زندگی مدرن، آرامش سنتی را بلعید
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار

سبک زندگی مدرن اگرچه با خود رفاه، سرعت و تکنولوژی را به ارمغان آورده اما بهوضوح تأثیرات عمیقی بر سلامت جسمی و روانی افراد در ایران برجای گذاشته است، تأثیراتی که گاه پنهان و خزنده پیش میروند و گاه علنی و آشکار تا جایی که میتوان گفت جامعه امروز ایرانی با بحران سلامت مواجه است، بحرانی که حاصل تغییر الگوهای رفتاری، تغذیهای، ارتباطی و حتی فکری است.
زندگی مدرن، علیرغم مزایایی که دارد نوعی فروپاشی تدریجی در سیستم تعادل روانی و فیزیولوژیک ایجاد کرده است که نیاز به بازنگری بنیادین در سبک زندگی و سیاستگذاریهای اجتماعی دارد در گذشته، ساختارهای سنتی زندگی ایرانی از خانواده گسترده تا نظامهای حمایتی محلهای، نقش قابلتوجهی در حفظ سلامت روان افراد ایفا میکردند اما امروز با روند پرشتاب شهرینشینی و مهاجرت، شاهد تضعیف روابط اجتماعی، افزایش تنهایی و بحرانهای ارتباطی هستیم. افراد اغلب دچار نوعی انزوا و بیمعنایی در زیست روزمره خود شدهاند مفاهیمی مانند همدلی، وقتگذرانی دستهجمعی و گفتوگوی چهرهبهچهره جای خود را به ارتباطات سرد دیجیتال دادهاند که نهتنها جایگزین کیفیت تعامل انسانی نیستند، بلکه وابستگی روانی به فضای مجازی ایجاد میکنند از منظر جسمی نیز سبک زندگی مدرن در ایران با رشد فزاینده رفتارهای کمتحرک، تغذیه ناسالم و اختلال در چرخه خواب همراه بوده است.
روزگاری غذای ایرانی با تنوع و تعادل میان سبزیجات، حبوبات، غلات کامل و گوشت مصرف میشد اما امروزه مصرف فستفود، نوشیدنیهای صنعتی و غذاهای فرآوریشده به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده است این تغییرات غذایی منجر به شیوع بیماریهای مزمن مانند دیابت نوع ۲، فشار خون بالا، چاقی و مشکلات قلبی عروقی شده که هزینههای درمانی و بار اقتصادی سنگینی بر دوش نظام سلامت کشور گذاشتهاند همزمان، با کاهش فعالیتهای فیزیکی و گسترش مشاغل پشتمیزنشینی، تعداد مبتلایان به بیماریهای اسکلتیعضلانی و اختلالات متابولیک نیز افزایش یافته است آنچه نگرانکنندهتر مینماید، تأثیر مستقیم سبک زندگی مدرن بر سلامت روان نسل جوان است.
فشارهای اجتماعی، رقابتهای تحصیلی و شغلی، مقایسه دائمی در فضای مجازی و بحران هویت، افسردگی، اضطراب و حتی اختلالات شخصیت را به پدیدهای روزافزون بدل کردهاند متأسفانه نظام آموزشی و فرهنگی نیز نتوانسته پاسخی متناسب به این چالشها ارائه دهد و جوانان غالباً بدون آموختن مهارتهای خودشناسی، تابآوری، حل مسئله و تعامل مؤثر وارد اجتماع میشوند از سوی دیگر ترویج مصرفگرایی، برندزدگی و میل به نمایش ظواهر در رسانهها نوعی اختلال در ادراک فردی از موفقیت ایجاد کرده که بر اعتماد به نفس، رضایت درونی و کیفیت زیست روانی افراد تأثیر منفی گذاشته است.
سبک زندگی مدرن همچنین با تغییراتی در الگوی خواب افراد همراه بوده است. ساعات طولانی کار، استفاده مفرط از گوشیهای هوشمند پیش از خواب و بینظمی در برنامه روزانه باعث کاهش کیفیت خواب و اختلال در ریتم شبانهروزی بدن شدهاند که در درازمدت بر عملکرد مغز، تمرکز، حافظه و خلقوخو اثرات سوئی برجای میگذارند به همین دلیل است که بسیاری از شهروندان ایرانی امروز با خستگی مفرط، بیحوصلگی و کاهش انگیزه مواجهاند حالاتی که نهتنها فرد، بلکه بهرهوری اجتماعی و اقتصادی را نیز تحتتأثیر قرار میدهد از نگاه تخصصی، سبک زندگی مدرن نیازمند بازتعریف است این بازتعریف نه فقط در سطح فردی بلکه در سطح ملی باید انجام شود، چرا که اصلاح سبک زندگی نیازمند زیرساختهای فرهنگی، شهری، آموزشی و اقتصادی مناسب است مثلاً طراحی شهری باید فضاهایی برای پیادهروی، ورزش و تعامل اجتماعی فراهم کند، رسانهها باید بهجای ترویج مصرفگرایی و رقابت ناسالم، مفاهیم آرامش، معناگرایی و سلامت ذهن را برجسته کنند و نظام آموزش و پرورش باید مهارتهای زندگی، سواد رسانهای و اصول سلامت جسم و روان را در برنامههای درسی بگنجاند در عین حال، خانوادهها نیز نقش کلیدی دارند؛ بازگشت به الگوهای گفتوگو، صرف وقت با اعضای خانواده، مشارکت در تصمیمگیریها و تقویت همدلی، گامهایی اساسی برای بازسازی سلامت روان در سطح خرد هستند.
بهطور خلاصه سبک زندگی مدرن در ایران اگرچه دستاوردهای فناورانه، سهولت در ارتباطات و رفاه نسبی به همراه داشته اما در نبود فرهنگ استفاده صحیح، تبدیل به تیغی دو لبه شده که هم میتواند زندگی را تسهیل کند و هم آن را از معنا، سلامت و تعادل تهی سازد.
راه برونرفت از بحران کنونی نه نفی مدرنیته بلکه سازگار کردن آن با نیازهای انسانی و بومی است، راهی که با آموزش، آگاهیرسانی و اصلاح زیرساختها امکانپذیر خواهد بود. سلامت انسان تنها در نبود بیماری معنا نمییابد بلکه در وجود تعادل جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است که زندگی شکوفا میشود این تعادل، در پرتو یک سبک زندگی آگاهانه، هدفمند و انسانی قابل دستیابی است.