زنان نیمه پنهان موتور اقتصاد
شهناز محمودی صاحب امتیاز
نقش زنان در ساختار اقتصادی امروز، دیگر یک موضوع صرفاً اجتماعی یا فرهنگی نیست؛ بلکه بهمثابه ستون پایداری در معماری اقتصاد مدرن معنا پیدا میکند. اگر تا چند دهه قبل مشارکت اقتصادی زنان در گوشههای کمرنگ جامعه تعریف میشد، امروز حضور آنان نهتنها در مشاغل رسمی و تخصصی، بلکه در مدیریت، کارآفرینی، فناوری و حتی سیاستگذاریهای کلان اقتصادی نقشی تعیینکننده یافته است. با این حال، این نقش برجسته هنوز آنطور که باید دیده نمیشود؛ گویی سهم واقعی زنان در تولید ناخالص داخلی، نوآوری سازمانی و پایداری اجتماعی همچنان زیر لایهای از کلیشهها و موانع تاریخی پنهان مانده است.
در بررسی نقش اقتصادی زنان، باید همواره به دو لایه توجه کرد: نقش آشکار آنان در بازار کار رسمی و نقش پنهان اما بسیار اثرگذار–در اقتصاد مراقبتی. بخش بزرگی از فعالیتهای زنان در خانه و خانواده، گرچه در حسابهای ملی ثبت نمیشود، اما ارزش اقتصادی عظیمی دارد و همچون خون در رگهای اقتصاد غیررسمی جریان دارد. کار مراقبت از کودکان، سالمندان، بیماران و مدیریت خانه، اگر توسط نیروی کار بیرونی انجام شود، هزینههای سنگینی خواهد داشت. این فعالیتها زیرساخت نامرئیای میسازد که امکان حضور افراد دیگر خانواده در بازار کار رسمی را فراهم میکند. نادیده گرفتن این بخش، یکی از ریشههای اصلی بیعدالتی در نگاه اقتصادی به زنان به شمار میرود.
در دهههای اخیر حضور زنان در دانشگاهها، بهویژه در رشتههای علوم انسانی، هنر، مدیریت و حتی علوم پایه و مهندسی، افزایش یافته است؛ اما این رشد لزوماً به اشتغال برابر منجر نشده است. پدیده «شکاف جنسیتی دستمزد»، سقف شیشهای در مدیریت سازمانها، و ساعات کار انعطافناپذیر، همچنان از موانع اصلی ورود و ماندگاری زنان در بازار کار هستند. بسیاری از زنان تحصیلکرده، نه به دلیل کمبود توانایی، بلکه به دلیل ساختار ناکارآمد فرصتها، از بازار کار کنار گذاشته میشوند یا در مشاغلی کمدرآمد و ناپایدار فعالیت میکنند. گذار از این شرایط، بیش از هر چیز به تغییر سیاستهای نهادی و فرهنگی نیاز دارد؛ سیاستهایی که بر برابری فرصتها، حمایت از مرخصیهای والدینی، ساعات کار منعطف، ایجاد بستری ایمن برای رشد شغلی و مقابله با تبعیضهای سیستماتیک تمرکز کنند.
در کنار بازار کار رسمی، کارآفرینی زنان یکی از بخشهایی است که در سالهای اخیر شتاب گرفته و توانسته سهم مهمی در پویایی اقتصادی ایفا کند. از کسبوکارهای خانگی و مشاغل خرد گرفته تا استارتاپهای دانشبنیان، زنان ثابت کردهاند که توانایی بالایی در مدیریت منابع، خلاقیت، نوآوری و تحمل ریسک دارند. بسیاری از کسبوکارهای کوچک که با سرمایه کم آغاز شدهاند، امروز به برندی معتبر تبدیل شدهاند. این روند نشان میدهد زنان بالقوه یکی از گروههای توانمند برای توسعه اقتصاد محلی و منطقهای هستند. اما این بخش نیز بدون چالش نیست. محدودیت دسترسی به منابع مالی، عدم وجود شبکههای حمایتی پایدار، نگاه سنتی به مالکیت کسبوکار و قوانین پیچیده برای ثبت و توسعه فعالیتهای اقتصادی، از موانعی است که کارآفرینی زنان را تحتتأثیر قرار میدهد.
یکی دیگر از زمینههای مهم حضور زنان، مشارکت آنان در تصمیمسازیهای کلان اقتصادی است. حضور زنان در هیئتمدیره شرکتها، شوراهای اقتصادی، مجلس و وزارتخانههای مرتبط، نهتنها باعث تقویت عدالت جنسیتی میشود بلکه کیفیت تصمیمگیری اقتصادی را نیز افزایش میدهد. پژوهشها نشان دادهاند که ترکیب جنسیتی متنوع، از خطاهای تصمیمگیری میکاهد و باعث افزایش بهرهوری و رشد سازمانها میشود. زنان با نگاه دقیقتر به مسائل اجتماعی، چالشهای خانوادگی و نیازهای جامعه، میتوانند نوعی توازن در سیاستگذاری ایجاد کنند که نتیجه آن، تقویت توسعه انسانی و اجتماعی خواهد بود.
در کنار این موضوعات، باید به اثر فناوری بر نقش زنان نیز پرداخت. توسعه هوش مصنوعی، اقتصاد دیجیتال، دورکاری و تجارت الکترونیک، فرصت بیسابقهای برای حضور زنان در بازار کار ایجاد کرده است. این تحول بهویژه برای زنان ساکن مناطق کمتر توسعهیافته، مادران دارای فرزند کوچک و زنانی که با محدودیتهای سنتی مواجهاند، راهی جدید گشوده است. اما این فرصتها تنها زمانی اثربخش خواهند بود که دسترسی برابر به آموزش دیجیتال، اینترنت پایدار، ابزارهای فناورانه و حمایتهای قانونی فراهم شود.
در نهایت باید گفت تقویت نقش زنان در اقتصاد، نه لطفی به زنان، بلکه ضرورتی برای توسعه و آینده هر جامعهای است. اقتصادی که نیمی از سرمایه انسانی خود را نادیده بگیرد، محکوم به رشد نامتوازن و عقبماندگی است. سیاستگذاران، دانشگاهها، رسانهها و نهادهای مدنی، همگی باید به سمت طراحی مدلی نو حرکت کنند؛ مدلی که در آن زنان نه سهمی نمادین، بلکه جایگاهی واقعی، تأثیرگذار و برابر در ساختار اقتصادی داشته باشند.
در جهان امروز که سرعت تحولات اقتصادی شتاب گرفته و رقابت میان کشورها بر پایه نوآوری و بهرهوری استوار است، نقش زنان میتواند برگ برندهای تعیینکننده باشد. آینده اقتصاد جهانی، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند مشارکت تمامی ظرفیتهای انسانی است. اگر بخواهیم موتور اقتصاد با تمام توان کار کند، باید نیمه پنهان آن یعنی زنان را از سایه به روشنایی آورد.جامعهای که حضور زنان در آن جدی گرفته شود و مشارکت آنان در تصمیمات اقتصادی تقویت گردد، آیندهای پایدارتر، عادلانهتر و شکوفاتر خواهد داشت.