نسخه نادرست برای بحران انرژی
امیرحسین کاوه؛ فعال صنعتی

در حالیکه بحران ناترازی انرژی به یکی از مهمترین چالشهای کشور تبدیل شده، برخی سیاستها به جای حل مسئله، بیشتر جنبه نمایشی و کوتاهمدت دارند. یکی از این سیاستها، تغییر ساعت رسمی کشور است که از سوی دولت بهعنوان راهکاری برای کاهش مصرف انرژی مطرح شده؛ اقدامی که تجربه کشورهای مختلف و شواهد علمی، کارایی آن را بهطور جدی زیر سؤال میبرد.
تغییر ساعت، حتی در خوشبینانهترین ارزیابیها، صرفهجویی محدودی بین ۰.۵ تا ۱ درصد در مصرف انرژی ایجاد میکند؛ رقمی ناچیز که نمیتواند پاسخگوی شکاف بزرگ عرضه و تقاضای انرژی در کشور باشد. اجرای چنین طرحهایی بدون پشتوانه علمی، نه تنها گرهای از مسئله باز نمیکند، بلکه با ایجاد ناهماهنگی در فعالیتهای روزمره، حملونقل، پروازها و زندگی مردم، تبعات منفی بیشتری به همراه دارد.
پژوهشهای داخلی نیز بارها نشان دادهاند که در شرایطی که زیرساختهای انرژی فرسودهاند و مصرف صنایع بسیار بالاست، اینگونه سیاستها نمیتوانند تأثیر محسوسی در مدیریت مصرف داشته باشند. در واقع، مسیر درست برای اصلاح وضعیت، از نوسازی نیروگاهها، کاهش تلفات در شبکه انتقال، ارتقای فناوری در بخش مصرف صنعتی و حمایت از بهرهوری انرژی در تولید میگذرد.
تا زمانی که تصمیمگیریها بدون پشتوانه کارشناسی و بدون در نظر گرفتن واقعیتهای فنی و اقتصادی صورت گیرد، نمیتوان انتظار بهبود پایدار در وضعیت مصرف انرژی داشت. راهحل واقعی، نه در تغییر ساعت، بلکه در تغییر نگاه به سیاستگذاری انرژی نهفته است.