آب در دنیای بحرانزده امروز
اسماعیل احمدپور فعال اقتصادی حوزه آب
آب، گوهر زیستیِ هستی بشر و طبیعت است؛ جوهرهای که با جان و روان جوامع انسانی درآمیخته و تاریخ، فرهنگ، اقتصاد، کشاورزی، سلامت، معنویت و قدرت سیاسی را همزمان تحتتأثیر قرار داده است. با وجود این عظمت و چند وجهی بودن، آنچه امروزه در جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه در رابطه با آب مشاهده میشود، تصویر یک بحران عمیق است، بحرانی چند وجهی که نه فقط از کمبود آب، بلکه از بیتوجهی مزمن به ارزشهای گوناگون آن ناشی میشود.
در سرتاسر دنیا، امروز رودخانههایی که روزی کانون و گهواره تمدن بودند، خشکیدهاند؛ آبخوانهایی که قرنها پایدار بودند، اکنون به مرز فروپاشی رسیدهاند. منابع سطحی و زیرزمینی آلوده شدهاند و در بسیاری از مناطق شهری و روستایی، مردم به آب سالم و پایدار دسترسی ندارند. اما در پس همه این چالشها، یک علت بنیادی و مشترک به چشم میخورد و آن این است که ارزش واقعی آب در سیاستگذاری، نظامهای اقتصادی، فرهنگ عمومی و ساختارهای حکمرانی، آنطور که باید مورد توجه قرار گیرد، دیده نشده است.
در قرن بیستویکم، بشر به نقطهای رسیده است که دیگر نمیتواند آب را صرفاً یک منبع طبیعی بداند که هر وقت خواست از آن بهره ببرد. تغییرات اقلیمی، افزایش جمعیت، توسعه بیرویه شهری، صنعتیشدن کشاورزی و شیوههای مصرف ناپایدار، باعث شدهاند منابع آبی تجدیدپذیر نیز در معرض نابودی قرار گیرند.
طبق گزارش توسعه آب سال ۲۰۲۱ سازمان ملل متحد، تا سال ۲۰۵۰، تقاضا برای آب در جهان حداقل ۳۰٪ افزایش خواهد یافت و بیش از ۴ میلیارد نفر در مناطقی زندگی خواهند کرد که در بخشی از سال با تنش آبی شدید مواجه بوده و حدود ۲ میلیارد نفر به آب شرب امن دسترسی نخواهند داشت.
بحران آب سالیانه میلیاردها دلار خسارت اقتصادی وارد خواهد نمود؛ اما این خسارت تنها مالی نیست، بلکه پیامدهای آن شامل بیثباتی اجتماعی، مهاجرت اجباری، گسترش فقر، بیماریهای واگیر، و تهدید سلامت عمومی خواهد بود.
این واقعیتها نشان میدهند که ما با یک بحران چند وجهی و پیچیدهی آب روبهرو هستیم؛ بحرانی که نمیتوان آن را صرفا با راهکارهای فنی یا تنها با سرمایهگذاریهای سنگین مدیریت کرد، بلکه نیازمند تغییر نگرش و توجه به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی مسئله هستیم. همانگونه که دکتر محمد فاضلی به این نکته دقت نظر داشته و بیان نمودند که : «در گذشته برای بحران آب ما همیشه یک راهحل داشتیم و آن انتقال آب بوده » در حالی که تجربه نشان میدهد صرفاً تکیه بر راه حل های تک بعدی چون لولهکشی و انتقال آب برای رفع مشکلات پیچیده ای چون چالش آب کافی نبوده و باید همه وجوه بحران آب را همزمان در نظر گرفت تا بتوان راهحلهای پایدار و مؤثر دست یافت.
درک ما از آب، به نحوه رفتارمان با آن را شکل میدهد. اگر آب را صرفاً یک منبع مصرفی بدانیم، با آن همانند سوخت یا کالا برخورد خواهیم می کنیم. اما اگر آن را حامل زندگی، عدالت، امنیت و فرهنگ بدانیم، رفتاری اخلاقمدارانهتر، مسئولانهتر و آیندهنگرانهتر در قبال آن خواهیم داشت.
اینجاست که مفهوم «ارزش» مطرح میشود. در ادبیات حکمرانی عمومی و اقتصاد منابع طبیعی، «ارزش» مترادف با قیمت نیست. ارزش، دامنهای گسترده از مفاهیم اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی، معنوی و فرهنگی را در بر میگیرد. اما متأسفانه، در بسیاری از سیاستگذاریها، تنها بخشی از این ارزش، یعنی ارزش بازاری، در نظر گرفته میشود، آن هم به شکل ناقص و در قالب قیمتگذاری مصرف آب.
سازمان ملل در گزارش توسعه آب ۲۰۲۱ تأکید میکند که یکی از علل اصلی ناکارآمدی در مدیریت منابع آب، همین نادیده گرفتن ارزشهای غیرمالی آن است. به بیان دیگر، چنانچه تنها به هزینه ساخت سد یا درآمد حاصل از کشاورزی توجه شود، اما سلامت اکوسیستم، حق دسترسی جامعه محلی یا آیینهای فرهنگی نادیده گرفته شوند، با تصمیمی ناقص، ناسالم و ناپایدار روبهرو خواهیم شد.
ارزشگذاری آب، نهتنها یک موضوع فنی، اقتصادی یا زیستمحیطی، بلکه یک موضوع اخلاقی، اجتماعی و تمدنی است. برای گذار از بحران، ایران نیاز دارد که «آب» را دوباره کشف کند، آن هم نهتنها بهعنوان منبعی برای مصرف، بلکه بهعنوان مفهومی برای زندگی، عدالت، معنویت و آینده.
در زبان روزمره، واژه «ارزش» به مفهومی مثبت، اخلاقی یا مالی اشاره دارد؛ اما در علوم مختلف، بهویژه در اقتصاد، محیطزیست، جامعهشناسی و سیاستگذاری عمومی، ارزش به چیزی فراتر از قیمت و سود اقتصادی می پردازد.
وقتی سخن از ارزشگذاری آب به میان میآید، منظور ما تعیین اهمیت، کارکرد، تأثیر و جایگاه آب در زندگی انسانها و طبیعت، از منظرهای گوناگون است. ارزش آب را نمیتوان به یک عدد یا واحد پول تقلیل داد. آب دارای ابعاد مادی، معنوی، فرهنگی، زیستی، اقتصادی، اخلاقی و حتی سیاسی است. در واقع، این تنوع و چندوجهی بودن، همان چیزی است که ارزشگذاری آب را از ارزشگذاری سایر منابع طبیعی متمایز میسازد. یکی از رایجترین سوءبرداشتها در سیاستگذاری آب، یکسانپنداشتن ارزش و قیمت است. بسیاری از سیاستگذاران وقتی درباره ارزش آب صحبت میکنند، تصور میکنند موضوع صرفاً به نرخگذاری یا تعرفهها مربوط است. اما این اشتباهی جدیست.
از گذشته آب همواره عنصری سیاسی بوده، چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی. تصمیمگیری در حوزه آب تحت تأثیر منافع سیاسی، گروههای ذینفوذ، روابط قدرت و ملاحظات انتخاباتی قرار دارد که نمودهای این چالش، تخصیص آب به مناطق پرنفوذ یا خاص بر اساس فشار سیاسی، تأخیر در اصلاح تعرفهها بهدلیل ملاحظات انتخاباتی، مقاومت برخی نهادها در برابر شفافیت تخصیص منابع، نارضایتی اجتماعی در برابر پروژههای انتقال آب بدون مشارکت مردمی می باشد.
برای نمونه پروژههای انتقال آب بینحوضهای در ایران که بدون همراهی جمعی و با مقاومتهای مدنی مواجه شدهاند. چون طرح انتقال آب بن بروجن و خط انتقال آب از اصفهان به یزد که بارها توسط کشاورزان محلی مورد آسیب قرار گرفته است. این بحرانها بهخوبی نشان میدهند که بیتوجهی به ارزشهای فرهنگی، محلی و اجتماعی آب چگونه به تضاد و بحران و چالشی فراگیر در جامعه تبدیل میشوند.
در سطح جهانی نیز ارزشگذاری آب با چالشهای حقوقی مواجه است. هنوز بسیاری از پیمان های بینالمللی، مفاهیم ارزش غیرمالی آب را به رسمیت نشناختهاند برای مثال در حقوق بینالملل آب، هنوز اصل حق دسترسی اولویت دارد اما حقآب با ارزشهای فرهنگی یا زیستمحیطی کمرنگ شده است، در تجارت بینالمللی، ردپای آبی کالاها معمولاً لحاظ نمیشود. در صندوقهای مالی بینالمللی، پروژههای آبی بدون بررسی همه ابعاد ارزشی تأمین اعتبار میشوند.
پاسخ به این چالشها، نیازمند اصلاح اساسی در نگرش، ساختار، شیوه تصمیمسازی و مشارکت در حوزه آب است.