روستاها در حال تخلیه، شهرها در آستانه انفجار!
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار

مهاجرت داخلی و کاهش جمعیت روستاها در ایران مسئلهای است که طی سالهای اخیر شدت گرفته و به چالشی اساسی برای سیاستگذاران و برنامهریزان شهری تبدیل شده است از یکسو روستاها بهدلیل کمبود امکانات، کاهش منابع اقتصادی، خشکسالی و نبود فرصتهای شغلی بیش از پیش خالی از سکنه میشوند و از سوی دیگر شهرهای بزرگ با موج ورود مهاجران داخلی مواجهاند که ظرفیتهای موجود را تحت فشار قرار داده است.
با این وضعیت شهرهای ایران بهخصوص کلانشهرها، مدتهاست که درگیر مشکلاتی نظیر کمبود مسکن، تراکم بیش از حد جمعیتی، بحران حملونقل، آلودگی هوا و زیرساختهای فرسودهاند با ورود جمعیت بیشتر از مناطق روستایی این چالشها تشدید شده و کیفیت زندگی در مناطق شهری بهطور چشمگیری افت کرده است.
مسئولان در مواجهه با این وضعیت عموماً رویکردهای کوتاهمدت و سطحی اتخاذ کردهاند. توسعه بیرویه شهرکهای حاشیهای بدون در نظر گرفتن خدمات شهری مناسب، اعطای زمینهای ارزان بدون برنامهریزی برای تأمین نیازهای اساسی مهاجران و تأکید بر پروژههای نمایشی بهجای اصلاح اساسی زیرساختها، تنها چند نمونه از سیاستهای ناکارآمدی هستند که تاکنون اجرا شدهاند این روشها نهتنها مشکل را حل نکرده بلکه باعث شکلگیری محلات غیررسمی و زاغهنشینی گسترده در حاشیه کلانشهرها شده است.
در این میان، پرسش اساسی دیگری مطرح میشود: چرا مردم از روستاها کوچ میکنند؟ پاسخ آن کاملاً روشن است، زیرا در روستاها امکان زندگی پایدار وجود ندارد نبود اشتغال، عدم دسترسی به خدمات درمانی و آموزشی مناسب، خشک شدن منابع آبی و نبود حمایت اقتصادی از کشاورزان و دامداران، مردم را به مهاجرت اجباری وادار کرده است سیاستهای نادرست دولت طی دهههای اخیر باعث شده است که اقتصاد روستایی بهجای تقویت به مرحله نابودی برسد. برخلاف شعارهای تبلیغاتی در مورد حمایت از مناطق محروم، عملاً هیچ اقدام مؤثر و پایداری صورت نگرفته تا ماندگاری جمعیت در روستاها تضمین شود.
نکته مهمی که باید در نظر گرفت، تبعات اجتماعی و اقتصادی این مهاجرت گسترده است. افزایش مهاجرت داخلی باعث تغییر بافت اجتماعی شهرها شده، فرهنگهای محلی و سنتهای روستایی بهتدریج در ساختار شهری ادغام یا محو شدهاند و فاصله طبقاتی میان مهاجران و شهرنشینان قدیمی افزایش یافته است از نظر اقتصادی، ورود نیروی کار مهاجر به شهرها میتوانست فرصتی برای رشد باشد اما بهدلیل نبود برنامهریزی صحیح، نتیجه این مهاجرت چیزی جز افزایش نرخ بیکاری، گسترش فقر شهری و فشار مضاعف بر منابع عمومی نبوده است.
ایران در شرایطی قرار دارد که اگر روند کنونی ادامه یابد، طی سالهای آینده با بحرانهای بسیار جدیتری مواجه خواهد شد. برنامهریزی برای توسعه پایدار مناطق روستایی، ایجاد فرصتهای شغلی در این مناطق، ارتقای خدمات درمانی و آموزشی، سرمایهگذاری در زیرساختها و حمایت واقعی از کشاورزی و دامداری تنها راههای جلوگیری از خالی شدن روستاها و کاهش فشار بر شهرهاست.
متأسفانه، در حال حاضر نه ارادهای برای اصلاح وضعیت وجود دارد و نه سیاستهای اجراشده نشانهای از عزم جدی برای حل این بحران دارند تا زمانی که سیاستگذاریها از سطح شعار فراتر نرفته و تبدیل به اقدامات عملی نشوند، شهرهای ایران همچنان زیر بار مهاجرت داخلی خم خواهند شد و روستاها به خاطرهای دور تبدیل خواهند شد اگر این روند ادامه پیدا کند، حتی مناطق حاشیهای شهرها نیز دیگر ظرفیت جذب مهاجران را نخواهند داشت و در نتیجه شاهد گسترش مشکلات اجتماعی، رشد بیرویه سکونتگاههای غیررسمی و افت شدید کیفیت زندگی خواهیم بود.
تصور کنید که روزی روستاهای ایران بهجای کانون تولید و خودکفایی، صرفاً به زمینهای متروکهای تبدیل شوند که هیچکس برای سکونت در آنها انگیزهای نداشته باشد این همان آیندهای است که با ادامه سیاستهای فعلی، بهطرزی اجتنابناپذیر به وقوع خواهد پیوست اما آیا میتوان جلوی این روند را گرفت؟ بله، اما نه با وعدههای توخالی و نه با راهکارهای موقتی اگر تغییری بنیادین در نگرش توسعهای کشور رخ ندهد، ایران با موج عظیمی از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دستبهگریبان خواهد شد که عبور از آنها شاید غیرممکن باشد.