انرژی در تنگنا
گلناز پرتوی مهر روزنامه نگار
در دهههای اخیر، «انرژی» از یک منبع طبیعی ساده به ابزار قدرت و امنیت ملی بدل شده است. در کشوری چون ایران که با منابع عظیم نفت، گاز و انرژیهای تجدیدپذیر مواجه است، انتظار میرود تأمین انرژی دغدغهای در حد بحران نداشته باشد. اما واقعیت این است که ایران امروز با چالشی جدی در حوزه تأمین، توزیع و مدیریت انرژی روبهروست؛ بحرانی که ابعاد آن فراتر از خاموشیهای مقطعی یا صفهای سوخت است.
آیا با بحران انرژی مواجهایم؟
در پاسخ باید گفت: بله. بحران انرژی در ایران دیگر یک هشدار نیست، بلکه واقعیتی است که در زمستان با افت فشار گاز، در تابستان با خاموشی برق و در تمام سال با اتلاف منابع انرژی و ناکارآمدی ساختار مصرف، خود را بهروشنی نشان میدهد. نکته قابلتأمل اینجاست که این بحران نه ناشی از کمبود منابع، بلکه نتیجه یک زنجیره طولانی از سوءمدیریت، فرسودگی زیرساختها، سیاستگذاریهای غلط و فقدان نگاه بلندمدت است.
پشت پرده بحران؛ دلایل اصلی کمبود انرژی
۱. مصرف بیرویه و غیر بهینه: ایران یکی از پرمصرفترین کشورهای جهان در حوزه انرژی است. یارانههای گسترده و قیمت پایین حاملهای انرژی موجب شده تا انگیزهای برای مصرف بهینه وجود نداشته باشد. مصرف سرانه گاز در ایران چندین برابر میانگین جهانی است.
۲. فرسودگی شبکهها و تأسیسات: خطوط انتقال برق و گاز، نیروگاهها و پالایشگاههای کشور عمدتاً قدیمی و فاقد استانداردهای روزآمد هستند. همین موضوع باعث اتلاف انرژی، افزایش هزینه نگهداری و کاهش ظرفیت واقعی تولید میشود.
3. عدم توسعه متوازن انرژیهای نو: با وجود پتانسیل فراوان کشور در انرژی خورشیدی و بادی، سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد مصرفی ایران بسیار ناچیز است. نبود حمایت کافی از سرمایهگذاران و ناهماهنگیهای نهادی، توسعه این منابع را با مانع روبهرو کرده است.
۴. دیپلماسی انرژی ضعیف: در حالی که بسیاری از کشورها از طریق تعاملات منطقهای و جهانی نیازهای انرژی خود را تأمین یا صادرات خود را مدیریت میکنند، ایران به دلیل تحریمها، تنشهای سیاسی و نبود راهبرد روشن، از بازارهای جهانی انرژی دور مانده و فرصتهای صادراتی را از دست داده است.
۵. کمبود سرمایهگذاری: بهدلیل تحریمها، بیثباتی اقتصادی و نبود جذابیت برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی، پروژههای بزرگ توسعهای در حوزه انرژی متوقف یا با تأخیر همراه شدهاند.
این بحران تنها به قطع برق یا محدودیت گاز خانگی ختم نمیشود. صنایع بزرگ در دورههای اوج مصرف مجبور به کاهش یا توقف تولید میشوند؛ کشاورزی با مشکل سوخت موتورپمپها مواجه میشود و حتی سلامت عمومی در روزهای گرم یا سرد سال با تهدید مواجه میگردد. قطع برق بیمارستانها، بروز خسارت در بخش IT و اینترنت، کاهش بهرهوری اقتصادی، مهاجرت از مناطق کمبرق و فرسودگی تجهیزات خانگی تنها بخشی از تبعات گسترده این بحران است.
راهحل چیست؟ با شعار عبور نمیکنیم
۱. اصلاح نظام یارانهای انرژی: انرژی ارزان بدون هدفمندی، انگیزه مصرف درست را از بین میبرد. دولت باید با سیاستهای تدریجی و پلکانی، قیمتها را واقعی کرده و منابع حاصل را صرف توسعه زیرساختها و حمایت از اقشار آسیبپذیر کند.
۲. سرمایهگذاری در انرژیهای نو: بدون تنوعبخشی به سبد انرژی کشور، نمیتوان بر بحرانها غلبه کرد. ایران باید با جدیت از سرمایهگذاران حوزه انرژیهای تجدیدپذیر حمایت کند، موانع قانونی را کاهش دهد و تعرفه خرید برق پاک را جذابتر کند.
۳. ارتقای بهرهوری انرژی: اجرای استانداردهای جدید در ساختوساز، توسعه کنتورهای هوشمند، بازسازی شبکه توزیع برق و گاز و نوسازی صنایع، راههایی برای کاهش مصرف بدون کاهش کیفیت زندگی است.
۴. دیپلماسی فعال انرژی: ایران باید تلاش کند در تعاملات منطقهای انرژی نقش فعالتری ایفا کند. مشارکت در طرحهای انتقال برق و گاز، مشارکت در کنسرسیومهای انرژی و استفاده از ظرفیت کشورهای همسایه در توسعه فناوری و صادرات از اولویتها باید باشد.
۵. آموزش و فرهنگسازی: بدون تغییر رفتار مصرفی جامعه، هیچ راهکاری موفق نخواهد بود. آموزش در مدارس، رسانهها و سیاستهای تشویقی باید فرهنگ مصرف بهینه انرژی را نهادینه کند.
بحران انرژی در ایران، آینهای تمامنما از کاستیهای حکمرانی در حوزه منابع و زیرساخت است. برخلاف تصور عمومی، عبور از این بحران صرفاً با افزایش تولید ممکن نیست، بلکه نیازمند تغییر نگاه، شفافسازی، مشارکت مردم، و استفاده از تجربیات جهانی است. آینده انرژی ایران را نه حجم مخازن گاز، بلکه عقلانیت در مدیریت آن رقم خواهد زد.