سونامی سالمندی در راه است
راضیه احمدوند

ایران در آستانه یکی از بزرگترین تحولات جمعیتی تاریخ خود قرار دارد؛ موجی خاموش اما قدرتمند که بسیاری آن را «سونامی سالمندی» مینامند. بر اساس آمارهای رسمی، امروز حدود ده درصد ایرانیان بالای شصت سال دارند، اما پیشبینیها نشان میدهد تا سال ۲۰۵۰ یکسوم جمعیت کشور سالمند خواهد بود. چنین تغییری، نهتنها ساختار اجتماعی بلکه بنیانهای اقتصادی و نظام بازنشستگی کشور را نیز با چالشی جدی روبهرو میکند.
گزارشهای جمعیتی حاکی است که نسبت افراد در سن کار به سالمندان بهطور مداوم در حال کاهش است. در دهه شصت خورشیدی حدود هفت نفر شاغل هزینههای یک بازنشسته را پوشش میدادند، امروز این نسبت به حدود چهار نفر رسیده و در آینده نزدیک ممکن است به کمتر از دو نفر کاهش یابد. کارشناسان بیمهای این روند را خطری جدی برای پایداری صندوقهای بازنشستگی میدانند؛ صندوقهایی که حتی امروز نیز با کسری منابع و وابستگی شدید به بودجه عمومی دستوپنجه نرم میکنند.
در چنین شرایطی، هشدارها از داخل خود نهادهای بیمهای به گوش میرسد.
مهدی رضایی، کارشناس ارشد امور بیمهای، در گفتگو با جهان اقتصاد، با اشاره به اینکه بحران نه در آینده دور، بلکه همین امروز آغاز شده است، اطهار داشت: بسیاری از صندوقها سالهاست بدون کمک مستقیم دولت قادر به پرداخت مستمری نیستند و صندوق تأمین اجتماعی نیز با وجود گستردگی، بهسرعت در حال از دست دادن تراز مثبت خود است.
وی افزود: اگر اصلاحات اساسی بهزودی آغاز نشود، در کمتر از یک دهه آینده بودجه عمومی دولت بهطور جدی تحت فشار قرار خواهد گرفت و تأمین مستمری بازنشستگان با دشواریهای فراوانی روبهرو خواهد شد.
به گفته او، موج سالمندی در حال نزدیک شدن است و آثار آن بهصورت تدریجی اما مداوم آشکار میشود. افزایش امید به زندگی و کاهش نرخ باروری سبب شده است تا جمعیت سالمندان بیشتر و جمعیت جوانان کمتر شود. او این تغییر را «کاهش نسبت پشتیبانی» مینامد و توضیح میدهد که وقتی دو نفر شاغل مجبور شوند بار مالی یک بازنشسته را به دوش بکشند، نظام بازنشستگی دیگر پایدار نخواهد بود.
رضایی ادامه داد: دولت در سالهای اخیر کوشیده است برخی اصلاحات را در نظام بازنشستگی آغاز کند، اما حساسیت اجتماعی این تصمیمات مانع از پیشرفت جدی شده است. طرح افزایش تدریجی سن بازنشستگی، واگذاری بخشی از داراییهای دولتی به صندوقها، دیجیتالسازی نظام بیمهای و ایجاد نظام چندلایه بازنشستگی از جمله اقداماتی بوده که مطرح شده است. با این حال، کارشناسان معتقدند بدون اجماع ملی و اراده سیاسی قوی، این اصلاحات به سرانجام نخواهد رسید.
این فعال صنعت بیمه ادامه داد: افزایش سن بازنشستگی اجتنابناپذیر است، اما تنها یک بخش از راهحل محسوب میشود. ما به اصلاح ساختار سرمایهگذاری صندوقها، جلوگیری از بازنشستگیهای پیش از موعد و تقویت بیمههای تکمیلی نیاز داریم تا بتوانیم در برابر موج سالمندی تاب بیاوریم.
همچنین بررسی تجربههای جهانی نشان میدهد کشورهایی که زودتر با بحران سالمندی روبهرو شدهاند، ناگزیر به اتخاذ تصمیمات سخت اما حیاتی بودهاند. ژاپن با افزایش سن بازنشستگی و سرمایهگذاریهای خارجی توانست بخشی از فشار را مدیریت کند. آلمان از محل مالیاتهای عمومی صندوقهای خود را تقویت کرد و برخی کشورهای آمریکای لاتین همچون شیلی نظام بازنشستگی فردی را تجربه کردند؛ هرچند این مدل با انتقادهای فراوان مواجه شد. درس مشترک این نمونهها روشن است: هیچ نسخه سادهای وجود ندارد و راهحل در ترکیب اصلاحات ساختاری و مشارکت اجتماعی است.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، ایران نیز ناگزیر است بهزودی چنین تصمیماتی بگیرد. فرصت چندانی باقی نمانده و هر سال تأخیر، هزینهها را افزایش میدهد. «سونامی سالمندی» صرفاً یک دغدغه جمعیتی نیست، بلکه مسألهای اقتصادی و اجتماعی است که آینده رفاه میلیونها بازنشسته و ثبات مالی کشور را رقم خواهد زد.
اگر امروز با نگاه واقعبینانه برای اصلاح نظام بازنشستگی اقدام شود، میتوان این تحول را به فرصتی برای توسعه خدمات سلامت و رفاهی تبدیل کرد؛ اما اگر این موج نادیده گرفته شود، تبعات آن به بحرانی فراگیر برای اقتصاد ملی و معیشت خانوارها بدل خواهد شد.