اقتصاد در عصر الگوریتم‌ها

هوش مصنوعی، موتور جدید رشد جهانی یا تهدیدی برای تعادل اقتصادی؟

شناسه خبر: 183243
اقتصاد در عصر الگوریتم‌ها

تحولات فناورانه، به‌ویژه جهش هوش مصنوعی، در حال بازتعریف مفاهیم رشد، بهره‌وری و اشتغال در اقتصاد جهانی است. آنچه روزی ابزار کمکی برای تصمیم‌گیری بود، امروز به یکی از عوامل اصلی رشد تولید ناخالص داخلی در اقتصادهای پیشرفته بدل شده است. گزارش‌های اخیر از آمریکا، چین و اتحادیه اروپا نشان می‌دهد که اثرگذاری فناوری‌های هوشمند، از سطح شرکت‌ها فراتر رفته و به زیرساخت اصلی سیاست‌های اقتصادی و صنعتی کشورها تبدیل شده است. این تغییرات نه‌تنها فرصت‌های تازه‌ای برای افزایش بهره‌وری ایجاد کرده‌اند، بلکه نگرانی‌هایی درباره نابرابری، تغییر ساختار مشاغل و تمرکز ثروت نیز به همراه آورده‌اند.

نقلاب هوش مصنوعی؛ نقطه عطف سوم در تاریخ رشد اقتصادی

کامران نیلی، پژوهشگر فناوری و اقتصاد در گفتگو با جهان اقتصاد گفت: تاریخ اقتصاد مدرن تاکنون دو نقطه عطف بزرگ را پشت سر گذاشته است: انقلاب صنعتی قرن نوزدهم و انقلاب دیجیتال اواخر قرن بیستم. اما اکنون جهان در آستانه‌ی سومین تحول عمیق خود قرار دارد انقلاب هوش مصنوعی.

برآوردها نشان می‌دهد که هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ می‌تواند بیش از ۱۵ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی بیفزاید. در ایالات متحده، صنایع مالی، تولیدی و خدماتی با استفاده از الگوریتم‌های یادگیری ماشین، تصمیم‌گیری‌های سریع‌تر و دقیق‌تری انجام می‌دهند. از تحلیل ریسک در بازارهای مالی تا بهینه‌سازی زنجیره تأمین در صنایع سنگین، حضور هوش مصنوعی دیگر گزینه‌ای لوکس نیست، بلکه به ضرورتی اقتصادی تبدیل شده است.

وی افزود: یکی از مهم‌ترین پیامدهای ورود فناوری‌های هوشمند، افزایش چشمگیر بهره‌وری نیروی کار است. در دهه‌های گذشته، بسیاری از اقتصادهای توسعه‌یافته با پدیده‌ی «رکود بهره‌وری» روبه‌رو بودند؛ رشد اقتصادی وجود داشت اما بازده نیروی انسانی تقریباً ثابت مانده بود. هوش مصنوعی این معادله را تغییر داده است.

سیستم‌های یادگیری ماشین در صنایع تولیدی، از پیش‌بینی خرابی تجهیزات تا طراحی خودکار فرآیندها را ممکن کرده‌اند. در بخش خدمات، چت‌بات‌ها، سامانه‌های هوشمند پشتیبانی و تحلیل داده‌های رفتاری مشتری، هزینه‌های عملیاتی را کاهش داده و رضایت مشتریان را افزایش داده‌اند. به‌بیان دیگر، هوش مصنوعی نه فقط ابزار خودکارسازی است، بلکه محرک بازآفرینی مدل‌های کسب‌وکار محسوب می‌شود.

بازار کار در چنبره‌ی تغییر؛ از حذف تا بازآفرینی مشاغل

نیلی ادامه داد: اما در کنار مزایای چشمگیر، تحولات فناورانه چالش‌هایی عمیق در بازار کار ایجاد کرده است.

تحقیقات مؤسسه مک‌کینزی نشان می‌دهد که تا سال ۲۰۳۵، حدود ۳۰٪ از مشاغل فعلی در معرض جایگزینی با هوش مصنوعی قرار دارند. این رقم در صنایع خدماتی و تولیدی بیش از سایر بخش‌هاست. با این حال، همین روند می‌تواند میلیون‌ها شغل جدید در حوزه‌های تحلیل داده، طراحی الگوریتم، اخلاق هوش مصنوعی و امنیت سایبری ایجاد کند.

در واقع، هوش مصنوعی الزاماً دشمن اشتغال نیست، بلکه نیاز به مهارت را از نو تعریف می‌کند. اقتصادهایی که نظام آموزشی و مهارت‌آموزی خود را متناسب با این تغییرات به‌روزرسانی نکنند، در دهه آینده با بیکاری ساختاری و کاهش بهره‌وری روبه‌رو خواهند شد.

سرمایه‌گذاری در زیرساخت و تحقیق؛ مسیر ناگزیر برای رقابت جهانی

همچنین، رقابت بر سر تسلط بر فناوری‌های هوش مصنوعی، امروز به رقابتی ژئو‌اقتصادی میان قدرت‌های بزرگ بدل شده است.

ایالات متحده با تمرکز بر سرمایه‌گذاری خصوصی در شرکت‌های فناوری، و چین با راهبرد دولتی «AI Made in China 2030» تلاش دارند تا اکوسیستم هوش مصنوعی را در سطح ملی تقویت کنند. در این میان، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های دیجیتال، مراکز داده، شبکه‌های 5G و آموزش متخصصان داده به اولویت استراتژیک کشورها تبدیل شده است.

برای کشورهایی که هنوز در مراحل اولیه توسعه دیجیتال هستند، عقب‌ماندن از این موج، به‌معنای عقب‌ماندن از آینده‌ی اقتصاد جهانی است.

چالش نابرابری؛ هوش مصنوعی در خدمت چه کسانی است؟

این فعال اقتصادی در ادامه با اشاره به اینکه یکی از نگرانی‌های جدی، افزایش شکاف درآمدی ناشی از توزیع نامتوازن منافع فناوری است، اظهار داشت:

شرکت‌های بزرگ فناوری به‌دلیل دسترسی به داده‌های گسترده، منابع مالی عظیم و قدرت محاسباتی بالا، بیشترین سود را از این تحول می‌برند. در مقابل، بنگاه‌های کوچک و نیروی کار کم‌مهارت ممکن است از چرخه‌ی ارزش خارج شوند.

اگر دولت‌ها سیاست‌های بازتوزیعی، آموزش مهارت‌های دیجیتال و حمایت از نوآوری در بنگاه‌های کوچک را در دستور کار قرار ندهند، خطر شکل‌گیری طبقه‌ای جدید از «نابرابری دیجیتال» بسیار جدی است — طبقه‌ای که در آن صاحبان الگوریتم‌ها، صاحبان آینده می‌شوند.

اقتصاد هوشمند؛ مسیر آینده یا وابستگی فناورانه؟

نیلی افزود: اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی در عین فرصت‌های گسترده، وابستگی‌های جدیدی نیز ایجاد می‌کند. تمرکز بیش از حد داده‌ها و الگوریتم‌ها در دست چند شرکت بزرگ می‌تواند استقلال اقتصادی کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. از این‌رو، بسیاری از دولت‌ها به سمت سیاست‌های «حاکمیت داده» و توسعه هوش مصنوعی بومی حرکت کرده‌اند.

ایجاد تعادل میان نوآوری و حاکمیت ملی بر داده‌ها، یکی از بحث‌برانگیزترین چالش‌های دهه آینده خواهد بود.

به باور او، هوش مصنوعی اکنون بیش از آن‌که صرفاً فناوری باشد، یک پارادایم اقتصادی است؛ پارادایمی که در آن داده به منبع اصلی ثروت تبدیل شده و الگوریتم‌ها نقش نیروی کار جدید را ایفا می‌کنند.

رشد اقتصادی در عصر هوش مصنوعی دیگر تنها به سرمایه و نیروی انسانی وابسته نیست، بلکه به توانایی کشورها در تولید دانش، مدیریت داده و شکل‌دهی به اعتماد عمومی بستگی دارد.

اقتصاد جهانی وارد دوره‌ای شده است که در آن، هر تصمیم اقتصادی در سایه‌ی فناوری اتخاذ می‌شود. پرسش اصلی دیگر این نیست که «آیا هوش مصنوعی رشد می‌آورد یا نه؟» بلکه این است که «چه کسانی و با چه سیاست‌هایی، از این رشد بهره‌مند خواهند شد

 

ارسال نظر