در گفتگو با جهان اقتصاد مطرح شد؛ مالیات یا رکود؟ چالش بزرگ کسبوکارهای کوچک
راضیه احمدوند
در ماههای اخیر، خبرهای متعددی از تغییرات بنیادین در نظام مالیاتی کشور منتشر شده است؛ تغییراتی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی را نگران کرده و پرسشهای جدی در مورد آینده اقتصاد ایران مطرح کرده است. تصویب قانون جدید مالیاتها با افزایش ضریبها، حذف معافیتها و تشدید نظارتها، به ویژه بر بنگاههای کوچک و متوسط، این نگرانی را ایجاد کرده که اقتصاد ممکن است تحت فشار شدید مالیاتی، دچار سکون یا کوچکشدن شود. این سوال مطرح است که آیا افزایش مالیاتها در کوتاهمدت میتواند درآمد دولت را افزایش دهد یا در بلندمدت موجب کاهش ظرفیت تولید، تعطیلی کسبوکارها و کند شدن رشد اقتصادی خواهد شد.
حسن طاهری، کارشناس اقتصادی در گفتگو با جهان اقتصاد با اشاره به اینکه قانون جدید مالیاتی چند تغییر کلیدی را در ساختار مالیاتها اعمال کرده است، اظهار داشت: افزایش ضریب مالیاتی بر درآمد و سود شرکتها، حذف معافیتها و مشوقهای مالیاتی برای کسبوکارهای کوچک و نوپا و همچنین سختگیری در گزارشدهی مالیاتی، مهمترین این تغییرات هستند. از نگاه دولت، این اقدامات میتواند درآمدهای مالیاتی کشور را افزایش دهد و کسری بودجه را جبران کند. اما واقعیت اقتصاد ایران نشان میدهد که چنین سیاستهایی بدون توجه به ظرفیت بنگاهها و شرایط بازار، میتواند اثرات معکوس داشته باشد.
افزود: کسبوکارهای کوچک و متوسط، ستون اصلی اقتصاد کشور و بخش مهمی از اشتغال را تشکیل میدهند. این بنگاهها غالباً با حاشیه سود پایین و نقدینگی محدود فعالیت میکنند و کوچکترین افزایش مالیاتی میتواند آنها را با چالش جدی مواجه کند. فشار مالیاتی بیشتر، نه تنها انگیزه تولید و سرمایهگذاری را کاهش میدهد، بلکه میتواند موجب تعطیلی یا کوچکسازی بنگاهها شود و زنجیره تولید را مختل کند. در حالی که افزایش درآمد مالیاتی هدف کوتاهمدت دولت است، آثار بلندمدت آن بر رشد اقتصادی و اشتغال ممکن است بسیار مخرب باشد.
طاهری ادامه داد: یکی از مهمترین اثرات فشار مالیاتی، کاهش سرمایهگذاری در بخش تولید است. وقتی بنگاهها با مالیاتهای سنگین مواجه شوند، منابع مالی که میتوانست برای توسعه، نوآوری و افزایش ظرفیت تولید استفاده شود، صرف پرداخت مالیات میشود. نتیجه این سیاست، کند شدن روند توسعه صنعتی، کاهش بهرهوری و محدود شدن ظرفیت تولید ملی خواهد بود. علاوه بر این، افزایش مالیاتها میتواند انگیزه صادراتی تولیدکنندگان را کاهش دهد. تجربه گذشته نشان داده که صادرات محصولات پاییندست صنعتی، مانند میلگرد و ورق فولاد، در صورت افزایش هزینههای مالیاتی و محدودیتهای اداری، با مشکلات جدی مواجه میشود.
همچنن، مالیاتهای سنگین همچنین میتواند اثر مستقیم بر بازار کار داشته باشد. کاهش توان مالی بنگاهها اغلب به کاهش نیروهای انسانی، تعلیق پروژهها و محدود شدن فرصتهای شغلی منجر میشود. این موضوع به نوبه خود درآمد خانوارها و قدرت خرید مردم را کاهش داده و موجب کاهش تقاضای داخلی میشود. کاهش تقاضای داخلی، چرخ تولید و سرمایهگذاری را کند میکند و در نهایت به کاهش درآمد مالیاتی در بلندمدت منجر خواهد شد؛ وضعیتی که اقتصاددانان آن را به عنوان یک چرخه معیوب مالیاتی-اقتصادی توصیف میکنند.
وی بیان کرد: تحقیقات بینالمللی نیز نشان میدهد که فشار مالیاتی بیش از حد بر بنگاههای کوچک، اثرات معکوس بر رشد اقتصادی دارد. کشورهایی که توانستهاند رشد پایدار اقتصادی داشته باشند، معمولاً از سیاستهای مالیاتی متوازن و هدفمند استفاده کردهاند؛ یعنی مالیاتها به گونهای تعیین شدهاند که هم درآمد دولت تأمین شود و هم انگیزه فعالیتهای اقتصادی حفظ شود. اعمال معافیتها و مشوقهای مالیاتی برای کسبوکارهای نوپا و کوچک، همراه با نظارت دقیق و شفافیت مالی، نمونه موفق این رویکرد است.
به گفته او، حذف معافیتها و مشوقها در قانون جدید، یکی از نگرانیهای اصلی فعالان اقتصادی است. بسیاری از این معافیتها برای حمایت از نوآوری، ایجاد شغل و سرمایهگذاری در بخشهای کمریسک و خرد اقتصادی ایجاد شده بودند. با حذف آنها، کسبوکارهای کوچک مجبور میشوند منابع محدودی را صرف پرداخت مالیات کنند و فرصت سرمایهگذاری یا توسعه فعالیتهای خود را از دست بدهند. این موضوع نه تنها رشد اقتصادی را کاهش میدهد، بلکه رقابتپذیری بنگاههای ایرانی در بازار داخلی و خارجی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
طاهری گفت: کارشناسان معتقدند که افزایش مالیاتها در شرایطی که اقتصاد با مشکلات نقدینگی، تورم و محدودیتهای بانکی مواجه است، میتواند به افزایش رکود و کاهش تولید واقعی منجر شود. در شرایط رکودی، فشار مالیاتی بیشتر بر بنگاهها، انگیزه سرمایهگذاری و تولید را کاهش داده و اقتصاد را به سمت کوچک شدن سوق میدهد.
این موضوع به ویژه برای بنگاههایی که در صنایع بالادست و پاییندست زنجیره تولید فعالیت میکنند، خطرناک است. زیرا کاهش تولید در یک بخش، زنجیره ارزش را مختل میکند و آثار آن به دیگر بخشها نیز سرایت میکند.
یکی دیگر از نکات مهم، تاثیر مالیات بر سرمایهگذاری خارجی و داخلی است. سرمایهگذاران، اعم از داخلی و خارجی، به دنبال محیطی با قواعد پایدار، شفاف و پیشبینیپذیر هستند. افزایش ناگهانی ضریبها و حذف مشوقها میتواند محیط کسبوکار را نامطمئن کند و سرمایهگذاران را از ورود به بازار باز دارد. کاهش سرمایهگذاری مستقیم خارجی و داخلی، رشد اقتصادی را محدود میکند و فرصتهای شغلی جدید را کاهش میدهد.
این فعال اقتصادی تصریح کرد: در مقابل، برخی اقتصاددانان معتقدند که مالیات میتواند ابزار مهمی برای توسعه زیرساختها، خدمات عمومی و کاهش نابرابری باشد. اما شرط آن، تعادل بین درآمد دولت و سلامت اقتصاد است. اعمال مالیاتهای سنگین بدون مشوقهای کافی و بدون توجه به توان بنگاهها، میتواند اثر معکوس داشته باشد و در نهایت درآمد دولت را نیز کاهش دهد.
تجربه کشورهای موفق در حوزه مالیات نشان میدهد که ترکیب چند راهکار میتواند هم به دولت کمک کند و هم رشد اقتصادی را حفظ کند. این راهکارها شامل مالیات متعادل بر سود شرکتها، مشوقها برای نوآوری و کسبوکارهای کوچک، و جلوگیری از فرار مالیاتی با شفافیت و نظارت دقیق است. چنین رویکردی میتواند فشار بر بنگاههای کوچک را کاهش دهد و رشد اقتصادی را حفظ کند، در حالی که درآمد دولت نیز تأمین میشود.
طاهری گفت: جهش مالیاتستانی بدون تدبیر، اقتصاد را نه تنها کوچکتر میکند، بلکه زنجیره تولید و اشتغال را نیز تحت فشار قرار میدهد. کاهش سرمایهگذاری، تعطیلی کسبوکارهای کوچک و محدود شدن فرصتهای شغلی، اثر مستقیم بر رشد اقتصادی دارد و حتی ممکن است درآمد مالیاتی دولت را در بلندمدت کاهش دهد.
وی ادامه داد: راهکار پیشنهادی کارشناسان، ایجاد سیاستهای مالیاتی متوازن و تدریجی است: اعمال ضریبهای متناسب با ظرفیت مالی بنگاهها، حفظ برخی معافیتها و مشوقها برای کسبوکارهای کوچک و نوآور و تمرکز بر افزایش شفافیت و کاهش فرار مالیاتی. در غیر این صورت، فشار مالیاتی شدید، اقتصاد کشور را به جای رشد و توسعه، در مسیر کوچک شدن و رکود قرار خواهد داد.
طاهری در نهایت گفت: پرسش اصلی این است که دولت چگونه میتواند درآمد مالیاتی خود را افزایش دهد بدون اینکه به توان تولیدی، اشتغال و رشد اقتصادی آسیب برساند. پاسخ به این پرسش، مسیر سیاستهای مالیاتی و اقتصادی کشور در سالهای آینده را مشخص خواهد کرد و نشان خواهد داد که آیا ایران میتواند با مالیاتستانی هوشمند، اقتصاد خود را تقویت کند یا با فشارهای نابهجا، آن را کوچک و محدود نماید.