خط تولید ایران، نفسنفس میزند
راضیه احمدوند
اقتصاد ایران در حالی وارد سالهای ۱۴۰۵ و ۱۴۰۶ میشود که سایه سنگین بحران سرمایهگذاری و فرسودگی ظرفیتهای تولیدی بر آن سنگینی میکند. کاهش تشکیل سرمایه ثابت و افت عمر مفید ماشینآلات صنعتی، نهتنها رشد اقتصادی را تهدید میکند، بلکه خطر تبدیل اقتصاد به «مصرفکننده ذخایر» را نیز جدیتر کرده است. کارشناسان هشدار میدهند اگر سیاستهای بلندمدت برای بازسازی سرمایه و نوسازی تجهیزات اتخاذ نشود، ایران ممکن است وارد مرحلهای شود که ظرفیت تولید فعلی جوابگوی نیازهای داخلی و صادراتی نباشد.
محمد حسن انصاری، کارشناس اقتصاد در گفتگو با جهان اقتصاد با اشاره به اینکه اقتصاد ایران در سالهای اخیر با واقعیت تلخ کاهش شدید سرمایهگذاری و فرسودگی ماشینآلات صنعتی و تولیدی مواجه شده است، اظهار داشت: بررسیهای آماری نشان میدهد که تشکیل سرمایه ثابت در بخشهای مختلف اقتصادی، به ویژه صنعت و معدن، در چند سال گذشته روند نزولی داشته است. این کاهش، از یک سو نشاندهنده کاهش منابع مالی و انگیزه برای سرمایهگذاری است و از سوی دیگر به معنای فرسودگی زودهنگام ماشینآلات و تجهیزات تولیدی است. به عبارت دیگر، بسیاری از خطوط تولید و کارخانهها به سطحی از فرسودگی رسیدهاند که عملاً توان افزایش تولید را ندارند.
وی افزود: یکی از پیامدهای مهم کاهش سرمایهگذاری، کاهش عمر مفید ماشینآلات و تجهیزات است. عمر مفید تجهیزات صنعتی، از جمله خطوط تولید فولاد، پتروشیمی، سیمان و خودروسازی، در ایران بهطور متوسط کاهش یافته و بسیاری از ماشینآلات بیش از ظرفیت طراحیشده کار کردهاند. این وضعیت، بهرهوری تولید را کاهش داده و هزینههای تعمیر و نگهداری را افزایش داده است. در عمل، تولیدکنندگان مجبورند منابع مالی خود را صرف تعمیرات فوری و نگهداری مداوم کنند، نه توسعه ظرفیت یا نوسازی تجهیزات.
انصاری ادامه داد: پیامد مستقیم این روند، تأثیر منفی بر رشد اقتصادی سالهای ۱۴۰۵ و ۱۴۰۶ است. وقتی سرمایهگذاری در بخشهای مولد کاهش مییابد و ماشینآلات فرسوده میشوند، توان تولید داخلی کاهش مییابد و اقتصاد نمیتواند نیازهای مصرف داخلی و تقاضای صادراتی را پاسخ دهد. اقتصاددانان هشدار میدهند که بدون بازسازی سرمایه و نوسازی تجهیزات، رشد اقتصادی ایران در این سالها محدود خواهد شد و حتی ممکن است به سطوح پایینتر از پتانسیل بالقوه برسد.
این فعال اقتصادی گفت: یک خطر دیگر که بهتدریج اقتصاد ایران را تهدید میکند، تبدیلشدن آن به اقتصادی مصرفکننده ذخایر است. در این حالت، اقتصاد بیشتر به مصرف منابع موجود و ذخایر انباشته متکی میشود تا به تولید جدید و ارزش افزوده پایدار. چنین ساختاری، علاوه بر کاهش رشد بلندمدت، توان رقابتپذیری اقتصاد در بازارهای جهانی را نیز محدود میکند. به عبارتی، ایران ممکن است وارد چرخهای شود که در آن فقط از منابع گذشته بهرهبرداری کند و فرصت توسعه و تولید پایدار از دست برود.
به اعتقاد او، یکی از عوامل اصلی این وضعیت، کمبود سرمایهگذاری خارجی و داخلی است. سرمایهگذاران داخلی، به دلیل ریسکهای بالای اقتصادی، نوسانات نرخ ارز، تحریمها و مشکلات مالیاتی، تمایلی به تزریق منابع در بخشهای مولد ندارند. از سوی دیگر، سرمایهگذاری خارجی محدود و پراکنده است و نمیتواند جای خالی منابع داخلی را پر کند. این ترکیب، رشد تشکیل سرمایه ثابت را محدود کرده و فرسودگی تجهیزات را تسریع میکند.
همچنین، علاوه بر این، سیاستهای اقتصادی کوتاهمدت و تمرکز بر مصرف و کنترل تورم نیز مانع از تخصیص منابع به سرمایهگذاریهای بلندمدت شده است. به جای تمرکز بر توسعه ظرفیت تولید و نوسازی ماشینآلات، بخشی از منابع موجود صرف مدیریت مشکلات جاری و مصرف شده است. این رویکرد کوتاهمدت، اثرات منفی بلندمدت بر توان تولید و بهرهوری دارد.
انصاری در ادامه با تاکید بر اینکه برای تحلیل بیشتر، توجه به شاخصهای عمر مفید ماشینآلات و نرخ بازسازی سرمایه اهمیت دارد، خاطرنشان ساخت: در شرایط ایدهآل، اقتصاد یک کشور باید هر ساله حداقل درصدی از تجهیزات فرسوده را جایگزین یا نوسازی کند تا ظرفیت تولید پایدار بماند. در ایران، آمارها نشان میدهد که این نرخ جایگزینی پایینتر از حد نیاز است و به همین دلیل بسیاری از کارخانهها با تجهیزات فرسوده کار میکنند. این وضعیت، نه تنها رشد تولید را محدود میکند، بلکه هزینههای تولید را نیز افزایش داده و رقابتپذیری محصولات داخلی در بازارهای جهانی را کاهش میدهد.
وی افزود: یکی دیگر از چالشها، وابستگی به واردات ماشینآلات و قطعات است. با وجود تحریمها و محدودیتهای ارزی، واردات تجهیزات جدید دشوار و پرهزینه شده است. این موضوع، فرسودگی خطوط تولید را تشدید کرده و مانع از بهروزرسانی فناوریهای تولیدی شده است. در نتیجه، حتی در صورت افزایش تقاضا یا برنامههای توسعه، اقتصاد ایران قادر به پاسخ سریع نیست.
انصاری گفت: اگر این روند ادامه یابد، اقتصاد ایران ممکن است وارد مرحلهای شود که ظرفیت تولید فعلی پاسخگوی نیازهای داخلی و صادراتی نباشد. در چنین شرایطی، اقتصاد به جای تولید و سرمایهگذاری، بیشتر بر مصرف منابع موجود تکیه خواهد کرد و رشد اقتصادی به صورت پایدار کاهش مییابد. این وضعیت میتواند اثرات سیاسی و اجتماعی نیز به همراه داشته باشد، زیرا کاهش توان تولید و اشتغالزایی، فشار بر دولت و مردم را افزایش خواهد داد.
همچنین، راهکارهای پیشنهادی برای مقابله با این بحران چندوجهی است. ابتدا، افزایش سرمایهگذاری در بخشهای مولد از طریق سیاستهای تشویقی، تسهیل وامهای بلندمدت و کاهش ریسک سرمایهگذاری ضروری است. دوم، نوسازی و ارتقای ماشینآلات فرسوده باید در دستور کار قرار گیرد تا بهرهوری افزایش یافته و ظرفیت تولید حفظ شود. سوم، جذب سرمایهگذاری خارجی هدفمند، به ویژه در بخشهایی که فناوریهای پیشرفته نیاز دارند، میتواند خلاهای داخلی را پر کند. چهارم، دولت باید با تدوین سیاستهای بلندمدت تولید محور، از تمرکز صرف بر کنترل تورم و مسائل کوتاهمدت جلوگیری کند تا منابع اقتصادی صرف توسعه و نوسازی شود.
این فعال اقتصادی در پایان تاکید کرد: بحران سرمایهگذاری و فرسودگی ظرفیت تولید، یک چالش ساختاری برای اقتصاد ایران است که اگر با تصمیمات جدی و بلندمدت مواجه نشود، اثرات آن تا سالها باقی خواهد ماند. از آنجایی که رشد اقتصادی پایدار بدون سرمایهگذاری و نوسازی تجهیزات امکانپذیر نیست، باید به این مسئله توجه ویژهای شود تا ایران از مسیر توسعه و تولید باز نماند