«جهان اقتصاد» گزارش می دهد ایران در تقاطع انرژی و بحران تامین!
گلناز پرتوی مهر
ایران، کشوری با یکی از بزرگترین ذخایر گازی جهان، در زمستانهای اخیر با چالشی به ظاهر پارادوکسیک روبهرو شده است کمبود گاز داخلی در بحبوحه مصرف بالای خانگی، که به صنایع پاییندست مثل پتروشیمی فشار وارد میکند. این ناترازی گاز نه فقط تولید محصولات پایه پتروشیمی را کاهش داده، بلکه صادرات، اشتغال، و سرمایهگذاری آتی در این بخش مهم از اقتصاد کشور را به خطر انداخته است.
ایران در سالهای گذشته موفق شده تولید گاز خود را بالا نگه دارد. با این حال، حجم مصرف داخلی به خصوص بخش خانگی در فصول سرد چنان افزایش یافته که بخشی از گاز تولیدی نمیتواند به صنایع برود. گزارشهای مختلف نشان میدهد که در بسیاری از روزهای زمستان، فشار گاز در شبکه کاهش مییابد و شرکتهای پتروشیمی با محدودیت خوراک مواجه میشوند.
این محدودیت خوراک (گاز) برای پتروشیمیها یعنی کاهش تولید متانول، اوره، پروپیلن و دیگر مواد شیمیایی پایه که بخش مهمی از صادرات غیرنفتی ایران را تشکیل میدهند. در برخی کارخانهها، ظرفیت اسمی واحدها بهطور موقتی پایینتر آمده و یا تولید به شکلی نوسانی صورت میگیرد.
یکی از مهمترین دلایل ناترازی گاز، رشد مصرف خانگی در فصول سرد است. خانوار ایرانی، بهخصوص در زمستان، برای گرمایش به گاز طبیعی وابسته است. وقتی دمای هوا پایین میآید، مصرف گاز خانگی جهش مییابد و سهمی که میتواند به صنایع برود کاهش پیدا میکند.
شبکه گازرسانی ایران در برخی نقاط فرسوده است یا بهینه نیست. در زمان اوج مصرف، انتقال گاز به همه نقاط صنعتی به شیوه مؤثر انجام نمیشود، و برخی صنایع مجبورند با فشار پایینتر یا تأخیر در تأمین مواجه شوند.
بخشی از میادین گازی ایران نیاز به سرمایهگذاری برای افزایش ظرفیت تولید دارند. بخش دیگری از فشار بر مخازن بهآرامی بیشتر میشود، و اگر سرمایه برای توسعه استخراج و نگهداری مناسب تأمین نشود، افزایش تولید در دورههای پیک مصرف دشوار خواهد بود.
در برخی مقاطع، دولت یا شرکتهای دولتی اولویت تأمین را به بخش خانگی دادهاند چون فشار اجتماعی بر قطعی گاز خانگی بسیار بالا است. صنایع پتروشیمی، هرچند مهم، اما در اولویت مستقیم تأمین در شرایط بحرانی گاز قرار نمیگیرند.
کاهش خوراک گازی معنادار در پتروشیمیها باعث کاهش تولید محصولات پایه شده است. این موضوع دو پیامد مهم دارد: اول، کاهش صادرات محصولات پتروشیمی، که یکی از منابع اصلی ارزآوری غیرنفتی برای ایران است؛ دوم، زیان اقتصادی برای خود شرکتهای پتروشیمی که ظرفیت مازاد دارند اما نمیتوانند از آن بهره کامل ببرند.
سرمایهگذاران بینالمللی و داخلی پتروشیمی وقتی عدمقطعیت در تأمین گاز را میبینند، کمتر تمایل دارند پروژههای بزرگ جدید را شروع کنند. این میتواند به کند شدن توسعه پتروشیمی در بلندمدت منجر شود و ایران را در رقابت منطقهای عقب بیندازد، خصوصاً در مقایسه با کشورهایی که منابع گازیشان را بهتر مدیریت میکنند یا تنوع بیشتری در تأمین انرژی دارند.
کاهش تولید یعنی کاهش اشتغال مستقیم و غیرمستقیم در پتروشیمی، حملونقل، بازرگانی و صنایع جانبی. علاوه بر این، محصولات با ارزش افزوده پایینتر (چون خوراک زیادی نمیرسد) ممکن است جایگزین محصولات پیچیدهتر شوند، که در نهایت به کاهش ارزش صادراتی منجر میشود.
ناترازی گاز، بهخصوص در زمستان، فشار زیادی بر سیاستگذار وارد میکند. از یک سو اگر گاز خانگی قطع شود، اعتراض عمومی بالا میرود؛ از سوی دیگر، اگر تأمین صنعت پتروشیمی مختل شود، پیامدهای اقتصادی بلندمدتی دارد.
دولت در برخی موارد مجبور شده سهمیهبندی گاز را برای صنایع انجام دهد، یا تولید پتروشیمی را کاهش داده و آن را به دورههایی منتقل کند که مصرف خانگی کمتر است. اما این راهکار موقت است و نمیتواند استراتژی پایدار باشد.
اگر ایران بتواند استراتژی مناسب برای مدیریت گاز داخلی تصویب و اجرا کند، نه فقط میتواند از بحران ناترازی گاز عبور کند، بلکه مزیت رقابتی پتروشیمیایی خود را تقویت نماید. در سناریوی مثبت، ایران میتواند به یکی از قطبهای پتروشیمی در جهان تبدیل شود، با صادرات پایدار، فناوری بهروز و سرمایهگذاری خارجی بالقوه.
اما اگر وضعیت به همین شکل باقی بماند، تهدید کاهش تولید، کاهش صادرات و عقبماندن در رقابت جهانی واقعی خواهد بود.
ناترازی گاز در ایران نه یک چالش ساده، بلکه چندوجهی است: فنی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. بخش پتروشیمی که یکی از ستونهای اقتصادی کشور است، در معرض ریسک جدی قرار دارد. برای مقابله با این بحران، نیاز به ترکیبی از اصلاحات ساختاری، سرمایهگذاری بلندمدت، سیاستگذاری هوشمند و فناوری است. آینده پتروشیمی ایران در گرو مدیریت گاز امروز است و این مدیریت باید فراتر از راهحلهای موقتی و کوتاهمدت باشد.