جهان اقتصاد گزارش می دهد؛

سکونت ۲۲ درصد جمعیت ایران در بافت‌های ناکارآمد

رضا پورحسین گروه زیربنایی

شناسه خبر: 182319
سکونت 22 درصد جمعیت ایران در بافت‌های ناکارآمد

 

جهان اقتصاد: بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری به مناطقی از شهرها گفته می‌شود که به دلیل فرسودگی زیرساختی، ناکارآمدی عملکردی و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای روزافزون شهروندان، به چالشی جدی در مدیریت شهری تبدیل شده‌اند. این مناطق که شامل محله‌های مسکونی، تجاری و صنعتی هستند، در نتیجه سال‌ها بی‌توجهی به نگهداری، نوسازی و برنامه‌ریزی مؤثر، دچار افت کیفیت شده‌اند. این بافت‌ها معمولاً با ویژگی‌هایی مانند تراکم بالای جمعیت، بناهای قدیمی و غیرمقاوم، کمبود خدمات عمومی، زیرساخت‌های فرسوده مانند شبکه‌های آب، برق و فاضلاب، و همچنین مشکلات اجتماعی نظیر فقر، بیکاری و ناامنی شناخته می‌شوند.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که نشان می‌دهد ۱۹ میلیون نفر از جمعیت ایران در این بافت‌های ناکارآمد زندگی می‌کنند، هشداری جدی درباره وسعت این معضل و ضرورت اقدام فوری برای بهبود وضعیت این مناطق است.

این آمار نشان‌دهنده این است که حدود یک‌چهارم از جمعیت کشور در شرایطی زندگی می‌کنند که از نظر زیرساختی و کارکردی با استانداردهای مدرن شهری فاصله زیادی دارد. زندگی در چنین مناطقی می‌تواند تبعات متعددی داشته باشد. به عنوان مثال، بناهای غیرمقاوم در برابر زلزله، که بخش قابل‌توجهی از این بافت‌ها را تشکیل می‌دهند، خطر بزرگی برای جان و مال ساکنان ایجاد می‌کنند. ایران به دلیل قرار گرفتن روی کمربند زلزله، همواره در معرض خطر بلایای طبیعی است و فرسودگی این بافت‌ها می‌تواند خسارات جانی و مالی ناشی از زلزله را به شدت افزایش دهد. علاوه بر این، کمبود امکانات بهداشتی، آموزشی و فرهنگی در این مناطق، دسترسی ساکنان به خدمات اولیه را محدود کرده و چرخه فقر و محرومیت را تشدید می‌کند. از منظر اقتصادی نیز، این بافت‌ها به دلیل ناکارآمدی، نمی‌توانند نقش مؤثری در تولید و رونق اقتصادی شهرها ایفا کنند و به نوعی به بار اضافی برای مدیریت شهری تبدیل شده‌اند.

مشکل بافت‌های فرسوده تنها به مسائل فیزیکی و زیرساختی محدود نمی‌شود، بلکه ابعاد اجتماعی و فرهنگی نیز در این موضوع نقش مهمی دارند. ساکنان این مناطق اغلب با مشکلات اجتماعی مانند حاشیه‌نشینی، جرم و جنایت، و انزوای اجتماعی مواجه هستند. این شرایط می‌تواند احساس تعلق به جامعه را کاهش داده و به ایجاد شکاف‌های اجتماعی منجر شود. از سوی دیگر، این بافت‌ها به دلیل قدمت تاریخی برخی از آن‌ها، ممکن است دارای ارزش‌های فرهنگی و تاریخی باشند که حفظ آن‌ها در فرآیند نوسازی و بازسازی چالش دیگری است. بنابراین، هرگونه مداخله در این مناطق نیازمند برنامه‌ریزی دقیق است که نه‌تنها به بهبود زیرساخت‌ها و کیفیت زندگی توجه کند، بلکه هویت فرهنگی و تاریخی این مناطق را نیز حفظ نماید.

برای مقابله با این چالش، رویکردهای مختلفی از جمله نوسازی، بهسازی و بازآفرینی شهری مطرح شده‌اند. نوسازی معمولاً شامل تخریب بناهای قدیمی و ساخت بناهای جدید با استانداردهای مدرن است، اما این روش ممکن است به دلیل هزینه‌های بالا و جابجایی ساکنان، با مقاومت‌هایی مواجه شود. بهسازی، که بر بهبود زیرساخت‌ها و خدمات بدون تخریب گسترده تمرکز دارد، می‌تواند گزینه‌ای مقرون‌به‌صرفه‌تر باشد. بازآفرینی شهری نیز رویکردی جامع‌تر است که علاوه بر بهبود فیزیکی، به مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز توجه دارد. این روش با مشارکت ساکنان و بخش خصوصی می‌تواند به بهبود پایدار این مناطق کمک کند. با این حال، موفقیت هر یک از این روش‌ها به سیاست‌گذاری منسجم، تأمین منابع مالی و هماهنگی بین نهادهای مختلف بستگی دارد.

دولت و شهرداری‌ها در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای ساماندهی بافت‌های فرسوده انجام داده‌اند، از جمله ارائه تسهیلات مالی برای نوسازی و ایجاد طرح‌های بازآفرینی شهری. با این حال، گستردگی مشکل و کمبود منابع مالی و انسانی باعث شده که پیشرفت در این زمینه کند باشد. گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در این سیاست‌ها و افزایش سرمایه‌گذاری در این حوزه است. مشارکت بخش خصوصی، استفاده از فناوری‌های نوین در ساخت‌وساز و جلب مشارکت ساکنان می‌تواند به تسریع فرآیند نوسازی کمک کند. همچنین، آموزش و آگاهی‌بخشی به ساکنان درباره اهمیت نوسازی و خطرات زندگی در بناهای فرسوده، نقش مهمی در موفقیت این برنامه‌ها دارد.

آمار ۱۹ میلیون نفر ساکن در این بافت‌ها زنگ خطری است که باید جدی گرفته شود تا از تبعات منفی آن در آینده جلوگیری شود. برنامه‌ریزی دقیق، تأمین منابع مالی پایدار و جلب مشارکت عمومی می‌تواند راه را برای تبدیل این مناطق به فضاهای شهری کارآمد و پویا هموار کند.

 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار