روایت «جهان اقتصاد» از خشکسالی که شبکه انرژی ایران را به زانو درآورد وقتی آب کم میشود، برق هم میلرزد
گلناز پرتوی مهر
تابستان امسال هنوز به نیمه نرسیده بود که نشانههای یک بحران بزرگ، آرام و خزنده خود را بر زندگی مردم در سراسر کشور آشکار کرد؛ بحرانی که دیگر فقط «کمآبی» نیست، بلکه «کمانرژی» نیز هست. در روزهایی که دمای هوا در جنوب و مرکز ایران از مرز ۵۰ درجه عبور کرده و شهرهایی مثل اهواز، بندرعباس و قم گرمترین روزهای سالهای اخیر را تجربه میکنند، بخش بزرگی از ذخایر آبی سدها به پایینترین سطح چند دهه اخیر رسیده است. اینبار خشکسالی، برخلاف سالهای گذشته، تنها مصرف آب شرب را هدف نگرفته، بلکه قلب تپنده شبکه برق ایران نیروگاههای برقآبی را نیز تحت فشار قرار داده است.
در سالهای گذشته، نیروگاههای برقآبی سهمی بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از برق کشور را تأمین میکردند؛ اما با خالی شدن مخازن سدهایی مانند کرخه، کارون ۳، زایندهرود و لار، این سهم به کمترین سطح تاریخی رسیده است. کارشناسان صنعت آب و برق هشدار میدهند که کاهش تولید نیروگاههای برقآبی در برخی روزها به بیش از ۶۰ درصد رسیده و همین موضوع بخشی از خاموشیهای پراکنده و مدیریتشده را توجیه میکند.
همزمان با این روند، افزایش شدید دما موجب شده مصرف برق خانگی و صنعتی کشور رکوردهای تازهای را ثبت کند. کولرهای گازی در مناطق گرمسیری، دستگاههای سرمایشی صنعتی و شبکههای توزیع در تهران و کلانشهرها همه با فشاری فراتر از ظرفیت معمول مواجه شدهاند. به گفته مسئولان، مصرف برق در برخی روزها از مرز ۷۵ هزار مگاوات عبور کرده که بالاترین رکورد ثبتشده در تاریخ صنعت برق ایران است.
نتیجه این دو مسیر واگراکاهش تولید و افزایش مصرف همان چیزی است که مردم این روزها آن را در قالب «خاموشیهای چندساعته»، «کاهش فشار آب» و «هشدارهای مصرف» تجربه میکنند.
تهران امسال در نقطه حساستری نسبت به سالهای گذشته قرار دارد. کمبود بارشهای زمستانی و افزایش کمسابقه گرمای هوا موجب شد مخازن سدهایی چون لار، لتیان و طالقان بهشدت افت سطح داشته باشند. این وضعیت، تهران را برای نخستینبار در دهه اخیر وارد مرحلهای کرد که مسئولان از آن با عنوان «مدیریت اضطراری مصرف» یاد میکنند؛ سازوکاری که شامل افزایش پمپاژ افزایشی در ساعات خاص، افت فشار در برخی مناطق و توصیه جدی به شهروندان برای کاهش مصرف آب است.
در برخی روزهای تیرماه، سطح مصرف آب تهران در محدودهای قرار داشت که به گفته مدیرعامل آبفای استان، «حتی یک توقف کوتاه در پمپاژ میتواند شبکه را از تعادل خارج کند.» این جمله یعنی فاصله تهران با بحران، بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور میشد.
از سوی دیگر، کاهش حجم آب در سدهای شرق و شمال تهران اثر دیگری نیز دارد: کاهش توان نیروگاههای برقآبی کوچک این منطقه. بهبیان دیگر، تهران نهتنها با کمآبی روبهروست، بلکه از کاهش ظرفیت تولید برق خود نیز آسیب میبیند.
پدیدهای که در ظاهر عمومیتر است و مردم لمسش میکنند، خاموشی برق خانگی است؛ اما در پشت پرده، آنچه بیشتر از همه اقتصاد را تحت فشار قرار داده، خاموشی صنایع بزرگ است. از فولاد تا سیمان و از صنایع غذایی تا پتروشیمیها، بسیاری از کارخانهها در روزهای اوج مصرف با محدودیت برق مواجه شدهاند.
طبق برآوردهای کارشناسان، هر ساعت قطع برق در صنایع، معادل صدها میلیارد تومان زیان مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند. در هفتههای اخیر، برخی واحدهای تولیدی بزرگ در اصفهان، یزد و خوزستان ناچار شدند خطوط خود را به صورت نیمهتعطیل اداره کنند زیرا هم برق کم بود و هم آب؛ دو مولفهای که بدون آن تولید تقریباً ناممکن است.
این وضعیت نشان میدهد بحران آب دیگر مسالهای محیطزیستی نیست، بلکه یک چالش اقتصادی و امنیت انرژی شده است.
اما واقعیت این است که مشکل ریشهای است. ایران هنوز در حوزه مدیریت منابع آب، نوسازی شبکه برق، کاهش تلفات و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر به نقطه تعادل نرسیده است. نیروگاههای حرارتی نیز به دلیل مصرف بالای گاز در زمستان و ظرفیت محدود شبکه انتقال، نمیتوانند جای خالی نیروگاههای برقآبی را کامل پر کنند.
خشکسالی امروز تنها نشانهای از تغییر اقلیم نیست؛ هشداری است درباره آینده. آیندهای که اگر مدیریت درست نداشته باشد، ممکن است خاموشیهای امروز مقدمهای باشد بر بحرانهای بزرگتر فردا.