جهان اقتصاد گزارش می دهد؛ زنگ خطر حادثه مشهد برای متولیان ریلی
گروه زیربنایی رضا پورحسین

جهان اقتصاد: صبح روز پنجشنبه سوم مهرماه ۱۴۰۴، در ایستگاه راهآهن مشهد، حادثهای خطرناک رخ داد و در حین ورود به سکو، یکی از واگنهایش را از ریل خارج کرد. این اتفاق، که به دلیل نقص فنی جزئی در سوزن ورودی سکوی مسافری رخ داد، میتوانست به فاجعهای هولناک تبدیل شود. خوشبختانه، سرعت پایین قطار و واکنش سریع تیمهای فنی، از تشدید خسارات جلوگیری کرد و هیچ تلفات جانی یا آسیب مالی جدی گزارش نشد. با این حال، این حادثه نه تنها تاخیرهای گستردهای در برنامه حرکت قطارها ایجاد کرد، بلکه زنگ خطری جدی برای ایمنی حملونقل ریلی کشور به صدا درآورد. در دنیایی که حملونقل ریلی نماد پیشرفت و امنیت است، چنین رویدادهایی یادآوری میکنند که چگونه یک نقص کوچک میتواند زنجیرهای از مشکلات را به راه اندازد.
این حادثه، که در پرترددترین ایستگاه ریلی ایران رخ داد، بلافاصله موج تاخیرها را در شبکه ریلی شرق کشور به راه انداخت. روزانه ۷۶ رام قطار مسافربری به صورت رفت و برگشت از مشهد به ۲۸ شهر و مرکز استان تردد میکنند و این ایستگاه، بیش از 50 درصد ترددهای ریلی مسافری بینشهری کشور را به خود اختصاص میدهد.
خروج واگن از ریل، سوزنهای ورودی را مختل کرد و منجر به توقف موقت چندین قطار شد. مسافرانی که با امید زیارت یا دیدار خانواده به راه افتاده بودند، ناگهان در سالنهای انتظار با ازدحام و سردرگمی روبرو شدند. برخی قطارها تا چند ساعت تاخیر خوردند و این امر، نه تنها برنامههای روزانه هزاران نفر را به هم ریخت، بلکه فشار روانی بر سیستم حملونقل را افزایش داد. مدیرکل راهآهن خراسان، مصطفی نصیریورگ، تایید کرد که تاخیرها اجتنابناپذیر بودند اما تلاشها برای بازگشت به روال عادی فوری آغاز شد.
آنچه این حادثه را از یک رویداد فنی ساده متمایز میکند، پتانسیل خطرناک آن است. تصور کنید اگر سرعت قطار بالاتر بود یا واگنها حامل مواد خطرناک بودند؛ این میتوانست به تصادف زنجیرهای، واژگونی کامل قطار یا حتی انفجار منجر شود.
گزارشهای اولیه حاکی از نقص فنی جزئی است اما کارشناسان بر این باورند که ریشه عمیقتر در فرسودگی خطوط و واگنهاست. خطوط ریلی ایران، که بسیاری از آنها دههها قدمت دارند، تحت فشار تردد سنگین و نگهداری ناکافی، به مرز هشدار رسیدهاند. واگنهای قدیمی، سوزنهای فرسوده و عدم نوسازی بهموقع، همگی عواملی هستند که چنین حوادثی را محتمل میسازند.
طبق آمارهای رسمی، بیش از ۴۰ درصد ناوگان ریلی کشور فرسوده تلقی میشود و این امر، نه تنها ایمنی را تهدید میکند، بلکه کارایی سیستم را نیز کاهش میدهد. تاخیرهای مکرر، مانند آنچه در این حادثه رخ داد، نه تنها مسافران را آزار میدهد، بلکه به اقتصاد کلان آسیب میزند؛ زیرا حملونقل ریلی، ستون فقرات جابهجایی کالا و مسافر در کشور است و هر اختلالی، زنجیره تامین را مختل میکند.
نیاز به سرمایهگذاری فوری در نوسازی خطوط، تعویض واگنهای فرسوده و نصب سیستمهای سیگنالینگ پیشرفته، بیش از پیش احساس میشود. دولت و شرکت راهآهن باید برنامههای بلندمدتی برای ارتقای ایمنی تدوین کنند، از جمله بازرسیهای دورهای دقیقتر و آموزش پرسنل. بدون این اقدامات، حوادث مشابه نه تنها تکرار خواهند شد، بلکه شدت خواهند گرفت. تصور کنید در فصل زیارتی، با حضور میلیونها زائر، چنین تاخیری رخ دهد؛ این میتواند به بحران انسانی تبدیل شود.
در این میان نمیتوان از نقش تحریمهای بینالمللی چشمپوشی کرد. صنعت ریلی ایران، که پیش از دهه ۹۰ شمسی روندی رو به رشد داشت، تحت تاثیر تحریمهای فلجکننده، از دسترسی به فناوریهای نوین و قطعات یدکی محروم مانده است. دشواری واردات واگنهای مدرن، ریلهای باکیفیت و نرمافزارهای کنترل ترافیک، صنعت را عقب نگه داشته و هزینههای نگهداری را سرسامآور کرده است.
تحریمها، بیش از ۳۰ درصد پروژههای نوسازی را متوقف یا کند کردهاند. این فشار خارجی، با مشکلات داخلی مانند بودجه محدود و اولویتبندی نادرست، ترکیب شده و ایمنی را قربانی کرده است. با این حال، این بهانهای برای تساهل نیست؛ بلکه دعوتی است به سیاستگذاران برای یافتن راهحلهای بومی، مانند تولید داخلی قطعات و همکاریهای منطقهای. در نهایت، حادثه مشهد نه تنها یک هشدار فنی، بلکه فرصتی برای بازنگری جامع در حملونقل ریلی است. با رسیدگی فوری به فرسودگیها و غلبه بر موانع تحریم، میتوان آیندهای امنتر ساخت – جایی که قطارها نه نماد خطر، بلکه اطمینان باشند. این حادثه، هرچند کوچک، یادآوری میکند که ایمنی، اولویت اول است و نادیده گرفتن آن، هزینههای جبرانناپذیری به بار میآورد.