ضرورت تمرکز بر چالش های دستمزد
امسال نیز کارزاری تحت عنوان «کارزار افزایش هفتاد درصدیِ مزد» راه انداختهایم که این کارزار ذیل پوششی تحت عنوان «مقاومت علیه سرکوب مزدی» راه افتاده است. ما باید افکار عمومی را به سمت خود جلب کنیم و حمایتِ تعداد زیادی از کارگران را در این زمینه داشته باشیم.
ما ابزارهای لازم را برای جلب افکار عمومی نداریم و از این رو مجبور به استفاده از پلتفرمهایی مانند کارزار هستیم. هدف ما این است که اتفاقا روی اعداد و ارقام مانور بدهیم و مثلا نشان دهیم چه تعداد کارگر خواهان افزایش ۷۰درصدیِ دستمزد هستند. ما باید مطالبهی عمومی را به سمت دستمزد ببریم.
همچنین تشکلهای کارگری بسیار ضعیف هستند و بسیاری از نمایندگان کارگران مستقل نیستند. در واقع ما باید تلاش کنیم از فضاهای مختلف بهرهبرداری کنیم. با درنظر گرفتنِ ضعفِ تشکلها، باید بگوییم که توانمندی ما فعلا در همین حد است.
ما یا باید ساختار تشکیلاتیِ قوی داشته باشیم و به پشتوانهی آن ساختارِ قوی، کنشگری کنیم و یا باید رسانهی قدرتمند جریانساز داشته باشیم. وقتی از این دو محروم هستیم، مجبوریم به کنشهایی در این حد محدود شویم.
سال گذشته نیز پویشی راه انداختیم و سعی کردیم مسئلهی دستمزد را در جامعه پررنگ کنیم این مسئله و ترک جلسهی شورایعالی کار از سوی نمایندگان کارگری سبب شد در مناظرات ریاستجمهوری موضوع افزایش دستمزد مطابق با نرخ تورم، جزو شعارهای انتخاباتی باشد. اگر مناظرات این دوره را با مناظرات دورههای قبل مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که مسئلهی دستمزد کارگران چقدر در این دوره بیش از سایرِ دورهها در انتخابات مطرح شده است.
ما باید امسال روی این شعار مانور بدهیم. البته دستمزد باید بیش از نرخ تورم افزایش پیدا کند؛ چراکه در سالهای گذشته دستمزد سرکوب شده و کمتر از نرخ تورم افزایش پیدا کرده است. از طرفی، امسال شوک ارزی بسیاری داشتیم و این مسئله قیمت کالاها را بالا برده است. با در نظر گرفتنِ این موارد، اگر دستمزد افزایش متناسبی نداشته باشد، وضعیتِ کارگران بسیار بدتر از امروز میشود. ضمن اینکه هنوز اثر شوک ارزی خود را به طور کامل نشان نداده و احتمالا در سال جدید قیمتها تغییر محسوسی خواهد کرد. به علاوه اگر دولت به دنبال افزایش نرخ حاملهای انرژی باشد اثرات تورمی شدیدی به وجود خواهد آمد.
امسال نیز دستمزد کارگران باید در نظر گرفتنِ تمام این مسائل افزایش پیدا کند. و ما معتقدیم مزد باید حداقل ۷۰درصد افزایش پیدا کند.
همچنین سرکوب دستمزد کارگران تبعات بسیاری دارد. از طرفی، کارگران را از کار در کارخانهها و بنگاههای تولیدی ناامید کرده است؛ ما در پارس جنوبی این نارضایتی را به میبینیم. کارگران بسیاری در پارس جنوبی داریم که به سمت کارهای واسطهگری و دلالی رفتهاند. مسئله این است که حتی کارگران متوسط بگیر، یعنی آنها که بالای ۲۰ میلیون درآمد دارند هم از کار در کارگاهها ناامید شدهاند.
بر این اساس می توان گفت هرچه دستمزد کمتر باشد آسیبها بیشتر میشود. بسیاری از کارگران هم به شغلهای دوم و سوم روی آوردهاند. مثلا ۱۴ روز در پارس جنوبی کار میکنند و در ۱۴ روز استراحت هم به دنبال شغل دیگر میروند. برخی از کارگران حتی همان ۱۴ روز کاری هم شغل دوم دارند و شبها در کارگاه دیگر کار میکنند. یعنی زمانی که کارگر باید به استراحت برود و بدنِ خود را برای شروع کار آماده کند تا از فرسودگیِ جسمی و روحی بیشتر در امان بماند، مجبور است کار کند تا بتواند حداقل نیازهای خانواده خود را تأمین کند.
علیرضا میرغفاری
نماینده پیشین کارگران در شورایعالی کار و عضو کانون عالی انجمن صنفی کارگران