آغاز گامهای عملی برای هوشمندسازی مدیریت مصرف انرژی
جواد حسینیکیا، نایب رییس کمیسیون صنایع و معادن مجلس

ناترازی انرژی در ایران، امروز نه یک هشدار بلکه واقعیتی است که تأخیر در اصلاح آن میتواند تبعات سنگینی در سطوح اقتصادی، صنعتی، زیستمحیطی و حتی اجتماعی برجای بگذارد. با توجه به روند فزاینده مصرف انرژی، فرسودگی زیرساختها و نبود یک سامانه جامع دادهمحور برای پایش دقیق مصرف، اجرای طرحهای هوشمندسازی و مدیریت دیجیتالی انرژی، ضرورتی فوری بهنظر میرسد، نه صرفاً یک گزینه.
در جریان بررسی وضعیت موجود، چند نهاد کلیدی شامل وزارتخانههای نیرو، ارتباطات و صمت، همچنین شرکتهایی مانند آبفا، ایمیدرو، شرکت ملی گاز و مراکز پژوهشی به تحلیل دقیق وضعیت موجود و ارائه اطلاعات میدانی اقدام کردهاند. جمعبندی دادههای میدانی بر این نکته تأکید دارد که بخش مهمی از ناترازی ناشی از نبود ارتباط دقیق و برخط میان نهادهای ذیربط و نبود سامانههای یکپارچه برای تجمیع و تحلیل دادههای مصرفی است.
در همین راستا، مقرر شده ایرادات شناساییشده در سامانههای موجود با سرعت برطرف و دادههای بهروز و تکمیلی سایر دستگاهها نیز به آنها افزوده شود. این گام نهتنها به شفافسازی وضعیت مصرف انرژی در سطوح مختلف کمک میکند، بلکه پایهای است برای تصمیمسازی بهتر در سطوح کلان.
گام مهمتر اما، آغاز اجرای پایلوت طرح هوشمندسازی اندازهگیری مصرف انرژی است که با انتخاب سه شرکت از مسیر مناقصه محدود کلید خواهد خورد. این طرح قرار است در فاز نخست، ابزارهای دیجیتال، سنسورها و سامانههای تحلیلی را در بستر واقعی به کار گیرد تا اطلاعات دقیقتری از رفتار مصرف انرژی ثبت و بررسی شود.
اهمیت این طرح از آنجا ناشی میشود که در بسیاری از صنایع انرژیبر کشور، الگوی مصرف سالهاست بدون تغییر باقی مانده و همین مسئله، فشار مضاعفی به شبکه تولید و توزیع انرژی وارد کرده است. با راهاندازی سیستمهای هوشمند، میتوان مصرف را لحظهای پایش کرد، نقاط پرت انرژی را شناسایی نمود و در نهایت، سیاستهای پاداش و جریمه را بر مبنای داده واقعی و نه تخمین و گزارشهای کاغذی اعمال کرد.
به بیان دیگر، مدیریت ناترازی انرژی دیگر با دستورالعملهای عمومی و هشدارهای رسانهای اصلاح نمیشود؛ بلکه نیازمند تحول زیرساختی در لایه نرمافزار و سختافزار است. هوشمندسازی، به معنای پیوند دانش دیجیتال با مدیریت منابع حیاتی است؛ مفهومی که در بسیاری از کشورهای پیشرو، ستون اصلی سیاست انرژی و محیط زیست تلقی میشود.
اجرای این پایلوت، اگر با دقت، حمایت فنی و مالی مناسب و ضمانت تداوم همراه باشد، میتواند نقشه راه اصلاح بلندمدت الگوی مصرف کشور باشد. مزیت اصلی آن نیز، این است که سیاستگذار را از آزمونوخطای پرهزینه میرهاند و تصویری واقعی و آنلاین از مصرف انرژی در اختیار میگذارد.
فراموش نکنیم، بحران انرژی در ایران تنها به دلیل افزایش مصرف نیست؛ بلکه عدم شفافیت، نبود داده و تحلیل، و غیبت ابزارهای دقیق سنجش، آن را تشدید کرده است. با عبور از این نقاط ضعف و ایجاد یک ساختار دادهمحور، میتوان نهتنها به کاهش ناترازی امیدوار بود، بلکه حتی زمینه جذب سرمایهگذاری برای توسعه فناوریهای انرژیبرتر را نیز فراهم کرد.
امروز کشور در آستانه انتخابی استراتژیک قرار دارد: یا عبور از الگوهای سنتی و ورود به عصر هوشمندسازی انرژی با همه الزامات و چالشهای آن، یا تداوم روند فعلی که هزینههای آن دیگر فقط مالی نیست، بلکه آیندهساز نیز خواهد بود.