گزارش جهان اقتصاد از خیابان فردوسی تا کوچههای شهر دلار ۹۰ هزار تومانی چگونه استخوانبندی اقتصاد خانوار را لرزاند؟
راضیه احمدوند
در میانهی گرمای داغ تیرماه ۱۴۰۴، بازار ارز ایران یکبار دیگر نشان داد که چقدر آمادهی انفجار است. خیابان فردوسی، قلب تپندهی تبادل ارزی کشور، با تابلویی که عدد ۹۲ هزار تومان را فریاد میزد، تنها یک نقطه در نقشهی تهران نبود؛ بلکه آینهای بود از تمام آنچه در ذهن و سفره و آیندهی مردم میگذرد.
این جهش ظاهراً فقط یک عدد است ــ اما در واقع شروع زنجیرهای از واکنشهاست: مصالح ساختمانی را گران میکند، شیشههای نمایشگاه خودرو را از برچسبهای لحظهای پر میکند، و ویترینهای طلافروشی را به نبض بازار سیاسی بدل میسازد.
این گزارش میکوشد با مرور تحولات چند هفته اخیر و رجوع به دادهها، نشان دهد چگونه دلار، که زمانی تنها یک متغیر در گوشهٔ تابلوی بورس بود، اکنون فرماندهی بلامنازع بازارهای کلیدی ایران شده است.
دلار روی نمودار، ریال زیر بار فشار
در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، دلار آزاد به ۹۲ هزار و ۶۰۰ تومان رسید؛ عددی که بهسادگی میتوان از کنار آن گذشت، اگر ندانیم که در همان لحظه، مرکز مبادله عدد ۷۱ هزار تومان را نشان میداد. این شکاف نزدیک به ۲۰ درصدی، نه تنها آشکارکنندهی یک سیستم دوگانهی قیمتی است، بلکه نشانهای از بحران اعتماد عمومی به سیاستگذار ارزی است.
چه چیزی این شکاف را چنین عمیق کرده؟ سه پاسخ در دل این بحران نهفته است:
ابهام مزمن سیاست خارجی: از حملات هوایی اسرائیل به مراکز نظامی گرفته تا موج جدید تحریمهای مالی، هر تحرک ژئوپولیتیکی بهسرعت به جهش قیمتی در بازار آزاد تبدیل میشود.
سیاستهای کنترلی فرسوده:
بانک مرکزی هنوز هم در تلاش است با ابزارهایی چون عرضه محدود اسکناس یا بستن موقت سامانههای ارزی، آرامش مصنوعی به بازار تزریق کند. اما بازار، سالهاست که این نسخه را پس زده است.
سیگنالفروشان بینام در شبکهها: صدها کانال تلگرامی بیهویت با انتشار لحظهای شایعهها، بازار ارز را به یک مسابقهی واکنشهای میلیثانیهای تبدیل کردهاند. در چنین شرایطی، هیچ تحلیلی فرصت نفس کشیدن ندارد.
از ارز به آجر: مسکن زیر سایهی دلار
بر اساس گزارشهای آماری، متوسط قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در تهران به ۱۱۴ میلیون تومان رسیده است. اما پشت این عدد، داستانی دیگر نهفته: تنها در یک سال، ۲۹ درصد رشد، در حالی که تعداد معاملات ۱۸ درصد کاهش یافته است. نتیجه؟ بازار از تقاضای مصرفی خالی شده و به پناهگاه دارایی برای طبقهی متوسط مرفه تبدیل شده است.
مطالعات تطبیقی بر دادههای پنجساله نشان میدهد که رابطهی دلار و مسکن نه تنها وجود دارد، بلکه نسبتاً مستقیم است: هر ۱۰ درصد جهش ارزی، در بازهای حدود دو ماه، دستکم ۶ درصد قیمت مسکن را بالا میبرد.
در عین حال، تورم نهادههای ساختمانی نیز بالاست (۳۷.۹ درصد در زمستان گذشته)، به این معنا که حتی در صورت ثبات دلار، قیمت ملک تمایل به کاهش نشان نمیدهد؛ چسبندگی قیمتی یکی از ویژگیهای بازار املاک ایران شده است.
خودرو: دلار روی چرخ
تا زمستان ۱۴۰۳، خودروسازان با ارز نیمایی ۲۸ هزار تومانی تولید میکردند؛ اما امروز، مبنای محاسبه به حوالههای ۶۹ هزار تومانی تغییر یافته. نتیجه روشن است: قیمت تمامشده بهطور مستقیم به نوسانات روزانهی دلار گره خورده و بازار خودرو، عملاً دلاریزه شده است.
تلاشهایی مانند عرضهی خودرو در بورس کالا قرار بود مانع سفتهبازی شود، اما وقتی نرخ پایه عملاً به بازار آزاد نزدیک شد، سوداگران دوباره به میدان بازگشتند. یک فعال بازار میگوید: «دلار اگر هزار تومان بالا برود، تیبا ۵ تا ۸ میلیون تومان گران میشود.» این یعنی تگ روی ماشینها، لحظهای شده است؛ درست مثل صرافیها.
طلا: تبسنج سرمایههای کوچک
طلا همیشه پناهگاه اضطراب بوده؛ اما امروز، سکه به دماسنجی بیدرنگ برای ریسکهای سیاسی تبدیل شده است. نمودارها نشان میدهند که فاصلهی میان جهش دلار و واکنش قیمت سکه، بهطور میانگین فقط ۲۴ ساعت است.
در جامعهای که چشمانداز ثبات کمرنگ شده، بازار طلا به مأمن سرمایههای کوچک تبدیل شده ــ سرمایههایی که نه میتوانند آپارتمان بخرند، نه خودرو، اما میتوانند یک ربعسکه در جیب پنهان کنند.
سفرهها در تنگنا؛ تورم خوراکی، ساکت اما خشن
درست است که تورم رسمی سالانه در اردیبهشت ۱۴۰۴ عدد ۳۳.۹ درصد را نشان میدهد ــ اما برای دهکهای پایین، تورم خوراکیها همچنان بالای ۴۵ درصد است. چون بسیاری از اقلام خوراکی وارداتی هستند یا نهادههای وارداتی دارند (ذرت، کنجاله، روغن) که همگی با دلار آزاد قیمتگذاری میشوند. هر جهش ارزی، مستقیم روی قفسهی فروشگاهها مینشیند.
پیشرو چه خواهد بود؟ سه سناریو برای نیمهی دوم ۱۴۰۴
سناریوی خوشبینانه:
توافق موقت، آزادسازی منابع ارزی، کاهش نسبی دلار به محدودهی ۷۰ تا ۷۵ هزار تومان. بازارها کمی آرام میگیرند، اما بیاعتمادی همچنان پا برجاست.
سناریوی تعادلی:
وضعیت فعلی ادامه مییابد؛ دلار نوسان بین ۸۵ تا ۹۵ هزار، تورم بالا، بازار مسکن در رکود تورمی و طلا همچنان در نقش سپر.
سناریوی بدبینانه:
شوک ژئوپولیتیکی تازه، مثل تحریم گسترده یا درگیری خلیج فارس. دلار از ۱۰۰ هزار عبور میکند، خودرو و سکه دلاری میشوند، و چشمانداز اقتصادی بیشتر از همیشه تیره میشود.
کلام آخر: بحران ساختاری در پوست دلار
دلار ۹۰ هزار تومانی فقط یک عدد نیست؛ نشانهی عمیقیست از تراز ارزی مخدوش، شکاف بودجهای مزمن، و ناترازی ساختاری سیستم بانکی. تا زمانی که این ریشهها درمان نشوند، هر مداخلهی مقطعی یا خبر سیاسی، فقط شعلهای بر انبار باروت خواهد بود.
این گزارش میگوید: اگر بخواهیم از خیابان فردوسی تا کوچههای شهر ثبات را بازگردانیم، باید اقتصاد را از «واکنش» به «برنامهریزی» منتقل کنیم ــ و این یعنی، اول درمان عمق، بعد کنترل سطح.