پس از آتشبس دلار
مهرناز خوشبخت

با تمام فراز و نشیبها، انگار دوباره قطار مذاکرات برجامی یا توافقات مشابه، به ریل بازگشته است. اخبار از باز شدن روزنههای دیپلماتیک و احتمال دستیابی به یک توافق حکایت دارند. بلافاصله بازار ارز واکنش نشان داده، نرخ دلار کاهش پیدا کرده و فعالان اقتصادی در انتظار آیندهای کمتنشتر نشستهاند. اما سوال اینجاست: آیا این کاهش، باد هواست یا مقدمهای برای ثباتی پایدار؟ چگونه باید بازار ارز را بعد از توافق مدیریت کرد تا دوباره با اولین شوک یا شایعه، به قلههای قیمتی بازنگردد؟
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که توافقهای سیاسی، اگرچه نقطه شروعی برای آرامش در بازارها هستند، اما بهتنهایی کافی نیستند. سابقه ما در تجربه برجام اول نشان داد که کاهش نرخ ارز بعد از توافق کوتاهمدت بود و بهزودی بازار دوباره ملتهب شد. این تجربه به ما هشدار میدهد که باید به جای اتکا به جو روانی، به اصلاح ساختارها و سیاستگذاریهای درست تکیه کنیم.
پیش از اینکه بخواهیم نسخهای برای آینده بپیچیم، باید بپذیریم که بخش بزرگی از بحران ارزی کشور، ناشی از سیاستهای غلط داخلی است. از کسری بودجه مزمن گرفته تا وابستگی بودجه به دلارهای نفتی، از بیثباتی در سیاستهای بانکی تا نبود شفافیت در تخصیص ارز نیمایی. تحریمها اگرچه شتابدهنده بودند، اما زخم را آنها آغاز نکردند.
بانک مرکزی در ایران، همواره زیر سایه سیاستگذاری دولت بوده است. این موضوع در دورههای بحرانیتر، مثل نوسانات ارزی، به چشم میآید. پس از توافق، اگر دولت بخواهد از بانک مرکزی فقط بهعنوان ابزاری برای تثبیت ظاهری بازار استفاده کند، بدون آنکه اجازه دهد این نهاد نقش سیاستگذار واقعی ایفا کند، موفقیتی در کار نخواهد بود. استقلال واقعی بانک مرکزی میتواند گام بزرگی در مسیر تثبیت پایدار ارز باشد.
به گفته برخی از کارشناسان توافق ممکن است آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران را در پی داشته باشد. این منابع ارزی اگر به درستی مدیریت نشوند، به جای تقویت بنیانهای اقتصادی، صرف تثبیت مقطعی نرخ ارز یا واردات بیرویه خواهند شد. راهکار چیست؟ ایجاد یک صندوق تثبیت ارزی، اختصاص بخشی از منابع آزادشده به پروژههای مولد، و کنترل ورود بیرویه کالاهای مصرفی.
بازار ارز، تا حد زیادی تابع انتظارات است. اگر مردم، حتی پس از توافق، همچنان از آینده نگران باشند، با کوچکترین نوسان، موج خرید شکل میگیرد و بازار دوباره ملتهب میشود. دولت باید از طریق اطلاعرسانی شفاف، دیپلماسی عمومی و ایجاد ثبات در تصمیمگیریها، فضای روانی بازار را کنترل کند. حذف ناگهانی ارز ترجیحی، تصمیمات شبانه در حوزه گمرکی، یا سیاستگذاریهای چندگانه فقط آب به آسیاب نوسانات میریزند.
نرخ ارز در ایران، چیزی بیش از یک عدد است؛ نشانگری از اعتماد عمومی، ثبات اقتصادی، و عملکرد حاکمیت در مدیریت منابع. توافق سیاسی میتواند نقطه شروع خوبی باشد، اما اگر با مجموعهای از اصلاحات ساختاری، تغییر در نگاه اقتصادی، و بازسازی نهادهای مالی همراه نباشد، مثل گذاشتن یخ روی آتش است: موقت، بیدوام و در نهایت بیاثر.
دولت و سیاستگذاران اکنون بر سر یک دوراهیاند: یا از این فرصت برای ساختن زیربنایی محکم بهره ببرند، یا دوباره در چرخهای از وعده، نوسان و بحران گرفتار شوند. تصمیم با آنهاست، اما اثراتش بر دوش مردم.