
محمدرضا طبیبزاده-عضو هیاتمدیره کنفدراسیون انرژی
پیشگفتار: متاسفانه باید یادآوری نمود که از لفظ مهندس در سالهای اخیر در جامعه ایرانی استفادههای بسیار نادرست و بعضا غیرقابل قبول میشود و بهنحوی به حیثیت و اعتبار این قشر سازنده، مبتکر و خدمتگزار که در مسیر ساخت و ساز و آبادانی ایران عزیز قدم برمیدارد لطمه بسیار جدی وارد نموده است. از این کلمه در جامعه در محاورهها با افرادی که هیچ سنخیت و آشنایی ندارند برای شروع گفتگو لفظ مهندس بهکار میبرند و یا هر کار غیرعادی و غیرقاعده که نیاز به یک تفکر و سازماندهی دارد از لفظ «مهندسی کردن موضوع» در این راه خطا استفاده میشود چرا؟ نگارنده قبلا در این مورد در سالهای قبل مطالبی نوشته و به چاپ رساندم در این فاصله این موارد به مراتب رو به تزاید گذاشته و نام و حیثیت این قشر والا و خدمتگزار را تهدید میکند. در این مقاله تلاش میشود در حد بضاعت نگارنده بهعنوان یک مهندس کوچک و خدمتگزار با بیش از 50 سال سابقه تجربی به این سوال پاسخی تقدیم نمایم.
مقدمه : نگارنده از خود سوال نموده است مهندس چه خصوصیاتی دارد و به چه کسی باید مهندس گفت؟ چه رسالتی به عنوان یکی از آحاد ملت بر عهده مهندس گذاشته شده است؟ و نقش او در ساختوساز و کارافرینی در جامعه و متعاقب آن ایجاد خیر و برکت برای خود، هموطنان و آیندگان خود چیست؟ برای رسیدن به این نگاه سوالات عدیدهای منجمله سوالات و چالشهای ذیل پیش روی نگارنده است.
آیا من با گذراندن یک دوران چندساله دانشگاهی میتوانم جایگاه مهندس را اشغال نمایم؟
چرا آحاد جامعه بدون دغدغه از عنوان نام مقدس مهندس به راحتی و در هر جایگاه ناخواستهای استفاده مینمایند؟ و چرا بعضی از افراد ناآگاه و یا فرصتطلب این عنوان را با خود یدک میکشد و دوغ و دوشاب را درهمآمیختهاند؟
آیا براساس مثل قدیمی فرهنگ ما یعنی دود چراغ خوردن، استخوان خرد کردن و در نهایت موی سفید میتواند برای احراز چنین عنوان شایسته و بلند مهندس ملاک باشد؟
چرا در شرایط حال کشور از این عنوانها به نادرستی توسط بعضی افراد فرصت طلب استفاده میشود؟ و مالا" شرایط دوغ و دوشاب درهم آمیخته شده است .
با کسانیکه از این عناوین به نادرستی استفاده میکنند چه رفتاری باید داشت؟ و چه مسئولانی در این حوزه پاسخگو است؟ و آیا نباید این افراد بخاطر سوءاستفاده از این عناوین مهم اجتماعی و ارزشی پاسخ گو باشند؟
نگارنده به جد موافق و همراه با استفاده کامل و صحیح از عناوین علمی/دانشگاهی و اجرایی برای ارزشگذاری برای اعتلای نام مهندس هستم و معتقدم باید از قشر زحمت کش، خدوم، تلاشگر، سازنده و کارافرین همواره ارج نهاده شده و مورد احترام جامعه باشد.
در تمامی مبانی لغت نامه ها برای عنوان مهندس با محوریت ساخت و ساز و کارآفرینی و با اعمال مدیریت خصوصیات و استنتاجهای شاخصی بشرح ذیل تعریف و قبول میشود .
الف: مهندس شخصی است سازنده، خبیر، آگاه متفکر با دانش در حوزه ساختوساز و کارآفرینی که باید با بکارگیری اخلاق و مدیریت در تمام فضاهای زیرساختهای جامعه حضور روشن و فعال دارد. قطعا در این مبانی تنها نگاه به حضور مهندس در ساخت و ساز و ساختمان، پل، سد و پالایشگاه و نظایر آن به صورت مجرد نیست بلکه نگاه به فضای مهم مدیریت، ساماندهی و انجام چنین اموری از خصوصیات یک مهندس کارآفرین است .
ب: قطعا مهندس بایستی دارای مدیریت ساماندهی، فرماندهی، توانمندی لازم برای ایجاد ساختار لازم در حوزه ساختوساز و کارآفرینی در همه موارد من جمله صنعت باشد. به باور نگارنده نقش واقعی مهندس در فضای کسب و کار و در اجرای پروژههای عمرانی و صنعتی را میتوان با حضور و نقش یک رهبر ارکستر مقتدر مقایسه نمود. رهبر ارکستر با مهارت کامل و ضمن تعلیم و آموزش به افراد تیم خود جایگاه افراد تیم خود در کنسرت، بر کار آنها نظارت مستقیم و لحظهبهلحظه مینماید تا یک شاهکار موسیقی به گوش بیننده و شنونده در کنسرت خود و با کیفیت بالا برساند .
پ : نگارنده تاکید دارد مهندس باید متعهد به اخلاق حرفهای برای حفظ منافع ملی، محیط زیست و فرهنگ جامعه خود باشد. لذا هریک از ما اگر چنین ادعایی داریم و صفت مقدس مهندس را با خود یدک میکشیم باید از خود سوال کنیم، آیا به واقع دارای چنین خصیصههایی شایسته هستیم؟
با توجه به پارهای از مصادیق فوق نگارنده بصورت اجمالی در این مقاله در نظر دارد به نحوی به خصوصیات اجمالی مهندس ورود نماید و ضمن ارائه بعضی از پرسشها از خوانندگان در انتها نظرات خود را با خوانندگان گرانقدر تقدیم نمایم .
اعتقاد براین است اگر به فردی به نحوی در جامعه و با قبول بعضی از رانتها به او عنوان مهندس یا دکتر میدهند و اگر به واقع صلاحیت آنرا ندارد باید شهامت آنرا داشته باشد و خود از آن تبری جوید و شهامت اعلام آنرا داشته باشد و از این عنوان تبری جوید.
در دهههای گذشته حتی در سریالهای پلیسی تلویزیونی در جایگاه بسیار ناشایست استفاده میشد که نگارنده در آن زمان اعتراضی به صداوسیما نوشت که الحمدالله در شرایط موجود در آن سریالها و فیلمنامهها از نام مهندس استفاده نمیشود .
ما مهندسان تک تک رسالت و ماموریت برای حفظ و صیانت از نام و جایگاه مقدس مهندس در جامعه را داریم و با الهام از تعالیم مذهبی بایستی نسبت به اعمال شرایط امر به معروف و نهی از منکر در این حوزه نیز البته در یک فضای تعاملی وارد شویم .
ارزشهای یک مهندس همچون صداقت، درستکاری، امانتداری، صلاحیت حرفهای رفتار و مراقبتهای حرفهای از فضا و جایگاه مهندس البته با نگاه به اعتلای منافع ملی و محیط زیستی آینده است و نگارنده به آن اعتقاد راسخ دارد و معتقد است همه ما مهندسان بایستی با ارزشهای والای فوق الذکر بطور کامل اشنا شویم و سپس آنها را در فعالیتهای اجتماعی/ مهندسی و در فضای کسب و کارمان بهکار بندیم و به اخلاق مهندس اعتقاد داشته و در فضای کارخود به آن عمل نماید.
بایستی اذعان نمود که در هیچ کجای دنیا این تعداد مهندس یا دکتر وجود ندارد و شوری آش در حدی است که حتی استفاده از این لفظ کارآفرین در بین مردم کوچه و بازار و به هنگام انجام مراودات جاری روزانه است و شما را مردم کوچه و بازار بهراحتی با لفظ مهندس خطاب میکنند و حتی به هنگامی که ما به دنبال کار غیرقابل قاعده هستیم از کلمه «مهندسی کردن» برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنیم. بدین معنی که از توانمندی یک مهندس در مسیر غلط استفاده می شود .
پیشنهادات:
تبیین جایگاه برای مهندس در کشور نیاز به بررسیها و مطالعات وسیع فرهنگی، اجتماعی توسط کارشناسان زیربط برای روشن نمودن جامعه در این حوزه می باشد که از بحث این نوشتار خارج است و این نوشتار برای باز کردن باب این موضوع تقدیم شده است.
آیا دادن مدرکهای مهندسی در طول این 4 دهه توسط دانشگاهها و موسسات علمی قانونمند شده صحیح است؟ امروز برای فرزندان و جوانان ما که در مسیر ورود به دانشگاه هستند این امر نهادینه شده که به هر حال با وجود فضای وسیع در دانشگاها ، حتما در یکی از دانشگاهها برای انها جا وجود دارد و ورود مینمایند و بدون تردید بعد از چندسال با یک مدرک دانشگاهی از دانشگاه خارج میشوند. در صورتیکه باید ملاک لیاقت، سواد و پشتکار جوان ملاک خروج او از دانشگاه و دریافت مدرک ارزشی باشد.
ضمن اعلام احترام و خشوع کامل به همه فعالان موسسات علمی، آموزشی و فرهنگی کشور باید اعلام نمایم که در مدت حضور طولانی خود در اجرای پروژههای مهندسی کشور با مهندسین جوانی که ادعای مهندسی داشتند و درخواست کار از بخش خصوصی را مینمودند متاسفانه به کرات مواجه شدم که اغلب این عزیزان از مبانی دروس اولیه مهندسی که قاعدتا در 4 سال دوره دانشگاهی لیسانس فرا گرفته بودند و بایستی از آنها برای ورود به بازار کار استفاده نمایند آگاه نبودند و تنها برای دریافت مدرک وقت خود را گذراندهاند .
جامعه ما نیاز به مهندسین جوان، پرشور، علاقهمند و متعهد به آینده کشور دارد که با داشتن دانش لازم مهندسی برای ورود به بازار کار آماده بوده و با کسب تجربه جای نسل قبلی خود را به درستی پر نمایند. به نظر اینجانب شرایط موجود چنین تصویر روشنی را کاملا ارائه نمیدهد. رسیدن به شرایط نسبتا مطلوب نیاز به کار فرهنگی و اجتماعی گسترده و عملی در این زمینه ابتدا از دانشگاهها و مراکز عملی داشته و حتی در دوران حضور مهندسین جوان در بازار کار نیاز به ایجاد بستر و فرهنگ سازی میباشد. البته باید اذعان نماییم که فارغالتحصیلان دانشگاه های ایران در فضای دانشگاهها و فضای کار بین المللی در این 5 دهه بدرستی درخشیدهاند و جایگاه والایی برای ایرانیان کسب کردند.
در قبل و بعد از انقلاب صنف پیمانکاری در صنعت احداث همواره با کمبود کارشناس و نبود رابط بین کارگر ماهر و مهندس یعنی تکنسینها مواجه بوده و این نقیصه در 5 دهه گذشته همواره در کشور جاری و عیان بوده است. گرچه تاکنون تلاشهایی در این حوزه صورت گرفته است ولی قطعا کفایت و پاسخگوی نیازهای فضای ساختوساز در کشور نیست. لذا درخواست این است که مسئولان نظام آموزشی و دانشگاهی کشور کنکور را همچون الگوهای شناخته شده بینالمللی به دو فضای کاملا جداگانه یکی انتخاب برای ورود کادر فنی، اجرایی و تکنسینها و دیگری طیف انتخاب مهندس اجرایی و طراح به بازار کسبوکار قرار دهند. در شرایط حال در پروژههای عمرانی و پروژههای صنعت نفت کشور بدون استثنا بهراحتی این نقیصه بهروشنی دیده میشود.
بعضا با روش موجود و با دادن مدرک مهندسی بدون ضابطه به جوانان، سطح توقع جامعه جوان کشور به نادرستی بالا برده میشود. بازار کار برای همه این افراد برای دریافت جایگاه درست مهندسی نه آماده است و نه متاسفانه پارهای از این افراد صلاحیت ورود به بازار کسب و کار مهندسی را دارند و لذا چنین افرادی بعد از مدتی با سرخوردگی جدی مواجه شده و به عوض ورود به فضای کسبوکار مهندسی سر از کارهای غیرحرفهای که بعضا نتایج نامطلوب و جبران ناپذیری برای این جوانان در پی خواهد داشت وارد می شوند .
خانوادهها در فضای فرهنگسازی و تربیت فرزندان برای ورود آنها به دانشگاه شفاف عمل نمایند .اگر فیالمثل فرزند من توان آمادگی رفتن به رشتههای مهندسی و یا رشتههای طبابت و نظایر آن را ندارد سعی نشود به هر طریق فرزندمان با مدرک از دانشگاه خارج شود . قطعا این روش خدمت به آینده فرزندانمان و کمک به آنها در ساخت و ساز زندگی آینده آنها نیست.
هم اکنون در نظام آموزشی ما در مدارس متوسطه کمبودهایی در حوزه دادن شناخت و آمادگی جوانان برای انتخاب مسیر صحیح در آینده برای موفقیت کاری و زندگی آنها دیده نمیشود. این امر در مدیریت دانشگاهای نیز بسیار شفاف دیده میشود. باید برای این دو حوزه برنامهریزی روشن نمود و با آموزش جوانان و مهندسین تازه وارد به صحنه اجرای کار مسیر صحیح را برای آنها مشخص شود. این تجربه سالهای متمادی است که در غرب جاری است و ما ایرانیان نباید درهمه موارد چرخ چاه را مجددا اختراع نماییم.
حداقل در فضای کار مهندسی ما تفاوتهای بسیار جدی بین سه صندلی کارفرما/مشاور و پیمانکار برای نشستن بر روی هریک از آنها وجود دارد. مهندس متقاضی برای این سه صندلی از نظر خصوصیات فردی، اجتماعی، روابط عمومی، توانمندی علمی، سطح دانش و آگاهی دارای تفاوتهای جدی میباشند. حتی این تفاوتها برای ورود به انواع پروژههای صنعتی و عمرانی نیز به روشنی دیده میشود. به عنوان نمونه مهندسی که علاقهمند به نشستن بر روی صندلی هر یک از سه جایگاه کارفرما/مشاور و پیمانکار میباشد قطعا تفاوتهایی برای این کاربران برای ورود به همه پروژههای صنعت احداث منجمله صنعت نفت، سدسازی، راه سازی و ساختمان و نظایر آن نیز دیده میشود .
اینجانب به عنوان یک مهندس (اگر جرات نمایم بعد از 45 سال خدمت در حوزه مهندسی نام خود را مهندس بگذارم) پیشنهاد دارم برای احترام و تکریم به جایگاه مهندس سازنده همچون همه نقاط جهان از بهکارگیری بسیار وسیع و بیمحابای عنوان مهندس یا دکتر حداقل در بخش مهندسی کشور تجدیدنظر شود و هر یک از ما سهم و حصه خود این جایگاه مقدس را پاک و حفظ نماییم.
امید دارد با این نوشته کوتاه نگارنده توانسته باشد نیات خود را به سمع و نظر همه مهندسین کارآفرین ، سخت کوش و خدوم که در هر دورهای از خدمت زندگی خود هستند برسانم. جا دارد متقابلا صاحب نظران دیدگاههای موافق یا مخالف خود را در این حوزه ارائه بفرمایند . قطعا موجب تشکر نگارنده است و از ان استقبال نموده و درس می گیرد.
قصد دارم این نوشته را با نصایحی از استاد گرانقدرم مهندس احمد حامی ختم نمایم؛ ایشان به هنگامی که ما در دهه 40 در سر درس کلاس در دانشکده فنی دانشگاه تهران بودیم میفرمودند: «مهندس به کسی گفته میشود که بعد از خروج از دانشگاه حداقل 4-5 سال افتاب به پشت سرش در کارگاه خورده باشد» «هر ایرانی که قلبش برای ایران نتپد بهتر است هرگز نتپد» یادش گرمی و روحش شاد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه