق مفت را صرف بالا آوردن آب از عمق ۲۰۰ متری کرده و با حدود ۹۰۰ هزار چاه که بیش از نیمی از آن غیرمجاز است ۱۶۰ میلیارد متر مکعب از آبهای زیرزمینی را صرف کاشت محصول کرده و دلش خوش است که هندوانه صادر می‌کند! 

برخی کل انرژی مصرفی در کشور را بر جمعیت تقسیم کرده و اعلام می‌کنند که سرانه مصرف انرژی ما کمتر از بسیاری کشورهاست غافل از اینکه سرانه مصرف انرژی را نمی‌توان بعنوان معیار در نظر گرفت چون مهم آن نیست که هر نفر چقدر انرژی مصرف می‌کند بلکه مساله اصلی آن است که با آن انرژی چه می‌کنیم. بدین‌ترتیب معیار صحیح شدت مصرف انرژی یعنی مقدار انرژی مصرفی در مقابل یک واحد در تولید ناخالص داخلی است و اعلام سرانه مصرف انرژی دادن آدرس غلط و پاک کردن صورت مساله است. 

کشور آلمان با جمعیتی برابر ایران سالیانه ۲۹۰ میلیون تن هیدروکربور مصرف می‌کند. با توجه به تولید ناخالص داخلی ۴۲۶۰ میلیون دلاری آلمان و در مقایسه با ایران با GDP برابر ۴۲۰ میلیون دلار، به این نتیجه می‌رسیم که شدت مصرف انرژی در ایران ۱۲ برابر آلمان است. با مقایسه انرژی مصرفی و تولید ناخالص داخلی ترکیه با ایران نیز مشاهده می‌شود که شدت مصرف انرژی در ایران ۷۵/۴ برابر ترکیه است. کار به جایی رسیده که ایران در مصرف سوختهای فسیلی از رتبه هشتم جهان به پنجم صعود کرده و بالاتر از آلمان، فرانسه و انگلستان قرار دارد. وقت آن رسیده که مساله را جدی گرفته و از خود بپرسیم چرا انرژی مصرفی در تولید یک هندوانه و در حالت کلی یک دلار در GDP، این طرف مرز ایران و ترکیه نزدیک به ۵ برابر آن طرف مرز است؟ 

حاصل سیاستهای دولت در چند دهه اخیر آن است که علیرغم شعارهای متداول کماکان بخش قابل توجهی از درآمد ارزی کشور وابسته به صادرات انرژی بوده و نمی‌توان کشور را با درآمد حاصل از فروش پشم گوسفند و شاخ بز در مسیر توسعه قرار داد. از طرف دیگر بخش قابل توجهی از صادرات صنعتی از جمله فولاد و محصولات پتروشیمی هم متکی به رانت انرژی بوده و تنها ۵/۱ درصد از صادرات کشور دانش محور است. البته در این مسیر رفاه انرژیک برای ملّت فراهم شده و حاملهای انرژی ارزش خود را از دست داده است. خلاصه اینکه در دوران فعلی سخت مشغول سورچرانی انرژیک بوده و بی‌محابا آینده کشور را می‌سوزانیم. 

در این مسیر اشتباه کار را به جایی رسانده‌ایم که بجای سرمایه‌گذاری در آموزش، بهداشت، تحقیق و توسعه، سرمایه‌گذاری صنعتی و در نهایت توسعه اقتصادی، ارزش انرژی مصرفی حدود ۴۳٪ تولید ناخالص داخلی است. با اطمینان می‌توان گفت که ادامه این مسیر میسر نبوده و تدوین سیاست انرژی واقع‌گرایانه و مبتنی بر خرد امری ضروریست. از جمله اقدامات لازم در صحنه فرهنگی بیان واقعیات، شفافیت و بالابردن سطح آگاهی مردم است. باید با بهبود روابط در صحنه بین‌المللی تولید را افزایش داده و مصرف داخلی را کاهش دهیم و دوباره به سهم خود در بازار انرژی جهان دست یابیم. باید قیمت انرژی را به ۹۰ درصد بهای صادراتی آن افزایش دهیم تا از این مسیر با از بین رفتن کسر بودجه وعدم نیاز به خلق پول زنجیر جهنمی تورم پاره شده و کشور پس از نزدیک به نیم قرن دوباره در مسیر توسعه قرار گیرد. در غیر این صورت روند فقیر شدن ملّت، افزایش آلودگی و دمای متوسط هوا و خشک شدن فلات ایران ادامه خواهد یافت. تاکی منافع ملی ایران باید به علت اتخاذ سیاست‌های نابخردانه برخی مسئولین امر، درجهت توسعه  اهداف سطحی و گذرا و پوپولیستی باشد وکشوررا دچار بحران نماید وهیج کسی مسؤلیت آنرا نپذیرد؟ براستی تا کی!؟

 

نویسنده: هاشم اورعی
برچسب: جهان اقتصاد ، انرژی ، دلار ، هاشم اورعی ، صادرات ، شرکت ملی نفت ، اخبار روز



https://jahaneghtesad.com/direct/3747


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |