ثمره سوءمدیریت آب

صلاح الدین خدیو پژوهشگر

شناسه خبر: 182184

دریاچه ارومیه به طور کامل خشک و از نقشەی ایران حذف شد. محو این پهنەی آبی دوازده هزار ساله با مساحتی دو برابر کشور لوکزامبورگ یک رخداد اکولوژیکی خارق العاده است.

این فاجعەی زیست محیطی غول آسا که تماما مخلوق دخالت مخرب بشر است، زنگ بیدارباش را در سطح جهانی به صدا در می آورد. خشک شدن این دریاچه از الگوی خشکسالی پیروی نمی کند. چە در فاصلەی کوتاهی از آن، دریاچەی وان ترکیه تراز معمول آبی خود را حفظ کرده است.

دریاچه ارومیه هم در تاریخ خود از دورەهای خشکسالی بدی جان سالم به در برده بود. مرگ دریاچەی ارومیه ناشی از سوء مدیریت منابع آبی در ایران است و فاجعەی خشک شدن دریاچەی آرال در دهەی شصت میلادی در روسیه را به یاد می آورد.

آرال هم مانند ارومیه قربانی تغییر مسیر و انحراف رودخانه های حوزەی آبخیز خود شد. در اینجا هم سدسازی های بی رویه، گسترش مطالعه نشدەی کشاورزی، تبدیل کشت دیمی به آبی، به هم خوردن تعادل بخش صنعتی و کشاورزی در کنار خشکسالی دست به دست هم دادند و دریاچەی ارومیه را به فنا بردند.

فرضا اگر در شهری پس از امکان سنجی و پیوست های توجیهی قرار بود سدی یا کارخانه ای ساخته شود، نمایندەی شهر همسایه هم فورا اعتراض می کرد و آنجا هم ساخته می شد.

از این چرخەی معیوب در چهل سال گذشته موجی از منطقه گرایی و بخشی نگری برخاست که امر ملی را اساسا ممتنع می کرد.

دوما ذهنیت این کاربدستان یک ذهنیت ناب روستایی با انگاره هایی از قبیل استقلال و استغنا و سیر کردن ملت از طریق خودکفایی در کشاورزی بود. گویاترین مثال در این باره دخالت مسئول سابق ارومیه در احداث میانگذر پانزده کیلومتری دریاچه است. میانگذری که به یکی از قاتلان آن تبدیل شد.

با این تفاصیل عجیب نیست که ایران، کشور میزبان کنوانسیون جهانی رامسر، خود تمام تالاب ها و پهنه های آبی داخل سرزمینی اش خشک شده باشد. شادگان، گاوخونی، بختگان، هامون به خاطره ها پیوسته و تالاب انزلی نیز به زودی به آنها می پیوندد.

چه چیزی اسف بارتر از این که دریاچەی ارومیه که سال 1355 از سوی یونسکو ذخیرەگاە زیست کره نام گرفت، امروز مرگ و نیستی را تداعی می کند.

 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار