جهان اقتصاد گزارش می دهد
با ناترازی انرژی چه باید کرد؟
گلناز پرتوی مهر
در سالهای اخیر، واژهای کلیدی و البته نگرانکننده در فضای سیاستگذاری انرژی ایران تکرار میشود: ناترازی انرژی. این واژه نه فقط یک اصطلاح فنی که نشانهای هشدارآمیز از یک بحران ساختاری در مدیریت منابع، مصرف، فناوری و سیاستگذاری است. حالا دیگر نهتنها کارشناسان بلکه عموم مردم هم تأثیرات آن را در زندگی روزمرهشان با خاموشی برق، قطعی گاز، افزایش قیمتها و اختلال در تولید احساس میکنند.
ناترازی در سادهترین تعریف یعنی برهم خوردن تعادل بین عرضه و تقاضای انرژی. در ایران، این مسئله بیش از همه در دو بخش گاز طبیعی و برق مشهود است. با اینکه ایران دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی دنیاست، در فصل زمستان با کمبود گاز و در تابستان با قطعی برق روبهرو میشویم. این تناقض، ریشه در چند عامل دارد:
طبق آمار رسمی وزارت نفت و نیرو، ایران روزانه بیش از ۱ میلیارد متر مکعب گاز تولید میکند اما در روزهای سرد زمستان، مصرف داخلی گاهی تا ۹۰۰ میلیون متر مکعب میرسد که باعث قطع یا محدودسازی گاز صنایع و حتی مشترکین خانگی میشود. در بخش برق نیز در تابستان پیک مصرف به حدود ۷۰ هزار مگاوات میرسد، در حالی که ظرفیت عملی نیروگاهها پایینتر از این مقدار است.
یارانه سنگین روی حاملهای انرژی باعث شده مردم و صنایع انگیزهای برای صرفهجویی نداشته باشند. قیمت برق و گاز در ایران بهشدت پایینتر از نرخ منطقهای و جهانی است. این مسئله باعث مصرف افراطی و اتلاف گسترده انرژی شده است.
بیش از ۳۰ درصد انرژی تولیدی در ایران در شبکه انتقال و مصرف تلف میشود. راندمان نیروگاههای حرارتی نیز اغلب کمتر از ۳۵درصد است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته این عدد به بالای ۵۰ درصد رسیده است.
وابستگی شدید به گاز طبیعی و بیتوجهی به انرژیهای تجدیدپذیر، برقآبی و حتی هستهای، ایران را در برابر شوکهای مصرفی بسیار آسیبپذیر کرده است.
حل بحران ناترازی انرژی نیازمند یک بسته چندلایه و زمانبر از اصلاحات ساختاری، فرهنگی، اقتصادی و فناورانه است. در ادامه، به چند محور کلیدی اشاره میکنیم:
افزایش ناگهانی قیمت انرژی بهویژه در شرایط تورمی فعلی نه تنها غیراجتماعی بلکه ضداقتصادی است. اما اصلاح تدریجی و پلکانی یارانهها، همراه با حمایت از اقشار آسیبپذیر، میتواند به تغییر رفتار مصرفکننده و کاهش مصرف بیرویه منجر شود.
در بسیاری از صنایع ایران، راندمان مصرف انرژی پایین و اتلاف بالا است. اجرای پروژههای بازتوانی نیروگاهها، استفاده از فناوری CHP (تولید همزمان برق و حرارت) و بهینهسازی ساختمانها، نقش مهمی در کاهش مصرف خواهد داشت.
در حالی که ایران به لحاظ تابش خورشید و ظرفیت بادی در رتبههای بالای جهانی قرار دارد، سهم تجدیدپذیرها در سبد برق کشور کمتر از ۱درصد است. سرمایهگذاری خصوصی در این حوزه باید تسهیل شود.
اتکای بیش از حد به گاز طبیعی ایران را در زمستان به بحران میکشاند. توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی، خورشیدی، بادی و حتی هستهای در کنار ذخیرهسازی انرژی (مثل سدها و باتریهای صنعتی) میتواند بخشی از ناترازی را جبران کند.
نبود شفافیت در دادهها، عدم هماهنگی بین دستگاههای متولی و سیاستگذاری ناپایدار، بحران انرژی را تشدید کرده است. ایجاد یک نهاد مستقل تنظیمگر انرژی میتواند با بهرهگیری از دادههای دقیق، سناریوهای مصرف، و مدلسازیهای آیندهنگر، مسیر تصمیمگیری را روشنتر کند.
ناترازی انرژی در ایران نه یک رویداد موقتی بلکه یک بحران مزمن و ساختاری است که اگر امروز برای آن برنامهریزی نشود، فردا با ورشکستگی انرژی و هزینههای سنگینتری مواجه خواهیم شد.
این بحران همزمان یک فرصت تاریخی نیز هست؛ فرصتی برای بازنگری در نظام مصرف، تغییر نگرش نسبت به منابع انرژی و عبور از اقتصاد یارانهمحور به اقتصاد بهرهور. اگر با چشماندازی روشن و ارادهای جدی به میدان بیاییم، میتوانیم بهجای «رقص روی لبهی خاموشی»، آهنگی از پایداری و تابآوری انرژی در کشور بنوازیم.