فولاد خراسان و هزاران زندگی وابسته به آن
یادداشت رضا زرگرانی، خبرنگار و فعال رسانه

چرخهای این صنعت، نه فقط میلگرد و شمش فولاد، بلکه امنیت معیشتی یک شهر و یک اقلیم را میسازند. از همین رو، هر تزلزل مدیریتی در این مجموعه، اثرات اجتماعی و اقتصادی گستردهای بر جای میگذارد.
سه ماه است که مجتمع فولاد خراسان، این قلب تپندهی صنعت شرق کشور، در انتظار به سر میبرد. از زمان برکناری طهمورث جوانبخت و سپردن سرپرستی مجموعه به امیررضا هیهات، هنوز تصمیم روشنی از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر درباره مدیرعامل جدید این مجتمع اتخاذ نشده است.
در نگاه اول شاید این تأخیر، امری معمول در فرآیندهای اداری به نظر برسد، اما در باطن، هر روز بلاتکلیفی مدیریتی برای مجموعهای با این وسعت و اهمیت، هزینههای سنگینی در پی دارد؛ هزینههایی که هم به تولید لطمه میزند، هم به سرمایه انسانی و هم به اعتماد عمومی!
فولاد خراسان تنها یک کارخانه نیست؛ نبض اقتصادی هزاران خانواده نیشابوری و یکی از تکیهگاههای اشتغال و امید در شرق کشور است. چرخهای این صنعت، نه فقط میلگرد و شمش فولاد، بلکه امنیت معیشتی یک شهر و یک اقلیم را میسازند. از همین رو، هر تزلزل مدیریتی در این مجموعه، اثرات اجتماعی و اقتصادی گستردهای بر جای میگذارد.
در ماههای اخیر، این شرکت با چالشهایی چندوجهی — از تنگناهای انرژی گرفته تا فشارهای سیاسی و مدیریتی — مواجه بوده است. تداوم وضعیت فعلی، عملاً به معنای اتلاف ظرفیتها و عقبنشینی از جایگاه استراتژیک فولاد خراسان در عرصه صنعت ملی است؛ البته از حق نگذریم امیررضا هیهات سرپرست فعلی این مجموعه با وجود تمامی چالش ها به خوبی فولاد خراسان را مدیریت نموده و حاصل این مدیریت افزایش تولید و درآمد در تمام نواحی فولاد خراسان است.
اما اکنون زمان آن رسیده است که متولیان اصلی، با نگاهی فراتر از ملاحظات مقطعی و مصلحتهای محدود، تصمیمی شفاف و قاطع اتخاذ کنند.
از سوی دیگر، تجربه نشان داده است که حضور مدیران بومی، آشنا با بافت اجتماعی نیشابور و دغدغههای مردم آن، میتواند جان تازهای به مفهوم «مسئولیت اجتماعی صنایع» ببخشد. مدیری که نیشابور را نه صرفاً به عنوان محل تولید، بلکه به عنوان خانه و جامعهی خود میبیند، بیتردید در کنار ارتقای تولید، به عمران، فرهنگ و رفاه شهر نیز خواهد اندیشید.
فولاد خراسان امروز بیش از هر زمان دیگری به ثبات مدیریتی، اعتماد عمومی و چشماندازی روشن نیاز دارد. این انتظار مردم و کارکنان آن است که دولت و نهادهای بالادستی، صدای شرق را بشنوند و با تصمیمی مدبرانه، این مجموعه را از برزخ بلاتکلیفی برهانند.
چرا که تأخیر بیش از این، نه فقط به زیان فولاد خراسان، که به زیان اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی نیشابور خواهد بود.