زیبایی ها را نمایان تر و امید را به جامعه تزریق کنیم
اشرف سادات جلال زاده _ روزنامه نگار _
در دهههای اخیر، حجم اخبار منفی و ناگواری که روزانه بر زندگی انسانها وارد میشود، به سطحی بیسابقه رسیده است. این جریان بیوقفه اخبار ناخوشایند علاوه بر ایجاد نگرانی و اضطراب، تأثیرات مخربی بر سلامت روانی فرد و جامعه دارد. تحقیقات متعدد نشان میدهد که زنان به دلیل ویژگیهای روانی و اجتماعی خاص، حساسیت بیشتری نسبت به این اخبار دارند و این حساسیت در یادآوری و پردازش جزئیات منفی نمود بیشتری پیدا میکند. اما این نکته فراتر از تفاوتهای جنسیتی، حکایت از تأثیر عمیق اخبار منفی بر روان جمعی دارد.
امروزه دسترسی گسترده و لحظهای به اطلاعات و اخبار، به رغم مزایای آشکارش، به چالشی برای سلامت روان بدل شده است. قرار گرفتن مستمر در معرض اخبار بد بدون امکان تأثیرگذاری یا تغییر در آنها، باعث میشود افراد دچار نوعی احساس درماندگی و بیقدرتی شوند که روانشناسان آن را خستگی ناشی از دلسوزی مینامند. این خستگی، برخلاف تصور نشانهای از آسیب روانی جدی است که به کاهش توانایی فرد در مراقبت از خود و اطرافیانش منجر میشود.
یکی از پیامدهای نگرانکننده این وضعیت، کاهش ظرفیت تمرکز و خلاقیت در افراد است. مغز انسان به گونهای طراحی شده که نیازمند فضای آزاد برای تفکر عمیق و تولید ایدههای نو است. اما مصرف مداوم اخبار منفی، بخش عمدهای از توان شناختی را به خود اختصاص میدهد و باعث کاهش توانایی در درک مفاهیم پیچیده و پردازش اطلاعات مفید میشود. این مسئله به وضوح دربرخی افراد دیده میشود؛ افرادی که دیگر قادر به مطالعه و درک متون عمیق و تخصصی نیستند و این مسأله به تغییر ساختار عصبی و حافظه آنان نیز منجر میشود.
همچنین، تکرار روزانه و بیوقفه اخبار منفی، جامعه را به سمتی سوق میدهد که افراد از انجام وظایف اجتماعی و حتی واکنشهای انسانی معمول نسبت به فجایع بازمیمانند. چنین افرادی به تدریج نسبت به حوادث و ناملایمات حساسیت خود را از دست داده و به جای همدردی و کمکرسانی، دچار بیتفاوتی یا واکنشهای نمایشی میشوند.
در این میان، جامعه باید میان دریافت اطلاعات و سلامت روان تعادل برقرار کند. انسانها نباید به شکلی خودخواسته و صرفاً برای همگام ماندن با جریان خبری، خود را در معرض موجهای گسترده اخبار منفی قرار دهند. این شیوه مصرف خبری نه تنها عقلانی نمی باشد بلکه روندی است که فرد را به انفعال و افسردگی خواهد کشاند و قدرت تصمیمگیری و تحلیل را کاهش میدهد.
در عرصه رسانهها نیز نیاز به بازنگری جدی احساس میشود. ژورنالیسم امروز باید فراتر از بازتاب صرف وقایع ناگوار باشد و به جای دامن زدن به ناامیدی و اضطراب عمومی، به نقش سازنده و امیدبخش خود در جامعه بپردازد. انتشار مکرر و بدون هدف اخبار خشونتآمیز و فاجعهبار، اگرچه ضرورت اطلاعرسانی را دارد، اما باید به گونهای مدیریت شود که سلامت روان مخاطبان راد دچار مخاطره نکند .
رسانهها و فعالان اجتماعی باید با درک تأثیرات منفی سیل اخبار بد، ضمن حفظ حقایق، به تقویت حس امید و نشاط اجتماعی توجه ویژهای داشته باشند. در غیر این صورت، جامعهای خواهیم داشت که درگیر اضطراب مزمن، افسردگی جمعی و کاهش مشارکت اجتماعی است و از ظرفیتهای بالقوه خود برای پیشرفت و نوآوری محروم میشود.
در نهایت، آگاهی نسبت به تأثیرات روانی اخبار منفی و ایجاد راهکارهای مناسب برای مدیریت مصرف اطلاعات، از ضروریات جامعه امروز است. سلامت روانی، زیربنای پویایی، خلاقیت و امید به آینده است و حفاظت از آن، رسالتی است که بر دوش همه، از رسانهها تا مخاطبان، سنگینی میکند باید بدانیم زمانی که نمی توانیم شرایط را تغییر دهیم چه بهتر که با پذیرش آن ، زیبایی ها را نمایان تر و امید را به جامعه تزریق کنیم .