دولت در حوزه افکار عمومی،عملگرا نیست/ دلنگرانیهای اقتصادی مردم را پاسخ بدهید
حمیدرضا طهماسبیپور/ کارشناس ارشدارتباطات و روزنامه نگاری
حدود یکسال از نوسانهای ارزی در اقتصاد ایران گذشت و هنوز هم این روزهای پرنوسان اقتصاد ایران تمام نشده است !
اقتصاد ایران در سطح کلان شرایط ویژهای را از سر میگذراند و هر روز با خبری تحت نوسانهای سیاسی است. به صورت خلاصه و عمده، ماجرا از اعتراض های دی ماه ۹۶ آغاز و با روند تحریم های جدید آمریکا علیه ایران به اوج خود رسید .
همین موضوعات سیاسی، اولین آثار خود را در تغییرات نرخ ارز و برهم خوردن نظم وارداتی کشور گذاشت و در ادامه به برهم خوردن نظام تولید کشور و کاهش ظرفیت تولید یا تعطیلی برخی از تولیدات منجر شد .
گران شدن زندگی
ادامه زنجیره مشکلات، جو روانی حاکم بر بازارهای مختلف را تغییر داد و در نهایت، به معیشت و اقتصاد خرد ایران هم آسیبهای فراوان زد. در نهایت این مشکلات، یکسال گذشته به یکی از سختترین سالهای زندگی مردم تبدیل شد و با وجود اختصاص ارز ۴۲۰۰ تومانی به اقلام اساسی و ضروری معیشت مردم، شاهد ۳تا۴ برابر شدن قیمتها در بیشتر بازارها بودیم .
چرا که بهانه لازم در همه سطوح اقتصاد وجود داشت و نرخ ارز تا۳برابر(دست کم و میانگین) افزایش داشت و همین کافی بود تا روند گرانسازیها در همه صنوف آغاز شود .
همین تغییرات قیمتی، در ابعاد معیشتی مردم خود را نشان داد و جو خریدهای هیجانی را کلید زد .
حقوقهای معوق و بیکاری
از سوی دیگر هم، اقتصاد معیشت و زندگی عمومی مردم با بیکاری و روند اخراج ها و تعدیلها و نپرداختن حقوق ماهانه مردم، نگرانیهای بیشتری ایجاد کرد و دل نگرانیهای عمومی را فزونی داد .
همین حقوقهای معوق کارگران، کارمندان و شاغلان صنوف مختلف دلیلی شد برای تشدید اعتراضهای صنفی و بهرهگیریهای سیاسی مخالفان دولت .
چرا که حقوق بگیران افزایش درآمدی نداشتند اما هزینههای خود را چند برابر میدیدند و با اجاره خانههای چند برابر شده و هزینههای سربار خود گرفتارتر از قبل شدهاند .
کشف فسادهای بزرگ
در سوی دیگر اقتصادایران، کشف فسادهای انبوه و عیان شدن سواستفادهگران اقتصادی که عنوان سلطان هم بر آنها نهاده میشود، در برهم ریختگی اوضاع اقتصادی یکسال اخیر و باورهای عمومی مردم نقش گستردهای داشت که دولت از آن غافل بود .
همه میپرسند اینان کیستند و چگونه توانستند رانت و فساد ایجاد کنند؟این پرسشهای بی پاسخ همچنان با انفعال و سکوت پاسخ داده می شود و کسی نیست که برای مردم توضیح دهد که کشف این فسادها با اراده کدام دولت محقق شده است؟
چه گذشت بر سر دولت و ملت؟
مرور شرایط یکسال گذشته در همین چند خط و به صورت محدود را اگر بخواهیم با یک نتیجه گیری و طرح یک نکته ساده خاتمه دهیم، باید به غفلت بزرگ دولت از موضوع اطلاع رسانی و گرفتاری در «مارپیچ سکوت» محدود کنیم .
مشکلات اقتصادی و کمبودها ویا ضعفهای مدیریتی و سیاسی در جای خود قابل نقد و طرح است، اما مرور همین چند بخش به خوبی غفلت دولتمردان را به ما نشان میدهد .
عدم همکلامی با مردم آسیب دیده و بهره نگرفتن از قدرت همراهی مردم با مشکلات موجود، این پرسش را مطرح میکند که در این شلوغی و آوار مشکلات بر اقتصاد ایران، چرا مجریان و سیاستگذاران کشور دغدغههای ساده این کردم را نشنیدهاند . آیا انتظار بزرگی است که بخواهیم همه ارکان اطلاع رسانی دولت دست کم با مردم همدل و همنشین باشند؟
رییس جمهور در رای قوه مجریه باید بداند که چرا دولتمردان در یکسال گذشته بیشتر ماههای کاری خود را در سکوت رسانهای سپری کردند و حتی در قبال اعتراضهای خیابانی مردم هم منفعلانه، نظارهگر بودند و سخنی با مردم نداشتند .
او باید اکنون بداند که ادامه این رویه و حبس در اتاقهای فکر منفعل، ثمرهاش بذر نا امیدی ردر دلهای مردمی شده ایت که با امید به او رای داده بودند .
دولت چه کند؟
به هرحال؛حالا وقت چاره اندیشی است و دولت باید همین حالا به خود بیاید و با ذهن و فکر اکثریت جامعه همراه شود! تا بفهمد چرا مردم، اینهمه دل نگرانی دارند و چرا میشنوند که سال۹۸، سختتر از حالا پیش بینی میشود؟ !
ختم کلام اینکه؛مشکلات و موانع زیادی پیش روی کشور، دولت و ملت است اما آیا این مشکلات و کمبودها بیشتر از ۸سال ایستادگی در جنگ است که نمیتوان مدیریتش کرد؟
مشکل امروز اقتصاد ایران و هیجانهای موجود با همدلی و همراهی جمعی قابل حل است؛ اگر و تنها اگر دولت با افکار عمومی همراه شود و با مردم سخن بگوید .اگر دولت علمی رفتار کند و با کمک کارشناسان فن، از ابزار افکارسنجی دقیق بهره گیرد و با قدرت جمعی «اتحاد با اکثریت» به جنگ مشکلات برود .
این جملات شعار نیست و بارها در موسم انتخابات تکرار شده است؛ حالا ماییم و انتظار برای شنیده شدن اکثریت جامعه و استفاده از قدرت همافزایی جمعی .