فریب بزرگ!

شناسه خبر: 2442
فریب بزرگ!

دکتر هاشم اورعی

استاد دانشگاه صنعتی شریف

قصه نفت ایران از قرارداد دارسی در سال ۱۲۸۰ در دوران مظفر‌الدین‌شاه آغاز شد. طبق این قرارداد امتیاز اکتشاف نفت در مناطق غربی و جنوبی کشور به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی واگذار شد و در مقابل ۱۶ ٪ از سود سالیانه شرکت جدید التاسیس Anglo-Persian Oil Company به دولت ایران تعلق می‌گرفت.

این شرکت در سالهای بعد به British Petroleum تغییر نام داد. در آن دوران در ایران مردم گاری و درشکه سوار می‌شدند و نیازی به نفت نبود. اما از آنجا که نیروی دریایی انگلیس در آماده شدن برای جنگ جهانی اول برای مقابله با آلمان، قصد داشت سوخت ناوگان دریایی عظیم خود را از زغال سنگ به نفت تغییر دهد به دنبال نفت ایران بود. عملیات اکتشاف از کرمانشاه و قصر شیرین آغاز شد و سپس به مسجد سلیمان انتقال یافت. پس از ۷ سال تلاش بی‌نتیجه دستور توقف عملیات صادر شد و همزمان اولین چاه نفت در این منطقه فوران کرد. از آن دوران بیش از صد سال می‌گذرد و همواره تحولات سیاسی و اقتصادی ایران با نفت آمیخته بوده است.

عده‌ای بر این عقیده‌اند که مذاکرات نفت در دوران قاجار و پهلوی توسط عده‌ای خائن و وطن‌فروش انجام شده که بدنبال منافع شخصی خود بودند و منافع ملّی را به باد داده‌اند. از سال ۵۷ که نظام حکمرانی بر پایه جمهوریت و اسلامیت شکل گرفت و البته میزان تحقق آن عیان است و نیازی به بیان نیست، در صحنه بین‌المللی سیاست نه شرقی و نه غربی در راس امور قرار گرفت. حال ببینیم این سیاست ما را به کجا رسانده است.

یکی از موارد مهم در تفاهم‌نامه ۲۵ ساله همکاری با چین، سرمایه‌گذاری این کشور جهت افزایش ظرفیت استخراج از میادین نفتی و گازی ایران است. اما با مشاهده شرایط اقتصادی دشوار و انزوای سیاسی کشور، چین به دنبال کسب امتیازات بیشتر از آنچه در تفاهم‌نامه آمده بوده و علیرغم تلاش شرکت ملی نفت ایران برای نهایی کردن مذاکرات مربوط به توسعه میادین توسط شرکتهای چینی، مطابق معمول مقامات چین عزمی در این زمینه نشان نمی‌دهند. دلیل اصلی این امر آن است که پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ میلادی، چینی‌ها به هیچ وجه قصد ندارند با سرمایه‌گذاری در میادین نفتی ایران حساسیت آمریکا را برانگیزانند.

دلیل دیگری که چینی‌ها فتیله سرمایه‌گذاری و آغاز عملیات اجرایی در میادین ایران را پایین کشیده‌اند آن است که آنها بخوبی به این مساله واقفند که ایران انتخاب دیگری ندارد و بدنبال آنند که شرایط را بیشتر و بیشتر به نفع خود تغییر دهند. طبق توافق‌نامه همکاری ۲۵ ساله، شرکتهای چینی در اجرای پروژه‌های نفت، گاز و پتروشیمی و همچنین در خرید محصول در اولویت قرار داشته و قیمت خرید حداقل ۲۰٪ زیر قیمت بین‌المللی باشد! اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود. در آخرین اقدام چینی‌ها اصرار دارند که این کاهش قیمت شامل میادینی که قبلاً در آن مشارکت داشته‌اند نیز بشود.

در حال حاضر چین نفت ایران را ۱۰٪ ارزانتر از نفت روسیه می‌خرد و این در حالیست که روسیه مجبور است نفت خود را به قیمت حداقل ۳۰ ٪ کمتر از قیمتهای جهانی به چین بفروشد. طبق اعلام منابع بین‌المللی بطور میانگین در ۱۲ ماه گذشته، قیمت نفت خام فروخته شده به چین توسط ایران به قیمت ۴۴٪ زیر قیمت‌های بین‌المللی بوده است! نکته بسیار مهم دیگر این است که از ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲، چین پول نفت ایران را به یوان پرداخت می‌کند که در بازارهای جهانی قابل تبدیل نبوده و فقط می‌تواند برای خرید کالاهای چینی استفاده شود.

اما شرایط فروش نفت ایران به چین وقتی فاجعه‌آمیز می‌شود که چین اقدام به پرداخت بخشی از وجه نفت خریداری شده خود به پول کشورهای آنگولا، زامبیا و کنیا کرده است. این اقدام چین در این راستاست که تنها راه ایران خرید محصولات و تولیدات این کشورها بوده و از این طریق آنها بتوانند اقساط وام دریافتی خود از چین را به این کشور پرداخت کنند.

مخلص کلام اینکه سیاست نه غربی و همه شرقی کار ما را به جایی کشانده که چین منابع بین نسلی کشور را به قیمت ۴۴٪ زیر قیمت جهانی به تاراج برده و ما باید بدنبال خرید از آنگولا باشیم و این همه نتیجه توانمندی دیپلماسی انرژی ایران در چند دهه اخیر بوده که در نهایت کشور را با چالش‌های جدی مواجه کرده است.

واقعیت این است که تنها راه توسعه اقتصادی کشور کسب درآمد حداکثری از صادرات و سرمایه‌گذاری در کشور است. اما تنها کالاهایی که ایران می‌تواند با صادرات آن درآمد ارزی قابل توجهی کسب کرده و با سرمایه‌گذاری در سایر بخش‌ها مسیر توسعه کشور را فراهم کند، فرآورده‌های نفتی است و صادرات پشم گوسفند، پوست بز و هندوانه ما را بجایی نخواهد رساند. افسوس که سیاستهای نابخردانه و سپردن کار به ناکاردان ما را از بازار انرژی جهان بیرون رانده بطوریکه در چهار دهه اخیر جایگاه کشور در بازار نفت جهان از دوم به دهم تنزل یافته است. البته در این مسیر دوستان شرقی‌مان هم سنگ تمام گذاشته و ما را در قرار گرفتن در جاده ناکجا آباد یاری رسانده‌اند.

کاش برای یکبار هم که شده لجاجت و تاکید بر ایدئولوژی را کنار نهاده و در راستای حفظ منافع ملّی گروهی بیطرف را مسئول آسیب‌شناسی سیاست‌های کشور در صحنه بین‌المللی کنیم تا نتایج مثبت و منفی آن معلوم و با شفافیت تمام به اطلاع مردم رسانده شود. کاش یکبار هم که شده مردم را که قرار بود رای و نظرشان میزان باشد بحساب بیاوریم. فعلاً و تا قرار گرفتن در جاده توسعه و رفاه باید پای صحبت زنده یاد استاد شهریار بنشینیم و به گفته او عمل کنیم که فرمود:

دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن

چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم

ارسال نظر