

با وجود اينکه کارگردانان بزرگ سينما ساعات و روزهاي زيادي را با وسواس فراوان صرف ساخت فيلمهايشان ميکنند، اما اين لزوما به اين معنا نيست که آنها نميتوانند از فيلمهاي حتي موفق خود متنفر نباشند.
به گزارش ايسنا، برخي از فيلمهاي ساخته شده توسط کارگردانان سرشناس سينما گرچه با استقبال سينمادوستان همراه ميشود، اما بعضأ نتيجه نهايي ساخت فيلم با آنچه در ذهن کارگردان بوده متفاوت از کار درميآيد و همين موضوع موجب ميشود اين سينماگران از برخي ساختههايشان به خوبي ياد نکنند.
"آني هال" به عقيده منتقدين سينما يکي از برترين ساختههاي "وودي آلن" تا به امروز محسوب ميشود، اما اين کارگردان صاحبنام همواره اين فيلم کمدي رمانتيک را مايه نااميدي خود ميداند.
وي در اينباره ميگويد: در اين فيلم قرار بود به رويدادهاي ذهني يک فرد پرداخته شود و مخاطب شاهد اين وقايع بصورت جريال سيال ذهن باشد، اما نتيجه نهايي فيلم کاملا غيرمنسجم بود. هيچکس متوجه نشد چه اتفاقي افتاده و همه بر روي رابطه من و "دايان کيتون" در فيلم متمرکز شدند که اصلا برايم مهم نبود. گرچه آلن با اين فيلم موفق به کسب سه جايزه اسکار بهترين فيلم، کارگرداني و فيلمنامه نويسي شد و "دايان کيتون" نيز اسکار بازيگري گرفت، اما آلن آنقدر دوست داشت اين فيلم بايگاني شود که حتي به توزيعکننده اين فيلم پيشنهاد داد در صورتي که از اکران فيلم جلوگيري کند يک فيلم را رايگان برايش کارگرداني ميکند!
"ديويد لينچ" در سال 1984 و پس از موفقيت فراوان فيلم "مرد فيلنما" اقدام به ساخت فيلمي به عنوان "تل ماسه" بر اساس رماني نوشته "فرانک هاربرت" کرد. اين سومين اقتباس سينمايي از اين رمان محسوب ميشد که دو مورد قبلي هرگز به موفقيتي دست نيافته بودند. تجربه ساخت اين فيلم براي "لينچ" بسيار طولاني و سخت بود و بسياري معتقد بودند اين رمان را نميتوان با اقتباس به سينما آورد. اين فيلم با هزينه سرسامآور 45 ميليون دلاري در نهايت به يک شکست بزرگ تجاري و هنري منجر شد و وي نتوانست کنترل هنري و خلاقيتاش را در فيلم پياده کند و به تدريج از اين فيلم فاصله گرفت.
در حال حاضر نسخههايي از فيلم "تل ماسه" موجود است که در برخي از آنها از اسم مستعار "آلن اسميت" به عنوان کارگردان نام برده شده است؛ نامي جعلي که انجمن کارگردانان آمريکا براي کارگرداناني استفاده ميکند که ديگر دوست ندارند هيچ وابستگي به فيلمشان داشته باشند.
فيلم "طناب" از "آلفرد هيچکاک" تلاشي جاهطلبانه از استاد تعليق تاريخ سينما بود که بر اساس نمايشنامهاي با همين نام در سال 1929 ساخته شد. هيچکاک قصد داشت در اين فيلم اقتباسي دقيقا از ساختار نمايشنامه استفاده کند، اما در پايان نتيجه نهايي بسيار شخصي ازکار درآمد. گرچه اين فيلم با تحسين منتقدين و موفقيت تجاري همراه بود، اما هيچکاک با به دست آوردن حقوق فيلم اميدوار بود از اکران آن جلوگيري کند، اما با مرگ وي در سال 1980، اين فيلم مجددا کران شد.
"استنلي کوبريک" - از برجستهترين کارگردانان تاريخ سينما - اصلا علاقهاي به اولين تجربه خود در ساخت فيلم بلند در سال 1953 با عنوان "ترس و علاقه" ندارد و آن را آماتور، پرداخت نشده و بيمنطق ميداند. کوبريک در آن زمان از اين نيز فراتر رفت و نگاتيوهاي اصلي و تمامي کپيهاي اين فيلم را خريداري کرد تا اين فيلم را ديگر کسي نبيند. هم اکنون تنها يک نسخه ازفيلم "ترس و علاقه" در آرشيو "کداک" وجود دارد که در سال 2012 بازسازي و اکران مجدد شد.
"استيون سودربرگ"، کارگردان صاحبنام آمريکايي پيش از کسب موفقيت با فيلم "خارج از ديد"، فيلمي با عنوان "پائين" ساخت. اين فيلم نوآر از سودربرگ با بازي "پيتر گالاکر" گرچه با واکنشهاي متعادلي روبه رو شد، اما خود کارگردان آن را بينظم، از پيش مرده، خوابآور و کسلکننده ميداند.
"ديويد فينچر" پس از کسب تجربه فراوان در ساخت موزيک ويدئو، در اولين تلاش خود را براي ساخت فيلم بلند "بيگانه 3" را ساخت که سومين قسمت از مجموعه فيلمي پرفروش بود. فينچر ساخت اين فيلم را با فيلمنامهاي ناتمام آغاز کرد که قرار بود به تدريج و با ساخت فيلم تکميل شود و به همين سبب مجبور بود مرتبا پاسخگوي تهيهکنندگان و استوديو فيلمسازي باشد. وي در نهايت فيلم را در مرحله نهايي توليد رها کرد. در سال 2003 و زماني که چهار فيلم از مجموعه "بيگانه" در يک DVD رونمايي ميشد، وي تنها کارگردان اين مجموعه بود که در مراسم حضور نيافت.
اولين تجربه کارگرداني "جري لوئيس"، کمدين سرشناس با عنوان "روزي که دلقک گريست" در سال 1972 ساخته شد که پس از تکميل "لوئيس" تصميم گرفت که اين فيلم هيچگاه نمايش نيابد. "جري لوئيس"، بازيگر کمدي صاحبنام سينما در اين فيلم در نقش يک دلقک آلماني به نام "هلموت دورک" بازي کرده است که در جريان جنگ جهاني دوم به دلايل سياسي در يک کمپ زنداني شده است و در آنجا براي کودکان پيش از ورود به اتاقهاي گاز نمايش اجرا ميکند. "لوئيس" درباره اين فيلم ميگويد از ساخت اين فيلم خجالتزده شدم، اما از اين که اجازه ندادم کسي آن را ببيند خوشحالم. فيلم بسيار بسيار بدي بود!!
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه