نرخ موثر مالیاتی در مدیریت مالیات‏

شناسه خبر: 71400

سود به‌عنوان نتیجه‌نهایی فرآیند حسابداری و اصلی‎‌‎ترین منبع اطلاعاتی، مورد توجه‌و تأکید استفاده‎‌‎کنندگان اطلاعات حسابداری است و ممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی قرار بگیرد.‌یکی از مواردی که‌می‎‌‎تواند تأثیری عمده‌بر میزان سود گزارش شده‌داشته‌باشد، نرخ مالیاتی شرکت‎‌‎ها می‎‌‎باشد.‌

در واقع، یکی از ذی‎‌‎نفعانی که‌خود را در سود شرکت‎‌‎ها سهیم می‎‌‎داند، دولت می‎‌‎باشد که‌این سهم را از طریق مالیات مطالبه‌می‎‌‎کند و از آنجا که‌این سهم‎‌‎خواهی از سود در صورت سود و زیان ظاهر می‎‌‎شود، بنابراین از جمله‌مواردی است که‌مورد توجه‌جدی قرار گرفته‌است.‌نرخ مالیات مورد مطالبه‌توسط دولت در اغلب کشورها و از جمله‌ایران نرخ ثابتی است، اما کلیه‌درآمدهای تحصیل شده‌توسط شرکت-ها مشمول مالیات نیست و یا دارای نرخ‎‌‎های جداگانه‎‌‎ای می‎‌‎باشند که‌از جمله‌آن‎‌‎ها می‎‌‎توان به‌درآمد ناشی از فعالیت‎‌‎های کشاورزی که‌معاف از مالیات می‎‌‎باشد، اشاره‌نمود.‌افزون بر این، برخی هزینه‎‌‎های لحاظ شده‌در صورت سود و زیان جهت محاسبه‌سود و زیان طبق استانداردهای حسابداری، از منظر مالیاتی در زمره‌هزینه‎‌‎های قابل قبول قرار نمی‎‌‎گیرد.‌به‌دلیل تفاوت‎‌‎های ذکر شده، نرخ مالیاتی دیگری ایجاد می‎‌‎شود که‌به‌نرخ موثر مالیاتی معروف است.‏ از گذشته‌تا کنون مدیران در پی کمینه‎‌‎سازی نرخ موثر مالیاتی در بلندمدت، در راستای مدیریت مالیات بوده‎‌‎اند.‌چنانچه‌مدیر بتواند نرخ موثر مالیات را در بلندمدت کاهش داده‌و مالیات کمتری پرداخت کند، مالیات را مدیریت نموده‌است هرچه‌این امر بهتر انجام شود، عملکرد بهتری را برای مدیریت شرکت در پی خواهد داشت؛ زیرا منجر به‌افزایش سود خالص پس از مالیات و همچنین کاهش جریان‎‌‎های نقدی خروجی از بابت مالیات خواهد شد.‌همچنین، نرخ‎‌‎های موثر مالیاتی شرکت‎‌‎ها، اغلب توسط سیاست‎‌‎گذاران و گروه‎‌‎های ذینفع به‌عنوان ابزاری برای نتیجه‎‌‎گیری پیرامون سیستم‎‌‎های مالیاتی شرکت‎‌‎های مختلف استفاده‌می‎‌‎شود؛ زیرا نرخ مزبور اطلاعات مناسب و خلاصه‌از اثرات تجمعی معافیت‎‌‎های مالیاتی مختلف و تغییرات در نرخ‎‌‎های مالیاتی شرکت‎‌‎ها را فراهم می‎‌‎آورد.‏ در این راستا به‌بررسی نرخ موثر مالیات از یک سو و مدیریت مالیات از سوی دیگر می پردازیم.‏ موضوع مالیات بر درآمد عملکرد)، بخش مهمی از حوزه‌ادبیات مالی و اقتصادی هر کشور محسوب می‎‌‎شود.‌به‌طوری که‌قسمت عمده‎‌‎ای از تأمین مالی بودجه‌دولت‎‌‎ها از طریق درآمدهای مالیاتی و به‌ویژه‌مالیات بر عملکرد تأمین می‎‌‎شود.‌اهمیت این موضوع تا آنجاست که‌هیئت استانداردهای بین‎‌‎المللی حسابداری، استاندارد شماره‌۱۲ خود را با عنوان "مالیات بر عملکرد" به‌این موضوع اختصاص داده‌است.‌در این راستا پرداخت مالیات نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به‌طوری که‌همیشه‌دولت‎‌‎ها درصددند تا با وضع قوانین موضوعه، موجبات این امر را فراهم کنند.‌لکن، مودیان مالیاتی بنا به‌دلایل مختلف از طرق اجتناب مالیاتی و یا فرار مالیاتی سعی در پرداخت مالیات کمتری دارند.‌با توجه‌به‌این مطالب موضوع نرخ موثر مالیاتی مطرح می‎‌‎شود.‌نرخ موثر مالیاتی، میزان مالیات پرداخت شده‌توسط مودیان را با در نظر گرفتن سود حسابداری یا سود مشمول مالیات اندازه‌می‎‌‎گیرد (حساس‎‌‎یگانه‌و گل-محمدی شورکی، ۱۳۹۰).‌از سویی‎‌‎دیگر یکی از ویژگی‎‌‎های بارز اقتصادی شرکت‎‌‎ها، چرخه‌عمر متفاوت آن‎‌‎ها می‎‌‎باشد و طبق تئوری چرخه‌عمر، شرکت‎‌‎ها در مراحل مختلف چرخه‌عمر از نظر مالی و اقتصادی دارای نمودگرها و رفتارهای خاصی هستند.‌‏ مالیات عبارت است از: سهمی که‌به‌موجب اصل تعاون ملی و طبق مقررات موضوعه‌هر یک از افراد کشور موظف است از درآمد یا دارایی خود به‌منظور تأمین هزینه‎‌‎های عمومی و حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بر حسب توانایی و استطاعت مالی خود به‌خزانه‌دولت بپردازد (رزاقی، ۱۳۷۵).‌از نظر برخی صاحب‎‌‎نظران مالیات مبلغی است که‌دولت از اشخاص، شرکت‎‌‎ها و مؤسسات بر اساس قانون برای تقویت عمومی حکومت و تأمین مخارج عامه‌دریافت می‎‌‎دارد.‌افزون بر خصلت اجباری بودن؛ یک خصوصیت بارز دیگر مالیات این است که‌رابطه صحیح دوطرفه‌یا متناسبی میان میزان مالیات دریافتی و ارزش خدمات عمومی -که‌مالیات‎‌‎دهندگان از آن برخوردار می‎‌‎شوند- وجود دارد (عرب مازار، ۱۳۷۰).‌اهمیت مالیات تنها بعد کارآیی آن برای دولت نیست؛ بلکه‌آثار و فشارهای ناشی از آن؛ عادلانه‌و یا ناعادلانه‌بودن آن، تأثیر آن بر کارآیی اقتصادی، ایجاد انگیزه‌منفی و یا مثبت برای فعالیت‎‌‎های گوناگون و امثال آن نیز مورد توجه‌خاص است (دادگر، ۱۳۷۸).‏ مالیات به‌دو دسته‌مستقیم و غیرمستقیم اخذ می‎‌‎شود: مالیات مستقیم؛‌مالیات‎‌‎هایی هستند که‌مستقیماً بر منبع درآمد وضع می‎‌‎شوند و با درآمد اشخاص حقیقی و حقوقی وصول می‎‌‎شود.‌مالیات غیرمستقیم‌؛ مالیات‎‌‎هایی هستند که‌پرداخت‎‌‎کننده‌ان مشخص و معین نبوده‌است.‌‏ نظام مالیاتی ایران و عوامل پس افتادگی فرهنگی عملکرد نظام مالیاتی ایران در بعد فرهنگی، بیش از هر عامل به‎‌‎میزان قدرت آن در نظام اقتصاد کشور برمی‎‌‎گردد.‌مالیات از جمله‌حلقه‎‌‎های زنجیر اقتصادی است که‌فاقد اثرگذاری قابل ملاحظه‌است.‌به‎‌‎طور مثال، قدرت مانور نظام بانکی به‎‌‎دلیل نقش مسلط آن در تخصیص منابع، انواع یارانه‎‌‎ها به‎‌‎واسطه‌تأثیر زیاد آن در تعیین خط مشی اقتصاد سیاسی دولت و درآمدهای نفتی به‎‌‎علت جایگاه‌حداکثری در درآمدهای دولت به‌مراتب از نظام مالیاتی بالاتر است.‏ با این حال مهم‎‌‎ترین دلیل در بروز این وضع، چسبندگی اقتصاد ایران به‌درآمدهای حاصل از نفت است که‌هم به‎‌‎دلیل خاصیت جانشینی با درآمدهای مالیاتی آن در موضع ضعف قرار داده‌است و هم منجر به‌تولید رانت در اقتصاد شده‌است.‌همچنین اقتصاد دولت محور در ایران، اخذ مالیات را از نظر اقتصادی بی‎‌‎تأثیر می‎‌‎کند و جز تأثیر حسابداری فاقد آثار سیاستگذاری می‎‌‎شود.‌این وضع در بلندمدت به‌لایه‎‌‎های اجتماعی هم نفوذ می‎‌‎کند و آنان نیز به‌عنوان کارگزاران اقتصادی می‎‌‎آموزند که‌مالیات ندهند یا سعی کنند از معافیت‎‌‎های مالیاتی بیشترین بهره‌را ببرند و سهم بیشتری از درآمدهای نفتی را از آن خود کنند.‌ادامه‌این وضع، بیش از هر چیز به‌فرهنگ مالیاتی آسیب می‏‎‌‎زند و پس افتادگی فرهنگی را سرعت می‎‌‎بخشد.‏ دلیل دیگر در پس افتادگی فرهنگ مالیاتی، نداشتن استراتژی مدون رفاهی است، اگرچه‌دولت در ایران به‌استناد اصل ۲۹ قانون اساسی یک دولت رفاهی شناخته‌شده‌و موظف است با برقراری نظام فراگیر رفاه‌اجتماعی فرصت‎‌‎های برابر در اختیار شهروندان قرار دهد.‌علاوه‌بر آن، در قانون اساسی از آموزش رایگان یاد شده‌که‌خود به‎‌‎مانند حق مردم و تکلیف دولت‎‌‎ها است.‌با این حال، نوعی ناهماهنگی در سیاست‎‌‎های اجتماعی ایران دیده‌می‎‌‎شود.‌پرداخت مستقیم به‌مردم در بخش درمان بیش از عرف جهانی است.‌نابسامانی زیادی بین انواع خدمات بیمه‎‌‎ای دیده‌می‎‌‎شود و انتظار شهروندان را به‎‌‎ویژه‌در حوزه‌بهداشت و درمان رفع نمی‎‌‎کند.‏ در برنامه‎‌‎های خصوصی‎‌‎سازی، طرح خودگردانی بیمارستان‎‌‎ها و خصوصی‎‌‎سازی در آموزش رخ داد غافل از اینکه‌این موارد جزئی از کالاهای عمومی هستند که‌در ابتدا دولت باید آن‎‌‎ها را تأمین کند و انتظار مردم از آن اصل در قانون اساسی پوشش داده‌شود.‌باید قبول کنیم وقتی در تأمین هزینه‎‌‎های معمول زندگی مردم حضور مالیات کم رنگ می‎‌‎شود، فرهنگ مالیاتی رشد نمی‎‌‎کند.‏ مالیات نسبت به‌دیگر ارزش‎‌‎های اجتماعی، جایگاه‌کمتری در فضای رسانه‎‌‎ای و تبلیغات کشور دارد.‌به‎‌‎جز سازمان امور مالیاتی به‎‌‎عنوان متولی رسمی امور مالیاتی کشور، کمتر نهاد یا سازمان مردم نهادی است که‌خود را موظف به‌تشویق امر مالیات در کشور کند.‌به‎‌‎طور مثال در تیرماه‌که‌موعد خوداظهاری مالیاتی در ایران است، به‎‌‎جز سازمان متولی هیچ رسانه‎‌‎ای به‌طور مستقل نسبت به‌این موضوع توجهی نمی‎‌‎کند.‌این جریان حاکی از بی‎‌‎تفاوتی آشکار گروه‎‌‎های اجتماعی نسبت به‌ مهم‏‎‌‎ترین رکن زندگی در جوامع مدرن است.‌در کنار آن، می‎‌‎توان به‌بی‎‌‎اهمیت دانستن مالیات در برنامه‌احزاب نیز اشاره‌کرد.‌تا کنون هیچ حزبی در ایران مانیفست خود را نسبت به‌مالیات مشخص نکرده ‌و اصولاً با شعار و برنامه‌مالیاتی وارد گود انتخاباتی نشده‌است.‏ به‎‌‎این ترتیب، درآمد مشمول مالیات در هاله‎‌‎ای از ابهام و تیرگی فرو می‎‌‎ر‎‌‎ود و تشخیص صحیح آن به‌سختی امکان‎‌‎پذیر می‎‌‎گردد.‌به‎‌‎همین دلیل، بسیار اتفاق می‎‌‎افتد که‌مالیات‎‌‎های تشخیص شده‌توسط حوزه‎‌‎های مالیاتی بیش از میزان واقعی شود و فرآیند به‌قطعیت رسیدن آن مدت‎‌‎ها طول بکشد و چه‎‌‎بسا زیادی مالیات قطعی شده، کسب و کار افراد زیادی را با مشکل روبرو کرده‌و موجبات پریشانی آنان را فراهم کند و در بلندمدت ریشه‎‌‌‎های تولید و فعالیت‎‌‎های اقتصادی را خشک کند و زیان جبران‎‌‎ناپذیری به‌رشد و توسعه اقتصادی وارد آورد.‌وقتی این بینش مدت‎‌‎ها در میان طرفین ادامه‌یابد، فرهنگ فرار از مالیات بجای فرهنگ پرداخت داوطلبانه‌مالیات، ریشه‌می‎‌‎گیرد و مدت‎‌‎های زیادی وقت نیاز داریم تا بتوانیم دوباره‌آن فرهنگ را در جامعه‌ترویج دهیم.‏ روش‎‌‎های محاسبه‌نرخ مؤثر مالیاتی برای محاسبه‌نرخ مؤثر روش‎‌‎های مختلفی وجود دارد که‌با توجه‌به‌سطح دسترسی به‌داده‌های آماری به‌انواع مختلف تقسیم‎‌‎بندی می‎‌‎شوند.‌در ساده‎‌‎ترین روش نرخ مؤثر مالیاتی از تقسیم میزان مالیات وصول شده‌در هرسال بر پایه‌مالیاتی برآورد شده‌هر منبع به‌دست می‎‌‎آید.‌براین اساس نرخ مؤثر مالیاتی از نرخ قانونی متفاوت خواهد بود.‌دلیل این امر نیز وجود انواع معافیت‎‌‎های مالیاتی یا تمکین ناقص مالیاتی (به‌دلیل فرار و یا اجتناب مالیاتی) از سوی مؤدیان مالیاتی می‎‌‎باشد.‌به‌طور کلی برای محاسبه‌نرخ مؤثر متوسط مالیاتی دو روش کلی وجود دارد: روش خرد و روش کلان.‏ مدیریت مالیات مدیریت مالیات را توانایی مدیر در پرداخت مالیات کمتر در بلندمدت تعریف نموده‎‌‎اند.‌شرکتی که‌به‌دنبال مدیریت مالیات و حداقل سازی هزینه‌مالیات می‎‌‎باشد، در واقع رویه‎‌‎ای جسورانه‌ پیرامون مالیات در پیش گرفته‌است.‌بر طبق یافته‎‌‎های چند پژوهش، مدیریت مالیات، فعالیتی ارزش‎‌‎زا است و سهامداران شرکت معتقدند که‌باید توسط مدیریت شرکت، نرخ مالیاتی شرکت مدیریت شود.‏ افزون بر این مسئله‌پرداخت مالیات کمتر، توسط سهامداران مورد ارزیابی قرار می‎‌‎گیرد و به‌عنوان یکی از شاخص‎‌‎های ارزیابی عملکرد مدیریت مدنظر قرار می‎‌‎گیرد.‌اگر مدیریت مالیات به‌عنوان فعالیتی ارزش‎‌‎زا در نظر گرفته‌شود، شرکت‎‌‎ها مایلند خود را درگیر این فعالیت نمایند.‌اگرچه‌مدیریت کردن مالیات می‎‌‎تواند رقم نهایی سود یک شرکت را بهبود ببخشد، لیکن در نظر گرفتن هزینه‎‌‎های مرتبط با اختصاص منابع به‌طرح‎‌‎های مالیاتی نیز دارای اهمیت می‎‌‎باشد.‌به‌عنوان مثال، چنانچه‌شرکت به‌دنبال ایجاد یک خط تولید در راستای تولید یک محصول صادراتی باشد، منابعی را باید صرف کند و هزینه‎‌‎هایی را متحمل شود.‌شولز و همکاران (۲۰۰۹) خاطر نشان می‎‌‎کنند که‌افزون بر هزینه‌فرصت از دست رفته، برنامه‎‌‎ریزی مالیاتی هزینه‎‌‎های دیگری از قبیل هزینه‎‌‎های معاملاتی، مالیات‎‌‎های ضمنی و عدم اطمینان نیز به‌همراه‌دارد.‌بنابراین، شرکت‎‌‎ها تنها زمانی به‌مدیریت مالیات روی می‎‌‎آورند که‌صرفه‎‌‎جویی‎‌‎های مالیاتی ناشی از این طرح‎‌‎ها بر هزینه‎‌‎های تحمل شده‌از بابت این طرح‎‌‎ها فزونی داشته‌باشد.‌دسای و دارماپالا (۲۰۰۶) نیز سودمندی مدیریت مالیات را منوط به‌نحوه‌استفاده‌مدیر از جریانات نقدی حاصل از صرفه‌جویی مالیاتی دانسته‎‌‎اند.‏ فاطمه‌حصنی مقدم حسابرس مالیاتی ،سازمان امور مالیاتی moghadamnafas5@gmail.com

ارسال نظر