خرید بیشتر = بحران عمیقتر؟
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار

مصرفگرایی، این هیولای بیرحم که در تار و پود زندگی مدرن تنیده شده نهتنها سبک زندگی ما را تغییر داده بلکه به یکی از عوامل اصلی بحرانهای اقتصادی بدل شده است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که ارزش انسانها نه بر اساس دانش، اخلاق یا خلاقیت بلکه بر اساس میزان خرید و مصرفشان سنجیده میشود. تبلیغات بیوقفه برندهای فریبنده و فرهنگ «بیشتر داشتن، بهتر بودن» ما را به بردگان چرخهای بیپایان از خرید و انباشت تبدیل کرده است اما آیا کسی به این فکر میکند که این ولع سیریناپذیر برای مصرف چه بلایی بر سر اقتصاد جهانی آورده است؟
مصرفگرایی، برخلاف آنچه مدافعانش ادعا میکنند نه نشانهی پیشرفت است و نه عامل رونق اقتصادی پایدار بلکه یک بیماری مزمن است که اقتصاد را به سمت بحرانهای دورهای سوق میدهد. شرکتهای بزرگ با تبلیغات فریبنده و استراتژیهای روانشناختی، مردم را به خرید چیزهایی ترغیب میکنند که نه به آنها نیاز دارند و نه توان مالیاش را دارند نتیجه؟ بدهیهای شخصی سرسامآور، فشار روانی و در نهایت فروپاشی اقتصادی.
اما این فقط یک روی سکه است مصرفگرایی نهتنها اقتصاد را به بحران میکشاند، بلکه منابع طبیعی را نیز به نابودی میبرد ما در جهانی زندگی میکنیم که برای تولید کالاهای غیرضروری جنگلها نابود میشوند، آبهای زیرزمینی تخلیه میشوند و آلودگی هوا و زمین به سطحی غیرقابلتحمل میرسد همهی اینها فقط برای اینکه بتوانیم جدیدترین مدل گوشی، لباسهای مد روز یا ماشینهای لوکس را داشته باشیم آیا این واقعاً پیشرفت است؟ یا صرفاً یک توهم که ما را به نابودی نزدیکتر میکند؟
نظام سرمایهداری که مصرفگرایی را بهعنوان موتور محرک خود انتخاب کرده، هیچ علاقهای به پایداری اقتصادی یا رفاه عمومی ندارد تنها چیزی که برایش مهم است، سود کوتاهمدت است. شرکتهای بزرگ با تولید انبوه کالاهای بیکیفیت، مردم را به خرید مداوم و جایگزینی سریع محصولاتشان وادار میکنند. گوشیای که امروز میخرید، سال آینده «قدیمی» محسوب میشود لباسهایی که همین دیروز مد بودند، امروز از مد افتادهاند این چرخهی بیپایان، نهتنها جیب مردم را خالی میکند بلکه اقتصاد را به سمت ناپایداری سوق میدهد وقتی مصرفکنندگان دیگر توان خرید نداشته باشند، این نظام فرو میریزد اما تا آن زمان شرکتهای بزرگ سودهای کلان خود را بردهاند و بحران را به گردن مردم میاندازند.
دولتها نیز در این بازی شریک جرماند بهجای اینکه سیاستهای اقتصادی را به سمت تولید پایدار و مصرف مسئولانه هدایت کنند با کاهش نرخ بهره، تسهیل وامهای مصرفی و تبلیغ رشد اقتصادی مبتنی بر مصرف، مردم را به بدهکاری بیشتر و خرید بیرویه سوق میدهند رسانهها نیز با تبلیغات بیوقفه این فرهنگ را تقویت میکنند. هر روز، هزاران پیام تبلیغاتی به ما القا میکند که اگر فلان محصول را نخریم از جامعه عقب میمانیم، خوشحال نخواهیم بود یا ارزش اجتماعیمان کاهش مییابد این یک شستوشوی مغزی تمامعیار است که ما را به مصرفکنندگان مطیع تبدیل کرده است.
اما راهحل چیست؟ اولین قدم، آگاهی است مردم باید بفهمند که مصرفگرایی یک دام است، نه یک ضرورت باید یاد بگیریم که کیفیت زندگی را نه بر اساس میزان خرید، بلکه بر اساس رضایت واقعی، ارتباطات انسانی و پایداری اقتصادی بسنجیم دولتها باید سیاستهای اقتصادی را به سمت تولید پایدار، حمایت از کسبوکارهای کوچک و کاهش وابستگی به مصرفگرایی سوق دهند رسانهها باید مسئولیت اجتماعی خود را بپذیرند و بهجای تبلیغ بیوقفهی کالاهای غیرضروری، مردم را به سبک زندگی پایدار و مسئولانه تشویق کنند.
مصرفگرایی، اگر مهار نشود نهتنها اقتصاد را به بحرانهای عمیقتر خواهد کشاند، بلکه آیندهی بشریت را نیز به خطر خواهد انداخت ما در نقطهای قرار داریم که باید انتخاب کنیم: آیا میخواهیم همچنان بردهی این نظام باشیم، یا میخواهیم کنترل زندگی و اقتصادمان را به دست بگیریم؟ این انتخابی است که آیندهی ما را رقم خواهد زد.