سیاهی در انتظار سرخی فولاد
ناترازی انرژی در حالی همچنان صنایع انرژی بر بهویژه صنایع معدنی و فولادی را با چالش تولید مواجه کرده و دولت در این راستا علاوه بر محدودیتهای مصرف، توسعه و ساخت نیروگاهها را البته با مشارکت برخی از شرکتهای بزرگ در دستور کار خود قرار داده که روند توسعهای در اکثر صنایع معدنی و فولادی در اولویت برنامههای این بخش قرار داشته و در آینده نزدیک شاهد رشد تولید خواهیم بود. درواقع ضرورتی انکارناپذیر که رشد تجارت خارجی کشور کاهش وابستگی اقتصاد به نفت را رقم خواهد زد.
بیتردید انرژی و رفع محدودیتهای موجود ضرورتی اجتنابناپذیر است اما حتی با این فرض که با برنامههای توسعهای دولت و همکاری صنایع بزرگ، تولیدکنندگان بتوانند از این چالش عبور کنند آنچه در آینده نهچندان دور گریبان صنایع انرژی بر را خواهد گرفت چالش حملونقل است. درواقع آنچه مشخص است و به نظر میرسد در لایحه برنامه هفتم توسعه نیز به آن پرداختهشده تصمیم جدید دولت برای حذف یارانههای انرژی برای صنایع است.
موضوعی که با توجه به سهم 20 درصدی انرژی در هزینههای تولید قطعاً زمینه افزایش قیمت و کاهش رقابتپذیری در بازارهای جهانی را برای تولیدکنندگان صنایع انرژی بر فراهم میسازد و در این میان با توجه به سهم 30 درصدی حملونقل در قیمت تمامشده محصول نهایی آنچه قادر خواهد این موازنه را به تعادل برساند حرکت صنایع به سمت حملونقل ریلی است؛ بنابراین تردیدی وجود ندارد که دولت باید رویکرد خود را به سمت توسعه زیرساختهای حملونقل ریلی معطوف کند.
درواقع ضعف زیرساختهای ریلی که حتی استفاده از درآمدهای ترانزیتی را باوجود تأکید دولتهای مختلف تحتالشعاع قرار داده نهتنها باعث شده تا رویکرد شرکتهای بزرگ بهویژه معدنیها؛ صنایع معدنی و فولادی به بخش جادهای معطوف شود که علاوه برافزایش آمار تصادفات جادهای سالانه میلیاردها دلار هزینه تأمین سوخت ناوگان جادهای را بر روی دست دولتهای میگذارد، باعث شده تا شاهد تحمیل هزینههای مازاد و کاهش رقابتپذیری در بازارهای جهانی به شرکتهای تولیدی و صنعتی باشیم. این در حالی است که بررسیها نشان میدهد در صورت سرمایهگذاری بر روی زیرساختهای ریلی تنها از محل صرفهجویی سوخت سالانه بالغبر 1.5 میلیارد دلار صرفهجویی را به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر رئیسجمهور آمریکا در کنار سران سایر کشورهای همپیمان خود ( گروه 20 - بهجز چین و روسیه) از پروژهای زیرساختی بینالمللی بزرگ برای اتصال هند، خاورمیانه و اروپا (کریدور هند، خاورمیانه ، اروپا) از طریق راهآهن، خطوط کشتیرانی، کابلهای داده پرسرعت و خطوط لوله انرژی سخن گفت و حتی اعلام کرد که علاوه بر این کشورها اردن و اسرائیل نیز در این پروژه بزرگ حضور خواهند داشت.
درواقع این پروژه بهنوعی زنگ خطری بزرگ برای کریدور شمال و جنوب ایران محسوب میشود چراکه در صورت عدم سرمایهگذاری و تسریع درراه اندازی کامل این پروژه میتواند درآمدهای ترانزیتی ایران را تحتالشعاع قرار دهد.
حال سؤال اساسی این است که متولیان و قانونگذاران این حوزه همچون، وزارت راه و شهرسازی، وزارت صنعت، معدن و تجارت و کمیسیونهای مرتبط مجلس چه برنامه مدونی برای تأمین منابع مالی توسعه حملونقل ریلی و کریدورهای حیاتی ایران دارند؟
آیا برای داراییهای نامشهود کشور که در حال از دست رفتن است هدفگذاری داشتهاند؟
و اساساً نخبههای علمی؛ اقتصادی و سیاسی برای این مهم موردتوجه مسئولان قرارگرفتهاند؟
سؤالاتی که پاسخ قطعی و روشنی برای آن از سوی مسئولان اعلامنشده است.
در آخر لازم به ذکر است که در شرایط بحرانی کنونی جهت توسعه حمل و نقل ریلی ما نیازمند یک انقلاب لجستیکی هستیم.
یادداشت - محمدرضا ابراهیمی