خودرو ارزان است، اگر چشمانتان را ببندید!
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار
اظهارات دبیر انجمن خودروسازان درباره ارزان بودن خودرو در ایران نهتنها تعجببرانگیز بلکه بهنوعی توهین به شعور افکار عمومی است آنهم در شرایطی که بازار خودرو در کشور بهطرز بیسابقهای دچار التهاب، بیثباتی و بیاعتمادی شده است.
در روزهایی که مردم با هر بار باز کردن سایتهای فروش خودرو با قیمتهایی مواجه میشوند که گویی از بازارهای لوکس اروپا و آمریکا الهام گرفتهاند، دبیر انجمن خودروسازان ایران با اطمینان میگوید: «امکان ندارد در دنیا، خودروی ۴۶۰۰ دلاری پیدا کنید که مشخصات کوییک را داشته باشد!» و در ادامه با لحنی کنایهآمیز میافزاید: «هر چقدر پول بدهید همانقدر آش میخورید و مردم نباید توقع زیادی از خودروسازان داشته باشند.» این جملات، اگرچه شاید در ظاهر نوعی دفاع از صنعت خودروسازی داخلی تلقی شود اما در باطن، پرده از نوعی نگاه بالا به پایین به مصرفکننده و بیتفاوتی نسبت به واقعیتهای بازار برمیدارد.
در آذرماه جاری، بازار خودرو شاهد یکی از پرنوسانترین دورههای خود بود. قیمتها بهصورت هفتگی و حتی روزانه تغییر میکردند، میانگین افزایش قیمت خودروها در این بازه زمانی بین ۲۰ تا ۳۰ درصد گزارش شده است یعنی چیزی حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان افزایش در کمتر از یک ماه، این در حالی است که نرخ ارز که یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر قیمت خودرو محسوب میشود از حدود ۱۱۳ هزار تومان به ۱۳۰ هزار تومان رسید اما نکته قابلتأمل آن است که بازار خودرو، همواره چند گام جلوتر از نرخ ارز حرکت میکند؛ گویی دلالان و واسطهها از آینده خبر دارند یا شاید هم از نبود نظارت واقعی و مؤثر، نهایت بهره را میبرند.
در چنین شرایطی، اظهاراتی از جنس «خودرو در ایران ارزان است» بیشتر به شوخی تلخی میماند که نهتنها خندهدار نیست بلکه خشمآفرین است وقتی کوییک دندهای S در بازار آزاد با قیمتی حدود ۵۰۰ میلیون تومان معامله میشود، چگونه میتوان آن را خودرویی ارزان دانست؟ آیا مقایسه قیمت دلاری آن با خودروهای خارجی، بدون در نظر گرفتن کیفیت ساخت، ایمنی، خدمات پس از فروش و حتی استانداردهای جهانی، قیاسی معالفارق نیست؟
شکاف عمیق میان قیمت کارخانه و بازار آزاد که ماههاست از مرز ۴۰ درصد گذشته، خود گواهی است بر ناکارآمدی سیاستگذاریها و نبود شفافیت در زنجیره تولید تا عرضه این شکاف، نهتنها انگیزهای قوی برای دلالی و سوداگری ایجاد کرده بلکه عملاً مصرفکننده واقعی را از چرخه خرید حذف کرده و خودرو را از یک کالای مصرفی به یک ابزار سرمایهگذاری و سوداگری بدل کرده است.
همچنین نقش نهادهای نظارتی نیز بهشدت زیر سؤال است. سازمانهایی که باید حافظ منافع عمومی باشند در عمل یا سکوت اختیار کردهاند یا صرفاً به صدور بیانیههای کلیشهای بسنده میکنند. شورای رقابت، سازمان حمایت از مصرفکننده و حتی وزارت صمت هر یک بهنوعی در این چرخه معیوب نقش دارند اما آنچه بیش از همه آزاردهنده است، نبود پاسخگویی شفاف و صادقانه از سوی مسئولان است وقتی دبیر انجمن خودروسازان که باید نماینده منافع صنعت باشد چنین اظهاراتی میکند این پرسش پیش میآید که آیا اساساً دغدغهای برای بهبود کیفیت و کاهش قیمت وجود دارد یا خیر؟
نمیتوان از سیاستگذاریهای کلان نیز چشم پوشید، طی سالهای اخیر تصمیمات خلقالساعه، ممنوعیتهای وارداتی، تعرفههای سنگین و حمایتهای بیقید و شرط از خودروسازان داخلی، عملاً رقابت را از بین برده و انحصاری تمامعیار را رقم زده است در چنین فضایی، طبیعی است که خودروساز داخلی نه نیازی به ارتقای کیفیت احساس کند و نه ضرورتی برای پاسخگویی به مشتری. وقتی بازار در انحصار دو یا سه شرکت خاص است و واردات نیز با هزار اما و اگر مواجه است، چرا باید نگران رضایت مشتری بود.
مقایسه قیمت خودرو در ایران با سایر کشورها بدون در نظر گرفتن قدرت خرید مردم، نرخ تورم، سطح درآمد و کیفیت محصول، تحلیلی ناقص و گمراهکننده است در کشوری که حداقل دستمزد ماهانه کمتر از ۱۰ میلیون تومان است چگونه میتوان خودروی ۵۰۰ میلیونی را «ارزان» دانست؟ آیا در کشورهای دیگر نیز مردم باید ۵۰ برابر حقوق ماهانهشان را برای خرید یک خودروی اقتصادی بپردازند؟
اظهارات اخیر دبیر انجمن خودروسازان، نهتنها کمکی به بهبود وضعیت بازار نمیکند بلکه بیشتر به نوعی فرافکنی و شانه خالی کردن از مسئولیت شباهت دارد. مردم ایران، نه توقع خودروهای لوکس دارند و نه انتظار معجزه؛ آنچه میخواهند محصولی با کیفیت، ایمن با قیمت منطقی و خدمات پس از فروش قابلاعتماد است این خواسته نه زیادهخواهی است و نه غیرمنطقی بلکه ابتداییترین حق هر مصرفکنندهای در هر نقطه از جهان است.
اگر قرار است تغییری در وضعیت فعلی ایجاد شود این تغییر باید از بالا آغاز شود از بازنگری در سیاستهای کلان از پایان دادن به انحصار از شفافسازی قیمتگذاری و از بازگرداندن اعتماد به بازار تا زمانی که مسئولان به جای پاسخگویی به توجیه و فرافکنی روی میآورند، نهتنها مشکلی حل نخواهد شد بلکه شکاف میان مردم و حاکمیت نیز عمیقتر خواهد شد و این خطری است که نه با شعار و نه با مقایسههای بیپایه، قابل رفع نیست.