
سعید تقیپور
saeed.taghipoor@gmail.com
برای ایجاد یک روند ور به رشد در مسیر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به بازسازی گسترده اعتماد عمومی نیاز داریم.
به عبارت دیگر همبستگی و همدلی میان دولت و ملت به عنوان یک پیشنیاز مبرم برای توسعه کشور به شمار میآید.
اما چگونه میتوانیم به مفهوم همدلی و همزبانی دست بیابیم؟ دولت و ملت چه شکاف گفتمانی را در حال حاضر تحمل میکنند که لازم شده است تا در باره همدلی هم زبانی بیشتر از پیش گفتوگو کنیم؟
اعتماد عمومی مردم نسبت به رفتار دستگاههای اجرایی و نهادهای حاکمیتی در سالهای گذشته به شدت آسیب دیده است. این آسیب از زمانی شدت گرفت که دولتمردان با درپیش گرفتن شیوههای به ظاهر عوام گرایانه تلاش کردند تا همه نقصانهای احتمالی در شیوه مدیریت خویش را فرافکنانه به گردن گذشتگان بیاندازند. شیوه تجربه شده ای که در یک مرحله و در بدو شروع به کار دولت نهم پاسخ مثبت برای عوام فریبی گسترده داده بود و توانست برای مدت چند سال دولت را با آی دزد آی دزد کردن سرپا نگهدارد و اذهان تحلیلگران و منتقدان را از ارزیابی مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی دور کند.
اگر قرار است هم دل و همزبان باشیم نباید دولت مردم را فریب بدهد و از کیسه آنان برای بیعملی و حتی رفتارهای غلط و سراسر اشتباه خود از کیسه مردم خرج کند چنانچه در هشت سال دولت قبل چنین شد. اگر قرار است همدل و همزابن باشیم باید با مردم از سر صدق و روراستی سخن بگوییم اگر با مردم سخن صریح و دقیق بگوییم، هرچند که این سخن افشا و آشکار ساختن وضعیت نامناسب اقتصادی و یا نورافشاندن بر رویههای غلط و فسادآمیز رواج داشته در دوره پیشین باشد، این روش سخن گفتن میتواند زمینه بازازی اعتماد میان مردم و دولت را بیش از پیش فراهم کند.
گامهای بزرگی باید برداشته شوند تا اعتماد از دست رفته بازسازی شود و همدلی و همزبانی میان مردم و دولت اتفاق بیافتد. عمده این گامها را دولت و نهادهای حاکمیتی باید بردارند. شرایطی که در آن قرار داریم و نهادهای دولتی زیر تیغ انتقادهای تند رسانههای دارای حمایتهای آشکار و پنهان فراتر از سایرین از هرگونه حرکت در مسیرهای مبهم و غیر شفاف پرهیز میکنند، از دیدگاه مدیریتی کارکردن را بسیار دشوار میسازد اما از دیدگاه بازسازی اعتماد عمومی روشی به شمار میآید که بایستی همزمان با تصحیح گسترش نیز بیابد تا شفافیت را برای اداره امور اجرایی کشور به عنوان پیش فرض و مقدمه نهادینه کند. از این رهگذر خواهد بد که با شفافیت بیشتر زمینه لازم برای بازسازی اعتماد از دست رفته فراهم میشود و همدلی و همزبانی محقق خواهد شد.
نکته مهم دیگری که پافشاری بر آن برای ایجاد اعتماد بیشتر میان مردم و دولت به مفهوم عام آن لازم است سلامت در دستگاه اجرایی و نهادهای عمومی است. اما سلامت چگونه ایجاد میشود؟ آیا با قول گرفتن از خلافکاران و دزدان بیتالمال مردم ساده انگارانه باورخواهند کرد که دیگر مدیران دولتی و نهادها دست از پا خطا نخواهند کرد و به بیتالمال آنان دست اندازی نمیکنند؟ مردم هوشیار تر از آنند که کسی یا کسانی بخواهند با آنان چنین رفتاری بکنند و آنان را تا این اندازه ساده فرض کنند. برای القای وجود فضای سالم اقتصادی در کشور، به سلامت واقعی نیاز داریم.
سلامت واقعی با واکسینه کردن مردم نهادها و مدیران مبسوطالید در برابر فساد ممکن است. اشاره کوتاهی به برخی از راهکارهای ساده اما مستلزم اراده قوی در ابن مسیر میکنم و بحث گستردهتر را به موعدی دیگر وا میگذارم.
برای واکسینه کردن مردم در برابر فساد هزینه رفتار فساد آمیز اقتصادی بایستی هرروز و هرروز افزایش یابد.
اگر متهمی که رفتار او آبروی نظام جمهوری اسلامی رابرده است، محترم است و تا پایان دوران چند ساله و پیچیده رسیدگی آزادانه در شهر تردد میکند، مردم درباره رفتار او در فرض محکومیت نهایی چگونه خواهند اندیشید؟
در شرایطی که فساد رواج دارد، برای شاکیان چگونه شرایطی فراهم میشود که علیه مفسدان قیام کنند؟ مردم هزینههای گزاف و بیرون از طاقت برای شکایت از خلافکاران را چگونه تأمین و پرداخت کنند؟ لکنتهای مردم را چه کسی برطرف خواهد کرد تا در مقام حقطلبی شجاعانه برخیزند و اقامه دعوی کنند؟ تا این زمینهها اصلاح نشود، بازسازی اعتماد مردم را نمیتوان تضمین کرد. برای بازسازی اعتماد مردم باید فضای شفاف، اعتماد بخش و عاری از هرگونه عوامل ایجاد لکنت برای عامه مردم بسازیم تا مقدمه اعتماد مردم فراهم شود.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه