جایگاه ایران در کریدورها از منظر کریرها
علی راثی پژوهشگر

جایگاه ژئوپلتیکی ایران همواره بهعنوان یک مزیت منحصربهفرد در معادلات ترانزیتی جهان مطرح بوده است. قرار گرفتن در نقطه اتصال آسیای مرکزی و قفقاز به خلیج فارس و نیز نزدیکی به مسیرهای شرق–غرب، ایران را به یک کریدور بالقوه بدل کرده که میتواند زمان و هزینه حمل کالا را بهطور چشمگیری کاهش دهد. با این حال، این ظرفیت بالقوه در عمل با محدودیتهای ساختاری و اجرایی مواجه شده است، بهگونهای که بسیاری از کریرها و فورواردرها خارجی، ایران را نه بهعنوان «گزینه اول»، بلکه بهعنوان یک «گزینه جایگزین و پرریسک» در زنجیره تأمین بینالمللی در نظر میگیرند.
کریرها شرکتهایی هستند که وظیفه اصلی آنها حمل فیزیکی کالا را برعهده دارند. آنها مالک وسایل حملونقل اعم از کشتی، هواپیما، کامیون یا واگنهای ریلی هستند و مسئولیت مستقیم جابهجایی بار را بر اساس قرارداد حمل برعهده میگیرند. برای نمونه، شرکتهای کشتیرانی بزرگ نظیر Maersk یا MSC و خطوط هوایی باری مانند Cargolux یا Qatar Airways Cargo در زمره کریرهای مهم بینالمللی قرار میگیرند.
در مقابل، فورواردرها شرکتهاییاند که وظیفه آنها نه حمل مستقیم بار، بلکه مدیریت، سازماندهی و هماهنگی حملونقل بینالمللی است. فورواردرها بهعنوان واسطه میان صاحبان کالا و کریرها عمل میکنند و با ترکیب روشهای مختلف حملونقل (دریایی، زمینی، هوایی و ریلی) و ارائه خدماتی مانند انبارداری، بیمه، ترخیص گمرکی و بستهبندی، امکان جابهجایی روان کالا را فراهم میسازند. شرکتهای بزرگی چون DB Schenker، DHL Global Forwarding یا Kuehne + Nagel از فورواردرهای سرشناس جهان هستند که انتخاب مسیر ترانزیتی بهینه برای کالاها را بر اساس هزینه، زمان و امنیت بر عهده دارند.
از این منظر، دیدگاه و ارزیابی کریرها و فورواردرهای خارجی نسبت به ایران در تعیین جایگاه واقعی کشور در شبکه حملونقل بینالمللی بسیار تعیینکننده است؛ زیرا آنها در عمل تصمیم میگیرند کالا از مسیر ایران عبور کند یا از مسیرهای جایگزین.
نخستین مزیت ایران، موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد آن است. ایران حلقه اتصال خلیج فارس به آسیای میانه و قفقاز و کوتاهترین راه دسترسی کشورهای محصور در خشکی مانند ترکمنستان، افغانستان و حتی بخشهایی از روسیه جنوبی به آبهای آزاد به شمار میآید. این مزیت جغرافیایی، ایران را در کریدور بینالمللی شمال–جنوب (INSTC) و نیز در مسیرهای شرقی–غربی (چین–اروپا) قرار داده است.
از سوی دیگر، هزینههای نسبی حملونقل در ایران در مقایسه با برخی مسیرهای رقیب پایینتر است. بهویژه در مسیر بندرعباس به آسیای مرکزی، فورواردرهای خارجی بر این باورند که ایران میتواند در صورت بهبود زیرساختها و کاهش بروکراسی، زمان ترانزیت کالا را تا ۱۰ روز نسبت به مسیرهای سنتی دریایی کاهش دهد. برای نمونه، مسیر هند–بندرعباس–روسیه از نظر تئوریک میتواند تا ۳۰ درصد ارزانتر و سریعتر از مسیر هند–دریای سرخ–کانال سوئز–اروپا باشد.
با وجود این ظرفیتها، نگاه بسیاری از کریرها و فورواردرهای خارجی به مسیرهای ایران همراه با تردید و انتقاد است.