نقش شبهپول در تورم و چالشهای اقتصاد ایران
سعید پویش

شبهپول، شامل سپردههای مدتدار، حسابهای پسانداز و برخی ابزارهای مالی دیگر، بخش مهمی از عرضه پول در اقتصاد را تشکیل میدهد. برخلاف پول نقد و سپردههای دیداری که در معاملات روزمره استفاده میشوند، شبهپول نقدشوندگی کمتری دارد و به همین دلیل در دستهبندی متفاوتی قرار میگیرد.
با اینحال، افزایش حجم شبهپول میتواند بهطور غیرمستقیم به تورم منجر شود، چرا که این منابع مالی در نهایت قابلیت تبدیل به پول نقد و ورود به چرخه اقتصاد را دارند. به بیان دیگر، وقتی افراد و شرکتها پول خود را در سپردههای مدتدار یا پسانداز نگه میدارند، بانکها از این منابع برای اعطای وام به کسبوکارها و مصرفکنندگان استفاده میکنند؛ فرآیندی که به خلق اعتبار معروف است و عملاً حجم پول در گردش را افزایش میدهد.
برای مثال، وقتی بانکی وامی بر اساس سپردههای مدتدار میدهد، گیرنده وام پول را خرج میکند در حالی که سپردهگذار مالک سپرده خود باقی میماند. این خلق پول درونزا بدون چاپ اسکناس، اگر با رشد تولید ناخالص داخلی همسو نباشد، منجر به فشار تورمی میشود.
یکی دیگر از مکانیزمهای اثر شبهپول بر تورم، نرخ بهره است. بانکها با حجم بالای شبهپول میتوانند وامهای بیشتری با نرخ بهره پایین ارائه دهند که این موضوع مصرف و سرمایهگذاری را تحریک میکند. این تحریک در کوتاهمدت رشد اقتصادی را تقویت میکند، اما اگر بیش از حد ادامه یابد، موجب افزایش تقاضای کل و بالا رفتن قیمتها میشود.
در ایران، رشد سریع شبهپول که گاهی تا ۳۰ درصد در سال بوده، نقش مهمی در افزایش نقدینگی و تورم مزمن داشته است. در سال ۱۴۰۳، گزارش بانک مرکزی نشان داد شبهپول حدود ۸۰ درصد کل نقدینگی را تشکیل میدهد که نشاندهنده اهمیت و نقش غالب آن است.
سیاستهای پولی ناکارآمد، از جمله نرخ پایین ذخیره قانونی و نظارت ناکافی بر بانکها، این اثر را تشدید میکند. همچنین، کسری بودجه مزمن و وابستگی به درآمدهای نفتی باعث استقراض دولت از بانکها و افزایش شبهپول و نقدینگی میشود که تورم را تشدید میکند.
رفتار پساندازکنندگان و سرمایهگذاران نیز اهمیت دارد. کاهش اعتماد به اقتصاد و نرخ بهره واقعی منفی، باعث تبدیل سپردههای مدتدار به پول نقد یا سرمایهگذاری در بازارهای موازی مانند مسکن و ارز میشود. این رفتار، نقدشوندگی شبهپول را افزایش داده و فشار تورمی را بیشتر میکند. برای مثال، خروج سپردهها از بانکها به سمت بازارهای موازی، جهش قیمت در بخشهایی مانند املاک و طلا را رقم زده است؛ پدیدهای که به «تورم دارایی» معروف است.
فرشاد متین، تحلیلگر مالی، معتقد است برای مهار این روند، بانک مرکزی باید سیاستهای انقباضی از جمله افزایش نرخ بهره و بالا بردن ذخیره قانونی را اعمال کند. این اقدامات دسترسی به اعتبار را محدود کرده و رشد شبهپول را کنترل میکند. همچنین، تقویت تولید و افزایش عرضه کالاها میتواند فشار تقاضا را کاهش دهد.
تجربه کشورهایی مانند آلمان نشان میدهد که مدیریت شبهپول نیازمند هماهنگی دقیق بین سیاستهای پولی و مالی است. در ایران نیز اصلاح نظام بانکی، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تقویت نظارت بر خلق اعتبار، میتواند از تبدیل شبهپول به تورم جلوگیری کند. بدون این اصلاحات، شبهپول همچنان به محرکی برای تورم و چرخه بیثباتی اقتصاد تبدیل خواهد شد.