دهه هشتادی ها ، فرصت یا تهدید

دکتر مرتضی فتاح تحلیلگر اقتصادی

شناسه خبر: 184120
دهه هشتادی ها ، فرصت یا تهدید

در چند سال اخیر یکی از بزرگترین دغدغه های مدیران و کارفرمایان شرکت ها و سازمان ها جذب و استخدام نیروهای متخصص و کارآمد بوده است .

کشور عزیزمان ایران در دو دهه گذشته شاهد تغییراتی بنیادی در ساختارهای جمعیتی ، فرهنگی و اقتصادی بوده و به جرات می توان گفت پس از گذر از دوران طلایی دهه های شصت و ابتدای دهه هفتاد که به نوعی دوران پُر زایی و موالید جمعیتی ایران به شمار می آمد اکنون با فقر نیروی انسانی و همچنین نیروهای متخصص مواجه است .

اکنون نسل دهه هشتادی ها ( متولدین 1380 الی 1389 ) از چند سال پیش به اقتضای شرایط سنی خود به نوعی وارد بازار کار شده اند و برخی از آن ها جایگاه ویژه ای را در تمام شرکت ها و سازمان های بزرگ به دست آورده اند ، اما قطعا شما هم متوجه شده اید که این نسل با تمام نسل های پیش از خود متفاوت است ، آری جهان بینی ، فرهنگ جمعی یا سازمانی و دیدگاه و نگرش دهه هشتادی ها با دیگران فرق دارد و همین موضوع باعث شده اکثر مدیران ارشد شرکت یا سازمان ها که بدنه اصلی آن ها را دهه شصتی ها تشکیل داده اند گاها با مشکلات عدیده ای مواجه شوند و به خاطر عدم درک صحیح این تفاوت ها با چالش های بزرگی روبرو شوند و شاید بزرگ ترین سوال ذهنی این مدیران این باشد که دهه هشتادی ها برای سازمان و شرکت تحت مدیریت آن ها یک تهدید به شمار می آیند یا فرصتی بالقوه .

نسلی که در میانه ی جهانی دیجیتال ، اینترنت پر سرعت و تحولات رسانه ای شگرف به دنیا آمده و با فرهنگی متفاوت نسبت به نسل های قبلی خود بدون جنگیدن و حسرت امکانات رفاهی بهتری را تجربه کرده و به واسطه تلاش های مضاعف پدر و مادری که با تمام وجود برای بهتر زیستن آن ها جنگیداند تا مبادا معدود فرزندانشان خلاهای دوران کودکی خودشان را لمس کنند حالا پا به عرصه کار و فعالیت اقتصادی گذاشته اند و باید به نوعی ساختارهای کلاسیک دولتی و پر محدودیت و کم انعطاف را تحمل کنند .

همین تضاد و پارادوکس نقطه آغاز تغییراتی مهم در آینده اقتصاد کشور و شرکت ها و صنایع مختلف است .

برای آنکه بتوانیم تهدیدی همچون به کارگیری افرادی سرکش ، بی ملاحظه و جویای استقلال را در محیط های کاری تبدیل به فرصتی بهینه کنیم بهتر است شناختی نسبی از دهه هشتادی ها پیدا کنیم و بر اساس الگوهای روانشناختی علت و معلول را دریابیم و سعی کنیم به جای شنا کردن برخلاف جریان رودخانه و صرف انرژی ضاعف با جریان رودخانه همراه شویم و سعی در بهتر کردن اوضاع داشته باشیم .

 خواسته یا ناخواسته باید بپذیریم که مباحثی همچون گذر از دوران طلایی رشد جمعیتی ، مهاجرت های مهارتی در چند سال اخیر و شرایط اقتصادی کشور برای مدیران هوشمند چاره ای جز شناخت و به کارگیری نسل جوان دهه هشتادی نیست .

در ادامه به برخی از این موارد می پردازیم و سعی داریم به صورت کوتاه در مورد علل به وجود آمدن تضادهای فکری این نسل گفتگو کنیم.

1) اقتصاد شکننده و دشوار : یکی از بزرگترین چالش هایی که این روزها متولدین دهه هشتادی با آن دست و پنجه نرم می کنند اقتصاد شکننده و دشوار این روزهای کشور است ، در سال های اخیر تورم در ایران همواره دو رقمی بوده و فاصله حداقل دستمزد کاری و هزینه های روزمره زندگی به قدری زیاد شده که خیلی از این افراد بیکاری و یا کارهای موقت و سطحی را به جای کارهای دائم و مشخص ترجیح می دهند ، البته از کارفرمایان و صاحبان کسب و کار هم نمی توان ایراد گرفت چرا که به نوعی وارد مرحله ای از اقتصاد شده ایم که نه برای کارفرما حقوق و دستمزد بالا صرفه اقتصادی دارد و نه برای کارجویان کار کردن تمام وقت صرفه می کند .

2) اقتصادهای پلتفرمی : یکی دیگر از موضوعاتی که باعث شکاف و شک و دودلی دهه هشتادی ها در قبول مسئولیت و کارهای تمام وقت شده است ، ظهور نوع جدیدی از کسب و کارهای پلتفرمی و پاره وقت است . پلتفرم های فریلنسری و پروژه ای ، پلتفرم های فروش شبکه ای و آنلاین ، پلتفرم های ماشینی همچون اسنپ و تپسی و فروش از شبکه های اجتماعی و مسائلی از این قبیل که افراد در آن ها تعهد کاری ندارند و به صورت پارت تایم هر زمان که بخواهند یا آمادگی آن را داشته باشند کار انجام می دهند و بر مبنای فعالیتشان کسب درآمد می کنند. شکل گیری این کسب و کارها در سال های اخیر باعث شده بسیاری از افراد نسبت به کارهای تمام وقت بی میل باشند و از قبول مسئولیت های سازمانی سر باز بزنند .

3) اقتصاد دیجیتالی یا ساختارهای سنتی : در واقع دهه هشتادی ها در اوج دوران پر شکوه فناوری های پیشرفته ، اینترنت پرسرعت و عصر دیجیتالی پا به این دنیا گذاشته اند و نسبت به نسل های گذشته ایده پردازی و هوشمندی بالایی نسبت به کار کردن با تکنولوژی های روز را دارند اما ساختارهای سنتی و غیر منعطف در شرکت ها و سازمان های سنتی بسیاری از آن ها را دلزده می کند ، در واقع بهتر است بگوییم شرکت ها و سازمان های فعال در اقتصاد ایران پا به پای فناوری های دیجیتالی روز پیشرفت نداشته اند و بروکراسی های پیچیده و پیگیری دستورالعمل های قدیمی باعث عقب ماندن آن ها در تغییرات سریع شده است از طرفی اکثر مدیران ارشد این شرکت ها و سازمان ها متولدین دهه های پنجاه و دهه شصتی ها هستند . این مدیران با فرآینده های پیشین احساس راحتی بیشتری دارند و شخصا هم میل به تغییرات وسیعی در سطح سازمانی ندارند از این رو دهه هشتادی های جوان ، خلاق و تازه نفس به نوعی در این سیستم ها با ساختارهای سنتی سرخورده و منفعل خواهند شد .

4) تفاوت های بنیادین اخلاقی و رفتاری :همانطور که پیش تر هم اشاره شد نسل دهه هشتادی ها در فرهنگی متفاوت تر رشد کرده و بزرگ شده اند ، آنها بر خلاف نسل پدران و مادران خود برای داشتن حداقل ها نجنگیده اند و در اوج دوران فراوانی و مصرف گرایی محض پا به عرصه گذاشته اند ، اغلب این افراد در شرایط بهداشتی و فرهنگی مناسب تری نسبت به نسل های پیشین بزرگ شده اند و باتوجه به اینکه در این دوران شبکه های اجتماعی و رسانه های خبری یا اطلاع رسانی فراوانی فعالیت داشتند دیدگاه و نگرش وسیعی نسبت به موضوعات مختلف جهان پیرامون خود دارند ، از این رو به سادگی هر نکته یا موضوعی را نمی پذیرند و به راحتی نمی توان بدون دلیلی مشخص و علمی یا واقعی این افراد را قانع کرد که معمولا این مدل رفتار ها در شرکت ها یا سازمان های بزرگتر به اشتباه بعنوان سرکشی یا ناسازگاری یا مباحثی اینچنینی تلقی می شود .

اگر مدیران ارشد و صاحبین کسب و کارها بتوانند پتانسیل و ظرفیت بالای نسل دهه هشتادی را بهتر بشناسند و درک عمیق تری نسبت به آنها داشته باشند و تفاوت های ذهنیتی و روانشناختی بین نسل ها را درک کنند قطعا نتایج خیره کننده ای خواهند گرفت و خوش فکری و ایده پردازی این افراد آنها را شگفت زده می کند چراکه شجاعت و جسارت در این نسل موج می زند ، دهه هشتادی ها همچون نسل های پیش از خود در قید و بند چهارچوب های ذهنی از پیش تعیین شده نیستند و برای هر موضوعی بدنبال راه حل و جوابی مطمئن می گردنند ، آنها به سادگی قانع نمی شوند و از آنجایی که در کودکی و نوجوانی خود برای مسائل مختلف کمتر جنگیده اند معمولا راحت ترین و ساده ترین راه های ممکن را برای بدست آرودن نتایج دلخواه کسب می کنند .

 

 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار