جهان اقتصاد گزارش می دهد
برقبازی در سرزمین خاموشیها؛ روایتی از ولع و ولتاژ
گلناز پرتوی مهر
وقتی کلید برق را میزنیم، اغلب فقط به روشنایی فکر میکنیم، نه به مسیری که انرژی طی کرده تا به خانههایمان برسد. اما آنچه در پشت این سادهترین رفتار روزمره پنهان است، دنیاییست پر از عدد، سیاست، مصرف، و البته هشدار. ایران، کشوری با یکی از بیشترین سرانههای مصرف برق در جهان، حالا در آستانه فصلی گرم، دوباره با تهدید خاموشی و فشار بر شبکه سراسری برق مواجه شده است.
تصویر بزرگ: عطش بیپایان مصرف
طبق آمار رسمی، مصرف برق در ایران هر ساله روندی افزایشی دارد. این افزایش نهتنها به دلیل رشد جمعیت، بلکه بهواسطهی گسترش استفاده از تجهیزات پرمصرف، صنعتیشدن شهرها، و حتی گرمایش زمین اتفاق میافتد. در سالهای اخیر، مصرف لحظهای برق در تابستان از مرز ۷۰ هزار مگاوات عبور کرده—عددی که شبکه برق کشور را در حالت آمادهباش کامل نگه میدارد.
در مقابل، ظرفیت تولید برق کشور بهرغم توسعه نیروگاهها، رشد چندانی نکرده یا بهدلیل فرسودگی زیرساختها، از بهرهوری مطلوب برخوردار نیست. این یعنی ما بیشتر از آنچه توان تولید داریم، مصرف میکنیم—و این معادله، قابل دوام نیست.
خانگیها، مقصران خاموش یا روشن؟
بیشترین مصرف برق در ایران متعلق به بخش خانگی است. سهمی نزدیک به ۳۵ تا ۴۰ درصد، که در مقایسه با کشورهای صنعتی که بخش عمده مصرفشان در حوزه صنعت و زیرساخت است، قابل تأمل است. کولرهای گازی، یخچالهای پرمصرف، تلویزیونهای چند ده اینچی، و روشنایی بیرویه، همگی نقش کلیدی در این پازل دارند.
در روزهای گرم، برخی مناطق جنوبی کشور تا ۵ برابر استاندارد جهانی برق مصرف میکنند. در شرایطی که مصرف به شدت بالا میرود، مدیریت مصرف و فرهنگسازی به ضرورتی جدی تبدیل میشود؛ اما آیا این اتفاق افتاده؟
صنعت برق، قهرمان فرسوده
زیرساختهای صنعت برق ایران گرچه گستردهاند، اما بسیاری از آنها فرسوده و نیازمند نوسازی هستند. بخشی از نیروگاهها راندمانی کمتر از ۳۵ درصد دارند، در حالی که استاندارد جهانی بالای ۴۵ درصد است. در این میان، هزینه تولید هر کیلووات ساعت برق در کشور، بهویژه در شرایط یارانهای، بسیار بالا و اقتصادی نیست.
از سوی دیگر، رشد نیروگاههای تجدیدپذیر به کندی پیش میرود. سهم انرژیهای پاک (خورشیدی و بادی) از کل تولید برق، هنوز کمتر از ۱ درصد است. در حالی که کشورهایی با شرایط اقلیمی مشابه، مثل ترکیه یا امارات، درصدهای بالاتری را تجربه میکنند.
صنعت استخراج رمز ارز؛ مهمان ناخواندهی پرمصرف
یکی از متهمان جدید مصرف برق در ایران، صنعت استخراج رمز ارزهاست. اگرچه دولت بارها وعده ساماندهی داده، اما هنوز بخش بزرگی از مزارع استخراج غیرمجاز، در گوشه و کنار کشور فعالاند. مصرف این مزارع بهقدری بالاست که در برخی مناطق به قطع برق خانگی یا صنعتی منجر شده است. این در حالی است که درآمد حاصل از این صنعت، بهخوبی وارد چرخه اقتصادی نمیشود.
بازی خطرناک در تابستان
تابستان برای صنعت برق، معادل فصل جنگ است. پیک مصرف برق در روزهای گرم، بهویژه در ساعتهای میانی روز، گاه از مرز هشدار عبور میکند. در این شرایط، وزارت نیرو به ناچار مجبور به خاموشیهای برنامهریزیشده یا «مدیریت بار» میشود. قطعی برق در صنایع، بیمارستانها، مراکز آموزشی و حتی خانگی، تنها بخشی از تبعات این بحران است.
در این میان، خاموشیها نهتنها زندگی روزمره را مختل میکنند، بلکه خسارات اقتصادی قابلتوجهی نیز به همراه دارند. برخی تخمینها از میلیاردها تومان زیان روزانه در صنایع حیاتی حکایت دارند.
راهحلها: از شعار تا واقعیت
برای کنترل مصرف برق و کاهش فشار بر شبکه، چندین راهکار مطرح شده:
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر: پنلهای خورشیدی خانگی، نیروگاههای بادی، و بهرهگیری از انرژی زمینگرمایی میتوانند سهمی از بار سنگین تولید برق را بردارند.
افزایش تعرفه پلکانی و عادلانه: طرحهایی همچون «برق امید» که مصرفکنندگان کممصرف را تشویق و پرمصرفها را جریمه میکنند، میتوانند موثر باشند، بهشرط اجرای دقیق و عادلانه.
نوسازی شبکه توزیع و انتقال: کاهش تلفات انرژی در مسیر رساندن برق به مصرفکننده، میتواند به اندازه ساخت یک نیروگاه جدید، مفید واقع شود.
فرهنگسازی و آموزش: تبلیغات محیطی، برنامههای آموزشی در مدارس، و نقش رسانهها در ایجاد آگاهی عمومی، کلیدیترین بخش در مدیریت مصرف است—و شاید دشوارترین.
خاموشی از جنس توسعهنیافتگی
واقعیت آن است که مشکل برق در ایران، صرفاً فنی یا فصلی نیست؛ بلکه ریشه در مدل توسعه دارد. زمانی که رشد مصرف بر پایه انرژی یارانهای و رفتار غیرمسئولانه شکل میگیرد، بحران دیر یا زود رخ میدهد. خاموشی، گاه تنها علامتی است از بیماریهای عمیقتری در بدن اقتصاد و فرهنگ ما.
در دنیای امروز، برق فقط یک خدمت عمومی نیست؛ زیربنای توسعه، امنیت، سلامت و زندگی روزمره ماست. خاموشیها تنها به معنای تاریکی نیستند، بلکه نشانههایی از ضعفهای ساختاریاند که اگر جدی گرفته نشوند، میتوانند در آیندهای نهچندان دور، ما را در تاریکی عمیقتری فرو ببرند.
امروز، ما برق داریم؛ اما آیا فردا هم خواهیم داشت؟ این پرسشی است که پاسخش نه در نیروگاهها، بلکه در رفتارهای ما نهفته است.