پاکستان و فصل تازه همکاریهای تجاری با ایران؛ از همبستگی سیاسی تا عملیات اقتصادی
در روزهایی که مناسبات منطقهای در خاورمیانه پیچیدگیهای تازهای به خود گرفته، پیام آشکار و بیپرده پاکستان در جریان «جنگ ۱۲ روزه» مبنی بر حمایت از مواضع ایران، نقطه عطف دیپلماتیک و فرصتی استراتژیک برای ارتقای همکاریهای اقتصادی دو کشور به شمار میآید. حمایت دیپلماتیک و افکار عمومیِ پاکستان که در گفت و گوها و بیانیهها بارها تکرار شد نماگر پیوندهای تاریخی و ظرفیت بالقوه برای تعمیق روابط تجاری است.

همزمان، مطرح شدن دوباره مکانیسم ماشه (snapback) در سطح بینالمللی و بازگشت برخی تحریمها علیه ایران، واقعیتی است که بازیگران تجاری باید روی آن حساب کنند. گزارشهای معتبر بینالمللی نشان میدهد که فرآیند بازگردانی تحریمها موضوعی فعال و تعیینکننده برای روابط اقتصادی ایران با شرکای بینالمللی است. نکتهای که نه تنها ریسکهای سیاسی را یادآور میشود بلکه ضرورت برنامهریزی تجاری هوشمند را برجسته میسازد.
با این دو پیشزمینه (۱. همبستگی صریح سیاسی پاکستان با ایران در بحران اخیر و ۲. احتمال فشارهای بینالمللی)، مناسبات اقتصادی تهران و اسلامآباد وارد فصل جدیدی شده که میتواند هم فرصتآفرین و هم ریسکزا باشد. اما چگونه میتوان این فرصت را به سود واقعی صاحبان صنعت و بازرگانان تبدیل کرد؟
اول: سیاسی شدن روابط، فرصتی برای تسهیل تجارت خاکی
حمایت سیاسیِ آشکار پاکستان همانطور که رهبران دو طرف نیز اشاره کردهاند، دروازهای برای باز کردن گرههای اجرایی همکاریهای مرزی و لجستیکی است. فعالسازی بازارچههای مرزی، تسهیل روادید تجاری، و تقویت زیرساختهای مرزی (گمرکهای مشترک، اسکنرها و سالنهای تجمیع بار) باید در صدر اولویتها قرار گیرد. اقداماتی که هم در کوتاهمدت اشتغال و درآمد مرزی را افزایش میدهد و هم پیوندهای تجاری را محکمتر میسازد. پیشنهاد میشود اتاقهای بازرگانی دو کشور فوراً کارگروهی برای بررسی «بازارچههای مرزی پایلوت» ظرف سه ماه تشکیل دهند).
دوم: امنیت تراکنشها در برابر ریسک تحریمها
هرچند حمایت پاکستان میتواند روابط را تسهیل کند، اما فعالان اقتصادی باید واقعیت «ریسک حقوقی و بانکی بینالمللی» را نادیده نگیرند. برنامهریزی برای فروش و خرید با ترکیبی از ابزارها از قراردادهای پوششی، بیمههای صادراتی، تا استفاده هدفمند از ارزهای محلی یا کانالهای تبادل بانکی غیرتحریمی به کاهش آسیبپذیری کمک خواهد کرد. همچنین توسعه سازوکارهایی برای تسویه حسابهای دوطرفه بدون اتکا به سیستمهای تحریمزده میتواند مزیت عملیاتی ایجاد کند.
سوم: تمرکز بر زنجیرههای ارزش مکمل
ایران و پاکستان در بسیاری از بخشها میتوانند مکمل یکدیگر باشند؛ کشاورزی و مواد غذایی، صنایع سبک و پوشاک، محصولات پتروشیمی پاییندستی، انرژی و حملونقل ترانزیتی. سرمایهگذاری مشترک در کارخانههای فرآوری محصولات کشاورزی در مناطق مرزی، یا همکاری در کریدورهای ترانزیتی جنوبی میتواند ارزش افزوده و اشتغال ایجاد کند؛ به ویژه اگر طرحها به شکل پروژههای کوچک و مرحلهای (پایلوت) طراحی شوند تا ریسک سیاسی را کاهش دهند.
چهارم: توسعه حملونقل ترکیبی و لجستیک منطقهای
احداث یا بازتقویت مسیرهای ریلی و جادهای که اتصال بنادر پاکستان (مانند کراچی یا گوادر) را به بازارهای داخلی ایران تسهیل کند، میتواند هزینههای حمل را کاهش دهد و ایران را به دروازه عملیاتی بازارهای جنوب آسیا تبدیل کند. فعالان بخش خصوصی میتوانند با مشارکت در کنسرسیومهای لجستیکی و عقد قراردادهای بلندمدت با اپراتورهای بندری، از مزایای مقیاس بهرهمند شوند.
پنجم: نقش دیپلماسی اقتصادی و اتاقهای بازرگانی
اکنون زمان آن است که دیپلماسی رسمی و دیپلماسی اقتصادی (اتاقهای بازرگانی، تشکلهای صادراتی، اتاق بازرگانی مشترک) دست در دست هم دهند. برگزاری نمایشگاههای دوکشوری، تقویت شبکههای B۲B، و ایجاد بانک اطلاعاتی مشترک برای فرصتهای سرمایهگذاری، گامی عملیاتی و کمهزینه است که در کوتاهمدت میتواند به انعقاد قراردادها منجر شود.
در خاتمه، پیام سیاسی پاکستان به ایران در بحران اخیر، تنها یک ژست دیپلماتیک نبود؛ این پیام میتواند نقطه شروعِ توافقهای اقتصادیای باشد که به سود مردم و کسبوکارهای هر دو طرف تمام شود. اما بهرهبرداری واقعی از این فرصت مستلزم عقلانیت اقتصادی، مدیریت ریسک مبتنی بر اطلاعات، و همکاری مستمر بین دولتها و بخش خصوصی است. اگر این مثلث سیاستِ همدلانه، سازوکارهای ضدمخاطره و ابتکارات تجاری ملموس به هم متصل شود، فصل نوینی از همکاری منطقهای آغاز خواهد شد که در آن تجارت، نه تنها بازتابی از سیاست، بلکه موتور پیشران رفاه و ثبات منطقهای خواهد بود.
از عبدالخالق بارانزهی عضو اتاق مشترک بازرگانی ایران و پاکستان