جهان اقتصاد بررسی میکند: تحلیل روندهای کلیدی بازار فولاد و چشمانداز آینده آن
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار
بازار جهانی فولاد در دهههای اخیر همواره یکی از شاخصترین نمودهای تحولات صنعتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی بوده است این صنعت، که ستون فقرات بسیاری از زیرساختهای عمرانی، خودروسازی، انرژی و ساختمانسازی را تشکیل میدهد، نهتنها تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار دارد بلکه بهشدت از سیاستهای تجاری، تحولات زیستمحیطی و نوسانات اقتصادی جهانی تأثیر میپذیرد. درک روندهای جاری و پیشبینی آینده این بازار، نیازمند نگاهی چندلایه و دقیق به متغیرهای مؤثر بر آن است.
در سالهای اخیر، بازار فولاد با نوسانات قابلتوجهی مواجه بوده از جهشهای قیمتی ناشی از اختلالات زنجیره تأمین در دوران پاندمی گرفته تا رکودهای ناشی از کاهش تقاضا در بخش ساختوساز و تولید صنعتی. چین، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده و مصرفکننده فولاد جهان، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری روندهای جهانی دارد هرگونه تغییر در سیاستهای صنعتی یا زیستمحیطی این کشور میتواند موجی از اثرات را در سراسر بازار جهانی ایجاد کند.
در سالهای اخیر، سیاستهای سختگیرانه زیستمحیطی در چین باعث کاهش ظرفیت تولید برخی کارخانههای فولاد شده و همین امر به افزایش قیمتها در بازارهای جهانی منجر شده است از سوی دیگر، تلاش کشورهای اروپایی برای کاهش ردپای کربنی صنایع سنگین، موجب شده تولید فولاد سبز و استفاده از فناوریهای کممصرف در دستور کار قرار گیرد این تحولات اگرچه در کوتاهمدت ممکن است باعث افزایش هزینهها شوند اما در بلندمدت میتوانند مسیر پایدارتری برای صنعت فولاد ترسیم کنند.
در کنار این تحولات، جنگهای تجاری و تعرفههای گمرکی نیز نقش مهمی در شکلگیری چشمانداز بازار دارند. اعمال تعرفههای سنگین توسط ایالات متحده بر واردات فولاد از برخی کشورها نهتنها موجب تغییر مسیرهای تجاری شده بلکه رقابتپذیری تولیدکنندگان داخلی و خارجی را نیز تحت تأثیر قرار داده است در چنین فضایی، کشورهایی که بتوانند با بهرهگیری از فناوری، کاهش هزینه تولید و تنوع در بازارهای صادراتی، مزیت رقابتی خود را حفظ کنند شانس بیشتری برای رشد خواهند داشت.
از سوی دیگر، تقاضای جهانی برای فولاد نیز در حال تغییر است. رشد شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه، توسعه زیرساختهای حملونقل و نیاز به نوسازی ساختمانها در کشورهای توسعهیافته، همگی محرکهای تقاضا هستند با این حال رکودهای اقتصادی، کاهش سرمایهگذاریهای عمرانی و نوسانات قیمت انرژی میتوانند این تقاضا را محدود کنند. در سالهای اخیر، شاهد بودهایم که با افزایش نرخ بهره در بسیاری از اقتصادهای بزرگ، پروژههای عمرانی با کاهش سرعت مواجه شدهاند و همین امر بر تقاضای فولاد تأثیر منفی گذاشته است.
یکی دیگر از روندهای مهم، حرکت بهسوی فولاد سبز و کاهش آلایندگیهای زیستمحیطی است. تولید فولاد یکی از صنایع پرمصرف انرژی و آلاینده محسوب میشود در پاسخ به فشارهای جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ بهدنبال جایگزینی کورههای سنتی با فناوریهای نوین مانند کورههای الکتریکی یا استفاده از هیدروژن سبز هستند این تحول، اگرچه نیازمند سرمایهگذاریهای کلان است اما میتواند در بلندمدت مزیت رقابتی پایدار برای تولیدکنندگان ایجاد کند.
در این میان، کشورهای دارای منابع انرژی ارزان و دسترسی به مواد اولیه، موقعیت ویژهای پیدا کردهاند برای مثال، برخی کشورهای خاورمیانه با بهرهگیری از گاز طبیعی ارزان توانستهاند فولاد را با هزینه پایینتری تولید کنند و سهم خود را در بازارهای صادراتی افزایش دهند این مزیت، در صورتی که با توسعه زیرساختهای حملونقل و سیاستهای تجاری هوشمند همراه شود، میتواند به یک فرصت راهبردی تبدیل شود.
دیجیتالی شدن فرآیندهای تولید، استفاده از هوش مصنوعی در مدیریت زنجیره تأمین و بهرهگیری از دادههای بزرگ برای پیشبینی تقاضا، همگی روندهایی هستند که آینده صنعت فولاد را شکل خواهند داد. تولیدکنندگانی که بتوانند این فناوریها را در فرآیندهای خود ادغام کنند نهتنها بهرهوری بالاتری خواهند داشت بلکه انعطافپذیری بیشتری در مواجهه با نوسانات بازار خواهند یافت.
در کنار همه این تحولات، نباید نقش سرمایهگذاران و بازارهای مالی را نادیده گرفت. قیمت فولاد در بازارهای جهانی تحت تأثیر معاملات آتی، شاخصهای اقتصادی و حتی تحولات ژئوپلیتیکی قرار دارد برای مثال، هرگونه تنش در مناطق تولیدکننده مواد اولیه مانند سنگآهن یا زغالسنگ میتواند به افزایش ناگهانی قیمتها منجر شود از سوی دیگر، کاهش تقاضا در بخشهایی مانند خودروسازی یا ساختوساز میتواند فشار نزولی بر قیمتها وارد کند.
در چنین فضایی، پیشبینی آینده بازار فولاد نیازمند تحلیل همزمان عوامل اقتصادی، زیستمحیطی، فناورانه و سیاسی است به نظر میرسد در سالهای پیشرو، بازار فولاد با دو مسیر متضاد مواجه خواهد بود از یکسو فشار برای کاهش آلایندگی و حرکت بهسوی تولید پایدار و از سوی دیگر نیاز به تأمین تقاضای روبهرشد در کشورهای در حال توسعه. این دو مسیر اگر با سیاستگذاری هوشمندانه و سرمایهگذاری هدفمند همراه شوند، میتوانند به تعادل نسبی در بازار منجر شوند.
آینده بازار جهانی فولاد متعلق به کشورها و شرکتهایی خواهد بود که بتوانند میان بهرهوری، پایداری زیستمحیطی، تنوع بازار و نوآوری فناورانه تعادل برقرار کنند در این مسیر، نقش دولتها در تدوین سیاستهای حمایتی، تسهیل سرمایهگذاری و توسعه زیرساختها بسیار حیاتی خواهد بود. صنعت فولاد، اگرچه سنتی و سنگین به نظر میرسد اما در دل خود ظرفیتهایی برای تحول دیجیتال، توسعه پایدار و رشد اقتصادی نهفته دارد به شرط آنکه با نگاه بلندمدت و راهبردی به آن نگریسته شود.