روایت «جهان اقتصاد» از نبرد پنهان در بازار جهانی نفت وقتی بشکهها نفس را در سینه حبس کردند
گلناز پرتوی مهر
بازار جهانی نفت در هفتهای که گذشت، بیش از آنکه شبیه یک میدان اقتصادی باشد، به صحنه تئاتری پرتعلیق میمانست؛ جایی که هر خبر سیاسی، هر داده اقتصادی و هر شایعه ژئوپلیتیک، نقش بازیگری تازه را ایفا میکرد. نفت برنت، این بازیگر کهنهکار، در آغاز هفته از کانال ۶۰ دلاری سقوط کرد، تا آستانه ۵۸ دلار عقب نشست و پایینترین قیمت چهار سال اخیر خود را ثبت کرد؛ اما درست زمانی که بسیاری پایان پرده را پیشبینی میکردند، با تلاشی نهچندان قاطع، بار دیگر به سطح ۶۰ دلار بازگشت و هفته را در قیمت ۶۰ دلار و ۴۷ سنت به پایان رساند.
این بازگشت، بیش از آنکه نشانه قدرت باشد، گواهی بر تردید بازار است؛ تردیدی که میان «امید به صلح» و «ترس از مازاد عرضه» سرگردان مانده است.
در ظاهر، صلح باید خبری خوش برای اقتصاد جهانی باشد؛ اما در بازار نفت، داستان همیشه اینگونه روایت نمیشود. تقویت چشمانداز صلح میان روسیه و اوکراین، که در هفتههای اخیر جدیتر از همیشه دنبال میشود، بهعنوان یکی از اصلیترین عوامل فشار بر قیمت نفت عمل کرده است. معاملهگران بهخوبی میدانند که هر گام بهسوی پایان جنگ، میتواند به کاهش تحریمها علیه صادرات نفت روسیه منجر شود؛ موضوعی که بهمعنای ورود دوباره میلیونها بشکه نفت به بازار جهانی است.
بازاری که همین حالا هم از مازاد عرضه میهراسد، طبیعی است که چنین خبری را نه بهعنوان «فرصت»، بلکه بهمثابه «تهدید» تفسیر کند. از همینرو، صلح احتمالی، برخلاف انتظار عمومی، به سایهای سنگین بر سر قیمتها تبدیل شده است.
اگر صلح روسیه و اوکراین یک ضلع مثلث فشار بر قیمت نفت باشد، ضلع دوم بدون تردید «چین» است؛ کشوری که سالها موتور محرک تقاضای جهانی نفت محسوب میشد، اما حالا نشانههای خستگی را آشکارا بروز میدهد.
دادههای تازه اداره ملی آمار چین تصویری نگرانکننده ترسیم میکند. رشد تولید کارخانهای این کشور به پایینترین سطح در ۱۵ ماه گذشته سقوط کرده و خردهفروشی، که آینه مصرف خانوارهاست، در ماه نوامبر تنها ۱.۳ درصد رشد داشته؛ رقمی که کُندترین شتاب از دسامبر ۲۰۲۲ تاکنون بهشمار میرود. کاهش ۸.۵ درصدی فروش سالانه خودرو نیز مهر تأییدی بر ضعف تقاضای داخلی چین است.
برای بازار نفت، این اعداد صرفاً آمار نیستند؛ بلکه زنگ خطریاند که از افت تقاضای بزرگترین واردکننده نفت جهان خبر میدهند. در چنین فضایی، حتی نزدیک شدن به فصل سرما و افزایش سنتی مصرف سوختهای گرمایشی هم نتوانسته امیدی پایدار به بازار تزریق کند.
در میان این فضای سنگین و نزولی، تنها خبری که توانست برای ساعاتی مسیر قیمتها را تغییر دهد، از آمریکای لاتین آمد. دستور دونالد ترامپ برای محاصره تمام نفتکشهای تحریمشده ونزوئلا، سیگنالی صعودی به بازار ارسال کرد؛ چرا که ونزوئلا همچنان یکی از منابع مهم تأمین نفت برای چین بهشمار میرود و حدود ۴ درصد از واردات نفت این کشور را پوشش میدهد.
این خبر، بهویژه در میانه هفته، باعث شد قیمتها اندکی جان بگیرند و از کفهای قیمتی فاصله بگیرند. با این حال، بسیاری از معاملهگران بر این باورند که اثرگذاری این عامل موقتی است. اشباع ذخایر شناور، خریدهای پیشین چین از نفت ونزوئلا و توان بازار برای دور زدن محدودیتها، همگی عواملی هستند که از شدت اثر این اقدام میکاهند.
گزارش هفتگی اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) نیز تصویر روشنی از وضعیت شکننده تقاضا ارائه داد. هرچند ذخایر نفت خام آمریکا در هفته منتهی به ۱۲ دسامبر حدود ۱.۲۷ میلیون بشکه کاهش یافت، اما این رقم کمتر از پیشبینی بازار بود. مهمتر از آن، افزایش قابلتوجه ذخایر فرآوردههای نفتی است؛ جایی که ذخایر بنزین ۴.۸۱ میلیون بشکه و ذخایر نفت کوره ۱.۷۱ میلیون بشکه افزایش یافتهاند.
افزایش ذخایر فرآوردهها معمولاً نشانهای از ضعف تقاضای مصرفکننده است؛ پیامی که بازار نفت این روزها بارها و بارها از نقاط مختلف جهان دریافت میکند.
در مجموع، آنچه امروز قیمت نفت را در محدوده ۶۰ دلار نگه داشته، نه قدرت تقاضا، بلکه مجموعهای از ریسکهای ژئوپلیتیک و محدودیتهای عرضه است. این کانال قیمتی بیش از آنکه بازتابی از تعادل واقعی بازار باشد، یک مرز روانی است؛ مرزی که هر خبر منفی میتواند آن را بشکند و هر تنش سیاسی تازهای شاید موقتاً ترمیمش کند.
بازار نفت اکنون در وضعیتی ایستاده که هر خبر صلحآمیز، تهدید تلقی میشود و هر تحریم تازه، امیدبخش. تناقضی آشکار که نشان میدهد بشکهها، این روزها بیش از همیشه، نفس خود را در سینه حبس کردهاند و منتظرند ببینند پرده بعدی این نمایش جهانی، با صلح بالا میرود یا با بحران