جهان اقتصاد بررسی میکند؛ دلارِ بیقرار؛ زنگ خطر جدید برای قدرت خرید مردم
راضیه احمدوند
نوسانهای اخیر بازار ارز بار دیگر فضای اقتصادی ایران را دستخوش نگرانی کرده است؛ دلار که طی هفتههای گذشته از مرز ۱۲۶ هزار تومان هم عبور کرده، اکنون به یکی از اصلیترین محرکهای اضطراب عمومی، کاهش قدرت خرید خانوارها و تشدید انتظارات تورمی بدل شده است. کارشناسان میگویند ترکیب پیچیدهای از عوامل سیاسی، اقتصادی و روانی، موتور جهش اخیر را روشن کرده و اگر اعتماد عمومی ترمیم نشود، حتی سیاستهای کنترلی بانک مرکزی نیز اثرگذاری محدودی خواهد داشت.
نوسانی که به زندگی مردم گره خورده است
بازار ارز در روزهای اخیر بار دیگر خود را در صدر اخبار قرار داده؛ بازاری که اهالی اقتصاد آن را «دماسنج انتظارات عمومی» مینامند و هر شوک کوچک در آن، بلافاصله گرانی کالاهای مصرفی، کاهش ارزش پول ملی و نگرانی مردم را به دنبال دارد. در همین روزها قیمت دلار در بازار آزاد به شکلی پلکانی و همراه با پرشهایی ناگهانی بالا رفت و تا رقم ۱۲۶ هزار و ۷۵۰ تومان نیز ثبت شد؛ رقمی که برای بسیاری از شهروندان نه فقط یک عدد اقتصادی، بلکه نشانهای از آیندهای مبهمتر است.
بر اساس مشاهدات میدانی منتشرشده، نرخ خرید و فروش دلار در هفته اخیر میان ۱۲۱ تا ۱۲۶ هزار تومان در نوسان بوده و اختلاف قابل توجه بین قیمت خرید و فروش نیز ادامه داشته است؛ فاصلهای که نمادی از بیثباتی و عدم اطمینان معاملهگران نسبت به مسیر آینده بازار تلقی میشود.
اما این جهشهای پیدرپی از کجا ریشه میگیرد و چرا بازار ارز در شرایطی این چنین ملتهب میشود؟
پاسخ کارشناسان نشان میدهد ماجرا پیچیدهتر از یک افزایش معمولی قیمت است.
ابرهای تیره سیاسی و اثرات اقتصادی آن
بخش مهمی از تحلیلها، انگشت اتهام را بهسوی «ابهامهای سیاسی» نشانه میرود؛ ابهامهایی که به گفته اساتید اقتصاد، مانند سایهای سنگین بر سر بازارها قرار گرفته است.
دکتر مهدی بهنامه، عضو هیأت علمی اقتصاد، این دوره از افزایش قیمت دلار را ناشی از ترکیب «ناامنیهای منطقهای»، مشکلات کشورهایی که رابطه اقتصادی با ایران دارند و همچنین کاهش درآمدهای نفتی میداند. به گفته او، هنگامی که فضای سیاسی بینالمللی متشنج میشود، مردم و سرمایهگذاران به سمت داراییهای امن مثل دلار و طلا حرکت میکنند؛ همین افزایش تقاضا، در کنار کاهش عرضه به دلیل محدودیتهای نفتی و صادراتی، بازار را به حرکت صعودی وادار میکند.
در واقع بخشی از رشد اخیر، نه از جنس «واقعیتهای اقتصادی»، بلکه حاصل «انتظارات و ترسهای سیاسی» است؛ ترسهایی که هر بار شدت میگیرد، به موج جدیدی از خرید هیجانی دامن میزند.
فشار داخلی و شکنندگی ساختارهای اقتصادی
در کنار عوامل خارجی، کارشناسان بخش مهمی از تلاطمها را نتیجه مشکلات ساختاری اقتصاد داخلی میدانند. کاهش درآمدهای ارزی دولت و محدودیتهای نقل و انتقال پول باعث شده دست بانک مرکزی برای مدیریت بازار تنگتر شود.
سید حمید حسینی، فعال اقتصادی، تأکید میکند که بازار ارز بیش از هرچیز تابع عرضه و تقاضاست و هنگامی که منابع ارزی دولت کاهش مییابد، بازار با کوچکترین خبر یا شوک سیاسی واکنشی بزرگ نشان میدهد. این شرایط بستری برای دلالان و سفتهبازان ایجاد میکند تا از شکاف بین نرخ رسمی و آزاد سوءاستفاده کنند.
به باور بسیاری از تحلیلگران، وضعیت «نه جنگ و نه صلح» در سیاست خارجی، بحثهای مربوط به بودجه، ابهامات درباره قیمت بنزین و کاهش اعتماد عمومی به سیاستگذار، نوعی بیتعادلی روانی در بازار ایجاد کرده است؛ بیتعادلیای که هربار به شکل جهش دلار بروز میکند.
بیاعتمادی؛ سوختی که آتش بازار را تندتر میکند
آلبرت بغزیان، اقتصاددان، معتقد است که بازار ارز بیش از آنکه با شاخصهای اقتصادی حرکت کند، «در آتش بیاعتمادی» میسوزد. بهزعم او حتی اگر عوامل بنیادی تغییر نکنند، روان بازار میتواند به تنهایی قیمتها را جهش دهد.
مردم و سرمایهگذاران در شرایط بیثباتی تلاش میکنند از ارزش دارایی خود محافظت کنند و همین رفتار جمعی، تبدیل به چرخهای خودتقویتکننده میشود؛ چرخهای که قیمتها را بدون وابستگی به واقعیتهای اقتصادی بالا میبرد.
چنین وضعیتی برای خانوارهای ایرانی معنایی روشن دارد: افزایش تورم، کاهش قدرت خرید و سختتر شدن تأمین کالاهای ضروری.
افزایش نرخ دلار نه فقط قیمت کالاهای وارداتی، بلکه قیمت محصولات داخلی را هم تحت فشار قرار میدهد؛ زیرا بخش بزرگی از مواد اولیه صنایع، ماشینآلات و حتی نهادههای کشاورزی به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با ارز گره خوردهاند. پیامد این چرخه، انتشار موجهای جدید تورم در جامعه است.
بانک مرکزی در میدان؛ سیاستهایی که برای کنترل بازار کافی است؟
در واکنش به التهابها، بانک مرکزی اعلام کرده که برنامههای تازهای برای حمایت از تولیدکنندگان و صادرکنندگان و همچنین افزایش عرضه ارز در بازار دارد. رئیس کل بانک مرکزی تأکید کرده که نرخ کنونی بازار آزاد «واقعی» نیست و تحت تأثیر فضای هیجانی قرار دارد.
با این حال، شکاف میان قیمت رسمی و بازار آزاد هنوز قابل توجه است و فعالان اقتصادی میگویند تا زمانی که این فاصله کاهش پیدا نکند، فضا برای سفتهبازی باز خواهد ماند.
کارشناسان بر این باورند که سیاستهای بانک مرکزی اگرچه ضروری است، اما بهتنهایی کافی نیست؛ زیرا ریشه نوسانات عمیقتر از آن است که بتوان با مداخله مستقیم ارزی آن را مهار کرد. مسائل سیاسی، تحریمها، محدودیت دسترسی به منابع ارزی و کاهش اعتماد مردم، این اقدامات را با مانع مواجه میکند.
آینده بازار ارز؛ آرامش زودگذر یا التهابهای تازه؟
پیشبینی آینده دلار همواره با اما و اگر همراه بوده، اما اکثر تحلیلگران بر یک نکته مشترک توافق دارند: تا زمانی که اعتماد عمومی ترمیم نشود، نوسانها ادامه خواهد داشت.
برخی کارشناسان معتقدند در کوتاهمدت ممکن است با تزریق ارز و مداخلات مستقیم، بازار بهطور موقت آرام شود، اما عوامل بنیادی مانند تحریمها، کسری بودجه، کاهش درآمدهای نفتی و نبود چشمانداز روشن در روابط خارجی میتواند دوباره بازار را به مسیر صعودی بازگرداند.
به بیان دیگر، بازار ارز بیش از آنکه با «عدد» حرکت کند، با «انتظار» حرکت میکند؛ انتظاری که هماکنون افزایشی است.
دلار در مدار بیثباتی و زندگی مردم در معرض فشار
آشکار است که نوسان دلار تنها یک خبر اقتصادی نیست؛ بلکه موضوعی است که مستقیماً با سفره مردم، تورم، رفاه خانوار و چشمانداز سرمایهگذاری گره خورده است. ادامه جهشهای ارزی میتواند قدرت خرید مردم را فرسایش دهد و شکافهای اجتماعی را بزرگتر کند.
فرمول مهار بازار ارز نیز روشن است: ترکیبی از سیاستهای اقتصادی منسجم، کاهش عدم قطعیتهای سیاسی، تقویت دیپلماسی اقتصادی و بازگرداندن اعتماد به تصمیمهای سیاستگذار.
تا زمانی که این مسیر دنبال نشود، دلار همچنان بیقرار خواهد بود؛ و هر بیقراری آن، ضربهای تازه به زندگی روزمره مردم وارد خواهد کرد