هدف دولت از تایید و تکذیب ETF پالایشگاهی چه بود؟
مهدی نظیفی- تحلیلگر اقتصادی
سازمان خصوصی سازی و دولتیها مدتهاست با بوق و کرنا تشکیل صندوق قابل معامله ETF شامل سهام پالایشگاهها (دارادوم) را اعلام کرده است بعد بهدنبال شایعه عدم انتشار سهام صندوق دوم، اعلام میکند این صندوقها مگر اصلا ثبت شدند که بعد لغو بشوند سپس وزارت اقتصاد فروش بلوکی همان پالایشگاهها را اعلام مزایده میکند، وزیر اقتصاد از وجود برخی ناهماهنگی ها سخن می گوید و برخی نیز معتقدندد وزارت نفت عملا با تاسیس صندوق مخالفت کرده و اقدام لازم را انجام نمیدهد، صداوسیما در 19 مرداد شروع ثبت نام ETF دوم را برای دوم شهریور اعلام میکند ولی معاون خصوصی سازی آنرا تکذیب میکند، رییس خصوصی سازی فردای آنروز دوباره آنرا برقرار اعلام میکند دوباره وزیراقتصاد آمادگی خود را اعلام میکند. رییس کمیسیون اقتصادی مجلس هم طرح دولت را برای فروش نفت به مردم مغایر با نظر مجلس و قوه قضاییه تشخیص میدهد و بدهکار شدن دولت آتی را کلا منتفی میداند. از سوی دیگر فردای آنروز عضو کمیسیون اقتصادی مجلس میگوید فروش بلوکی سهام پالایشگاهها متوقف شد و اظهار میدارد که آقای علایی معاون خصوصی سازی اعلام کردند سهام صندوق دوم شهریور عرضه خواهد شد. وزیر
اقتصاد هم اعلام میکند در اولین چهارشنبه شهریور نسبت به عرضه صندوق دارادوم اقدام خواهد شد.
این ناهماهنگیهای تاسفبار همانطور که در سرمقاله 9 مرداد جاری متذکر شدم «نشاندهنده عدم تحمل و مدارا و نداشتن اجماع در بین دولتی هاست که با دوستان نزدیک خود هم حتی در مسائل حیاتی کشور تفاهم ندارند. اینها چگونه میتوانند بین بیش از یک میلیون کارمند دولت هماهنگی ایجاد کنند تا امور جاری، مسائل و مشکلات 84 میلیون مردم ایران را اداره نمایند، کسانیکه توصیههای متخصصان بلکه پند دوستان را هم برنمیتابند». اینگونه وعده های کارشناسی نشده بی پایه و اساس یا کم بنیان دولتی ها، که بارها به سرمایه اجتماعی کشور آسیب زده و اعتبار و ثبات اقتصاد کشور را زیرسوال برده با وجود سابقه بسیار در دهه های قبل، این بار در این حجم بزرگ بیسابقه بوده است. بطوریکه در چند روز اخیر باعث بهم خوردن روال عادی بورس و موجب ریزش قیمت سهام شرکتهای بنیادی بزرگ بورس و نوسان شاخص کل در محدوده زیر و بالای دو میلیون واحد شد. همزمان با ریزش مصنوعی بازار بورس به بهانه لغو عرضه سهام دارا دوم، قیمت سهام شرکتهای بنیادی بورس تعمدا منفی میشدند، بانک مرکزی هم قیمت ارز را در بازار بیش از10درصد کاهش میدهد تا سناریوی ریزش بازارها کامل شود. اطرافیان دولتی ها و
مافیای دولتی هم که از آخر بازی تایید و تکذیب تیم اقتصادی دولت برای سرنوشت صندوق دارادوم باخبر بودند هماهنگ با صاحبان پولهای بادآورده و نجومی، سهام شرکتهای بزرگ بورس را به پایینترین قیمت خریدند تا بازار بورس را در آتش پالایشی ها بسوزانند و به اهداف خود برسند. سپس با اعلام رسمی برقراری عرضه سهام دارا دوم توسط مقامات رسمی، قیمت سهام همان شرکتها را بالا بردند تا با هجوم خریداران مشتاق بعدی، به فروش همان سهام به قیمت بسیار بالاتر به خریداران جدید ادامه دهند. این معاملات مشکوک در سکوت کامل مقامات بورسی مطلع از جریانات پشت پرده انجام میشود، ظاهرا خودشان در این معاملات دستی هم دارند.
در مردادماه امسال حجم معاملات مشکوک به تبانی در بازار بورس به اوج خود رسیده است ولی سازمان بورس فقط معاملات معدود شرکتهای بی اهمیت را بههمین دلیل متوقف کرد و طبق معمول دانه درشتهای بورس را از قلم انداخت تا اجازه داشته باشند برای رسیدن به سودهای بادآورده، همچنان به تخریب اعتماد مردم به بورس ادامه دهند. حجم عظیم جابجایی حقوقی های فعال در بورس بههمراه شایعه سازی در سطح انبوه و گاهی همراه با اعلام رسمی دولتی ها که سپس تکذیب میشود یا اطلاعات مربوط به آن تغییر میکند همگی نشان از لانه گزینی فساد ریشه دار و سازمان یافته در بازارهای کشور همچنین در بازار بورس دارد. آنها با رانتهای کسب اطلاعات قبل از اعلام عمومی، میتوانند سودهای هنگفت و غیرقابل باوری را نصیب خود سازند. روز بیستم مرداد ماه این تحرکات بهاضافه ایجاد صفهای فروش صدمیلیونی برای سهمهای خاص، اغماض مسئولین بورس، کند شدن و از کارافتادن تعمدی هسته معاملاتی….، باعث شد حقیقی های بورس یکی از بزرگترین خروج سرمایه مردم از بورس را رکورد بزنند که البته سود آن مستقیما به جیب بازی کنان فوق رفت. اگر اینگونه رفتارها در این سطح وسیع تکرار و ادامه یابد مطمئنا ما را
یک قدم بزرگ به روز انفجار بزرگ در بورس نزدیکتر خواهد ساخت.
وقتی بازار بورس که تماما براساس نرم افزار ایرانی بدون وابستگی به خارج کار میکند اینطور مدیریت میشود نتیجه کار مدیریت سایر بخشهای اقتصاد بهویژه مواردی که وابسته به تکنولوژی و نرم افزارهای غربی هستند، معلوم است که در چه سطحی از ناکارآمدی اداره میشوند. این یکی از مهمترین دلایل عدم رشد و توسعه اقتصاد کشور که بهویژه در سه سال اخیر طبق آمار رسمی در حد یک پنجم کوچکتر شده است، را آشکار میکند. دهه هاست مدیریت مجموعه بخشهای دولتی و حواشی آن که عمده اقتصاد کشور را تشکیل میدهد دچار مشکلات اساسی و ضعفهای مدیریتی است و بیشترین آثار آن در فقر، بیکاری، سوء تغذیه و شیوع بیماریها و آثار و تبعات روانی آنها قابل مشاهده است که علیرغم هشدارهای فراوان اقتصاددانان غیر دولتی و دلسوزان جامعه، ظاهرا اراده ای برای تغییر آن مشاهده نمیشود.
رییس جمهور محترم اخیرا بصورت مبهم یک گشایش اقتصادی مهم را برای هفته بعد به مردم وعده دادند و گفتند خیلی از مشکلات مردم حل خواهد شد. هرچند روزهای بعد توسط رییس مجلس اعتبار این گشایش اقتصادی زیر سوال رفت و سپس کسانی آنرا به فروش نفت خام به مردم منتسب کردند. حتی مشاور رییس جمهور از مردم خواست فعالیت اقتصادی خود را در این راستا قرار دهند. سایر مقامات هم مردم را از انواع پیشگوییها بهره مند کردند ضمنا شایعات رفع تحریم ها توسط اروپاییان هم تکذیب شد تا سرگردانی اذهان مردم و تردیدهای فعالین اقتصادی را کامل نمایند. اگراز اصل موضوع گشایش بگذریم، نکته بسیار مذموم در اینرابطه این است که شخص رییس جمهور با ایراد سخنان مبهم برای آشفته کردن اذهان مردم و فعالین اقتصادی در این روزها نقش بسزایی ایفا کرد در حالیکه هیچ لزومی به اینکار نبود بلکه اصلح این بود که ایشان خاموش باشند و منتظر بمانند تا همزمان با شروع اقدامات عملی، این گشایش اقتصادی را اعلام کنند و اینهمه امیدها و سپس دلسردی ها را ایجاد نکنند تا اوضاع متلاطم کشور بیش ازین آشفته نشود.
آثار اقتصادی و اجتماعی این دلسردی فعالین اقتصادی را میتوان در این آمار مشاهده کرد: مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) طی گزارش نظرسنجی خود در مرداد 1399 اعلام کرد14.4 %خانوارها در سال گذشته فقط چندبار گوشت قرمز مصرف کردهاند و 8.2% پرسش شوندگان گفتهاند اصلاً گوشت قرمز مصرف نمیکنند. در مقایسه با خرداد 98 به میزان افرادی که گفتهاند در خانوادهشان اصلاً گوشت قرمز مصرف نمیکنند 3.5% افزوده شده است. در مقایسه با دادههای خرداد 98، میزان مصرف روزانه برنج در سبد غذایی خانوارها حدود 9% کاهش داشته است. میزان مصرف روزانه و چند روز در هفته گوشت ماهی نیز در مقایسه با سال گذشته 8.3% کاهش داشته است. میزان مصرف روزانه و چندروز در هفته ماست نیز در مقایسه با سال گذشته 11% کاهش داشته است. حتی اگر گزارش آماری فوق دقت بالا هم نداشته باشد میتواند کیفیت روند کوچکتر شدن دائمی سفره ایرانیان را بخوبی نشان بدهد.
دهههاست مردم آثار و تبعات گشایشهای بزرگ قبلی که بارها در بوق و کرنا اعلام شده است را همیشه با کوچکتر شدن تدریجی سفره خود تجربه کرده اند بههمین دلیل این اعلامها مردم را میترساند. در عین حال رئیس جمهور در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت اظهار میدارد «بخش دولتی باید پیشتاز مقابله با گرانی باشد». مگر در شرایط عدم ثبات اقتصادی امکان رونق تولید هست که به دنبال آن شکوفایی اقتصادی و فراوانی و همینطور ارزانی امکانپذیر شود و بتوان با تورم مقابله کرد تا دولت بتواند پیشتاز آن باشد؟
یاد شعر حافظ میافتیم:
عنان به میکده خواهیم تافت، زین مجلس / که وعظ بی عملان، واجب است نشنیدن