خورشید و باد، دو اَبَرقهرمان نامرئی
مهرناز خوشبخت روزنامه نگار

وقتی از گذار انرژی حرف میزنیم، ذهن خیلیها برق میزند، توربینهای بادی برافراشته بر فراز دشتها، مزرعههای خورشیدی که مثل آینهی نور در بیابانها میدرخشند، و شبکههای هوشمندی که بار را مثل یک رقص خوشریتم میان تولیدکنندگان پخش میکنند. اما یک جنبهی کمتر دیدهشده هم هست که آیندهی ما را تعیین میکند «پیوند آب و انرژی». پرسش این است؛ تجدیدپذیرها تا چه حد میتوانند هم روشنایی بیاورند و هم تشنگی زیرساختهای انرژی را کاهش دهند؟
طبق تازهترین برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، سهم برق تجدیدپذیرها از حدود ۳۰ درصد در سال ۲۰۲۳ به ۴۶درصد تا ۲۰۳۰ در حال اوج گرفتن است؛ جهشی که تقریباً تمام آن از خورشید و باد میآید. این رشد فقط به خودِ برق محدود نمیشود؛ وقتی برق پاک ارزانتر و فراوانتر میشود، برقیسازی گرمایش ساختمانها، فرآیندهای صنعتی و حملونقل (مثلاً شارژ خودروها) هم سرعت میگیرد.
تحلیلهای بهروز نشان میدهد خورشید و باد بیش از ۹۰ درصد رشد تقاضای برق ۲۰۲۵ را پوشش میدهند و مسیر سبقت از زغالسنگ در میانهی دهه را هموار کردهاند.
نیروگاههای حرارتی سنتی (زغالسنگ و گاز) برای خنککاری، آب فراوانی میکشند. دادههای اداره اطلاعات انرژی آمریکا نشان میدهد در سال ۲۰۲۱ شدت برداشت آب در چرخهی ترکیبی گاز حدود ۲۸۰۰ گالن بر مگاواتساعت بوده، در حالیکه همین شاخص برای زغالسنگ به نزدیکی ۱۹هزار گالن میرسد؛ در مقابل، بادی و خورشیدیِ فتوولتائیک عملاً آبِ خنککاری نمیخواهند. نتیجه؟ هر مگاواتساعت برق بادی/خورشیدی نسبت به حرارتیها آب بسیار کمتری برمیدارد و مصرف میکند.
در منطقهای که آب کمیاب و خورشید فراوان است، هر کیلوواتساعت کمآب یک موهبت مضاعف است. گزارشهای آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA) نشان میدهد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهسرعت اهداف تجدیدپذیر خود را بلندپروازانهتر کردهاند.
در امارات، «پارک خورشیدی محمد بن راشد» مسیر رسیدن به بیش از ۵۰۰۰ مگاوات تا ۲۰۳۰ را دنبال میکند و هماکنون چند هزار مگاواتش عملیاتی است؛ هدفگذاری دبی رسیدن به حدود ۲۷درصد سبد تولید از انرژی پاک تا ۲۰۳۰ است. پروژهای در این اندازه نهفقط کربن را کم میکند که هر کیلوواتساعتش نسبت به نیروگاههای حرارتی، آب بسیار کمتری میطلبد نکتهای حیاتی برای شهری بیابانی.
با ارزان شدن برق خورشیدی، نمکزدایی (بهخصوص اسمز معکوس) اقتصادیتر شده است. گزارشهای مالی و صنعتی نشان میدهد هزینهی آبِ نمکزداییشده در پروژههای جدید، بهویژه در خاورمیانه، بهشدت پایین آمده و پروژههایی مثل «حَسّیان» در دبی آب را با قیمتهای رقابتی عرضه میکنند. هر چه برق خورشیدی ارزانتر، آبِ تولیدی هم مقرونبهصرفهتر. البته نمکزدایی نوشداروی همهچیز نیست—برای کشاورزیِ وسیع هنوز گران است و مخاطرات زیستمحیطی دفع شورابه باید مدیریت شوداما برای تأمین آب شهری، صنعتی در اقلیم خشک، بازی را عوض میکند.
در مقیاس مفهومی، پیوند «هیدروژن سبز نمکزدایی» نیز مسیرهایی نو باز میکند: شهر آیندهنگر «نئوم» در عربستان، زنجیره برق تجدیدپذیر، تولید هیدروژن و آب را یکپارچه میبیند و حتی الگوهای نمکزدایی با انرژی پاک را دنبال میکند.
نکتهی ظریف این است که «کمآب بودن» در همهی فناوریهای سبز یکسان نیست. برقآبی (هیدرو) از کمکربنترین گزینههاست، اما در مخازن بزرگ، تبخیر میتواند «مصرف آب مؤثر» را بالا ببرد و لازم است با طراحی مخزن، مدیریت سطح آب و انتخاب جانمایی، اثر تبخیری و زیستمحیطی مهار شود. در عین حال، ردپای کربن میانگین برقآبی در ارزیابیهای IPCC همچنان بسیار پایینتر از گاز است و میتواند نقش پشتیبان ارزشمندی در شبکه ایفا کند بهویژه در تنظیم بار و پایداری.
در پایان باید گفت اگر گذار انرژی را فقط با عینک «تنها کربن» ببینیم، نصف ماجرا را از دست دادهایم. خورشید و باد نهتنها برق پاک میسازند، بلکه بحران آبِ پنهان در سیستمهای برق حرارتی را هم تسکین میدهند. در جهانی که هم تشنهی برق است و هم برقِ تشنه دارد، تجدیدپذیرها بهویژه خورشید و باد دو اَبَرقهرمان نامرئیاند که هم چراغها را روشن نگه میدارند و هم به سفرههای آب و دریا نفس میدهند. شرط پیروزیشان؟ سیاست هوشمند، طراحی دقیق، و سرمایهگذاری که «آب» را همارز «وات» جدی بگیرد.