«جهان اقتصاد» گزارش می دهد
سیل فرصت یا تهدید؟!
گلناز پرتوی مهر

امروزه تغییرات آبوهوایی، یکی از مهمترین تهدیدها برای جوامع انسانی و طبیعی به شمار میآید. در میان این مخاطرات، سیلابها جایگاه ویژهای دارند؛ چراکه در سالهای اخیر بارها و بارها کشور ما را درگیر کرده و علاوه بر خسارتهای سنگین، پرسشهای جدی درباره شیوه مدیریت منابع آبی به همراه داشته است.
ایران با وجود قرار گرفتن در اقلیم نیمهخشک، همواره با حوادث طبیعی متعددی چون طغیان رودخانهها و جاری شدن آبهای سطحی روبهرو بوده است. افت سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین و تجاوز به بستر و حریم رودخانهها موجب شده است چرخه وقوع سیل تکرار شود؛ پدیدهای که در سال ۱۳۹۸ خسارتهای سنگینی برجای گذاشت و در روزهای اخیر نیز استانهای مختلف کشور را درگیر کرده است. برخی کارشناسان این سیلابها را فرصتی برای رفع کمآبی و احیای آبخوانها میدانند، اما این دیدگاه نیازمند بررسی دقیقتر است.
واقعیت این است که چرخه سیل و خشکسالی در ایران بارها تکرار میشود، اما آب حاصل از آن نهتنها کمبودهای آبی کشور را جبران نمیکند، بلکه به دلیل فقدان مدیریت و زیرساختهای مناسب، خسارتهای سنگینی به بار میآورد. پرسش کلیدی این است که چرا باوجود پیشرفتهای علمی، هنوز از فناوریهای نوین برای مهار و مدیریت سیلابها استفاده نمیکنیم؟
علی قنادی اسلامی، کارشناس حوزه آب و انرژی، در گفتوگو با جهان اقتصاد میگوید: «سیل پدیدهای طبیعی است که از میلیونها سال پیش بر اثر بارندگیهای شدید در مدتزمان کوتاه رخ داده است. بسیاری از دشتهای حاصلخیز و تالابهای دنیا حاصل همین رسوبگذاریها و جریانهای سیلابی هستند.»
او معتقد است: اگر سیل در بستر طبیعی خود رخ دهد و انسان حریمها را رعایت کند، میتوان از مزایای آن مانند تغذیه آبخوانها و جابهجایی مواد مغذی بهره برد. اما دخالتهای انسانی – تغییر کاربری اراضی، ساختوسازهای بیرویه و سدسازی بدون محاسبات دقیق – باعث شده این پدیده طبیعی به یک تهدید جدی برای جان و مال مردم تبدیل شود.
قنادی اسلامی تأکید میکند: «بخش زیادی از آبگرفتگیهای شهری ناشی از ضعف مدیریت و نبود زیرساختهای مناسب است، نه شدت بارشها. آمار ۷۰ ساله کشور نشان میدهد که میزان بارشهای روزانه در ایران نسبت به مناطق پر باران جهان چندان بالا نیست، اما به دلیل ناتوانی در مدیریت، همین بارشها به بحران تبدیل میشوند.»
او توضیح میدهد که تغییر گسترده در عوارض زمین و هدایت آبها به سمت سدها، عملاً مانع بازیابی آبخوانها شده است. برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی برای کشاورزی، ازبینرفتن پوشش گیاهی و فرونشست زمین نیز توانایی خاک در جذب آب را کاهش داده و به تشدید سیلابها دامن زده است.
این کارشناس حوزه آب و انرژی میگوید: «ورود حجم بالای سیلاب همراه با رسوبات به سدها، ظرفیت مفید مخازن را کاهش داده است. از سوی دیگر، هدایت آب بیش از ظرفیت سدها مشکلات جدیدی در هنگام بارش ایجاد میکند. بنابراین، سیلابهای سالانه بههیچوجه قادر به جبران تنش آبی کشور نیستند.»
وی تصریح کرد: در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، فناوریهای نوین برای مدیریت سیلاب به کار گرفته میشود. بهعنوان نمونه، با استفاده از پهپادها و پایش لحظهای زمین، مناطق پرخطر شناسایی شده و اقدامات پیشگیرانه صورت میگیرد. اما در ایران، همچنان مدیریت سنتی و واکنشی بر مدیریت منابع آبی حاکم است.
قنادی اسلامی میافزاید: «سیل مخرب به معنای ناتوانی در ذخیره و مدیریت آب باران است. اگر بتوانیم این آب را بهصورت زیرزمینی ذخیره کنیم، تبخیر و هدررفت به حداقل میرسد. هر سیلاب ویرانگر در دنیای امروز نشانهای از ضعف مدیریتی است، نه شدت غیرقابلکنترل طبیعت.»
به باور این کارشناس، تغییر مسیر طبیعی آب باران و تمرکز آن در سدها، موجب محرومیت بسیاری از مناطق از روانآبهای حیاتی شده و در نتیجه بازیابی سفرههای زیرزمینی متوقف میشود. خشکشدن پوشش گیاهی و فرسایش خاک پیامد مستقیم چنین سیاستهایی است.
سیل، پدیدهای است که میتواند هم فرصت باشد و هم تهدید. اگر مدیریت صحیح و علمی بر آن حاکم شود، میتواند آبخوانها را تغذیه کند و تنوع زیستی را غنی سازد. اما در صورت دخالتهای انسانی و ضعف زیرساختها، همین پدیده طبیعی به بحرانی ملی تبدیل خواهد شد.
امروز بیش از هر زمان دیگری، ایران نیازمند بازنگری در مدیریت منابع آبی، استفاده از فناوریهای نوین، تقویت زیرساختهای شهری و رعایت حریم رودخانههاست. در غیر این صورت، هر بارش شدید به جای آنکه نویدبخش رفع عطش زمین باشد، تنها خسارتی دیگر بر دوش مردم و اقتصاد کشور خواهد بود.