هدررفت خورشیدی
به بهانه اختصاص بودجه از صندوق توسعه بابت تولید برق خورشیدی
مهدی ساجدی؛ کارشناس انرژی

در خبرها آمده بود که صندوق توسعه ملی مبلغ 25 میلیارد دلار در انرژی های تجدید پذیر سرمایه گذاری می کند که 3 میلیارد دلار در سال جاری به این امر اختصاص داده شده است ( https://irna.ir/xjTmk5 )
بحران ناترازی انرژی بهانه ای شده که ایران نیز همگام با کشورهای دیگر یا شاید کمی عقب تر دست به دامن انرژی های پاک شود و با توجه به تابش بالای خورشید در ایران شاید دم دستی ترین پروژه ها را بتوان در راستای استفاده از انرژی خورشیدی تعریف کرد.
سالهای متمادی دولتهای مختلف با انواع امتیازات سعی در ترغیب بخش خصوصی جهت ورود به تولید انرژی خورشیدی در ابعاد مختلف کرده اند که در بعضی موارد به نتایجی رسیده اند ولی این اقدامات نیاز قابل توجهی از انرژی کشور را تامین نکرده است.
حالا دولت خود دست به کار شده و می خواهد با استفاده از ظرفیت صندوق توسعه ملی و نیاز بالای دولت به انرژی، قدم در تولید تیراژ بالای انرژی خورشیدی (با توجه به پراکندگی از لحاظ جغرافیای نصب تجهیزات) گذارده و باصطلاح ناترازی را در حدی درمان کند که شاید دیگر ادارات بخاطر کمبود انرژی تابستان و زمستان (اخیرا پاییز و بهار) تعطیل نشوند.
به طور کلی از منظر کارشناسی پاسخ به چند نکته مهم است تا افکار عمومی و کارشناسان متقاعد شوند 25 میلیارد دلار (معادل 1700 همت با دلار 68هزارتومانی) هزینه از صندوق چه مصارفی در حوزهی انرژیهای تجدیدپذیر میتواند داشته باشد؟
اولین مورد این که آیا اولویت بندی ها رعایت شده است؟ دوراز ذهن نیست که با نصب تجهیزات و تولید برق مطلوب (در بهترین حالت و بدون در نظر گرفتن استهلاک ها و اتفاقاتی که این کلان پروژه را دچار چالش های جدی میکند) این برق پاک نیز دچار هدررفت در شبکه، ساختمان ها و زیرساخت های معیوب دیگر شود. بعبارتی آیا ما توان این را داریم که خورشید را هم مانند انرژی های دیگر به بلای هدررفت و بدمصرفی دچار کنیم؟
باید توجه کرد که حتی رقم 3 میلیارد دلار تخصیصی سال جاری (204 همت) نیز عدد هنگفتی است که جا دارد بصورت جدی این طرح ها مورد کنکاش قرار گیرند.
در یک نگاه کلی اسناد بالادستی متعددی برای بهینهسازی مصرف انرژی و اصلاح الگوی مصرف وجود دارند و همگی هم الزامآور هستند:
پیش از همه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بعنوان استراتژی مهم جمهوری اسلامی قرار دارد که در آن اشاره مستقیم به کاهش شدت انرژی و اصلاح الگوی مصرف دارد. مشخصاً تجلی این اصلاح الگو در مقیاس دولتی بایستی در ساختمانهای منتسب به دولت و نهادها به عنوان نمونههایی از مصرف کارآمد انرژی معرفی شوند.
همچنین در سند چشم انداز 20 ساله ( که اکنون در سال پایانی آن هستیم) هم به همین قضیه اشاره شده است. در کنار آنها نیز فهرستی از قوانین و الزامات در برنامه های توسعه تدوینی کشور وجود دارند که تاکیدات ویژه بر بهینه سازی و اصلاح الگوی مصرف دارند.چندین سند و بخشنامه ملی که با هدف بهینه سازی ساختمان ها، تجهیزات و اصلاح رفتار (از جمله مبحث 19 ساختمان) تهیه شده است.
بنابراین پیشنهاد میشود قبل از آغاز به چنین سرمایهگذاری عظیمی در ابتدا مشخص شود چقدر از آن دستورالعمل ها اجرایی شده و چه مقدار انرژی به سبد انرژی کشور بصورت تفکیکی از بخشهای مختلف دولتی، صنایع، نیروگاهها، خانگی و... به شبکه برگشت داده شده است.
لازم به ذکر است هزینه تولید، نصب، نگهداری و بهره برداری از تجهیزات خورشیدی در ابعاد ساختمانی بسیار بالاتر از هزینه مشابه آن در ابعاد مزرعه خورشیدی است و دولت مشخص نکرده که روش خرجکرد این 3 میلیارد دلار چگونه است؟
آیا دولت می خواهد روی پشت بام هزاران ساختمان دولتی پراکنده کوچک و بزرگ در شهرهای مختلف و حتی روستاها ( به سبک لوله کشی و نصب علمک های گاز در هرجای ممکن!) دست به نصب تجهیزات گران قیمت تولید برق خورشیدی بزند؟ و یا اینکه با اختصاص زمین در محل هایی خاص قصد برپایی مزارع انرژی خورشیدی دارد؟ آیا در حالت اول محاسبه هزینه فایده شده است؟ و یا همه چیز به پیمانکار «کلید در دست» سپرده شده و شبیه اغلب طرح ها فقط یکسال ضمانت اجرایی دارد و دولت مجبور است با کم و زیاد برق تولیدی و خرابی و تمیزکاری و سایر مصایب آن بسازد و نهادی برای رفع و رجوع مشکلات آن تشکیل دهد؟
آیا برآوردی از تاثیر اجتناب ناپذیر آلودگی هوای کلان شهرها و حتی گردوخاک های موسمی در سطح کشور بر افت شدید بازدهی تجهیزات خورشیدی انجام شده است؟ هزینه پاک سازی و شستشوی دایمی این تجهیزات و نحوه تهیه آب مصرفی برای این امر چگونه خواهد بود؟
سوال مهم تر اینکه آیا اگر این سه میلیارد دلار یا آن 25 میلیارد دلار صرف بازسازی شبکه (در مقیاس مصرفی دولت و کل کشور) و بهینه سوز کردن تجهیزات مصرفی اعم از سوخت فسیلی و برق شود چه مقداری انرژی از سبد پرمصرف دولت کسر و به سایر بخشها سرریز می شود؟
گزارش ها نشان می دهد کشورهایی که از انرژی پاک از قبیل خورشیدی یا هر نوع دیگر استفاده می کنند ابتدا و به فوریت به سمت بهینه سازی تجهیزات و عوامل هدررفت انرژی رفته اند.
بر اساس گفته های بهرامی نائب رئیس کمیسیون انرژی مجلس بازدهی نیروگاهها حداقل 10 درصد از کمترین استاندارد پایین تر است و حدود 11درصد نیز دچار هدررفت در شبکه توزیع برق هستیم.
علاوه بر قوانین سالهای اخیر در باب افزایش بهره وری و بازدهی نیروگاهها، در برنامه هفتم نیز به این امر پرداخته شده است که نیاز به پیگیری جدی دارد متاسفانه بخشنامه ها و قوانین ذکر شده یا ذکر نشده فراوانی میتوان سراغ گرفت که به نتایج مطلوب خود نرسیدهاند (بواسطه عدم پیگیری های سختگیرانه، عدم نظارت دقیق و متاسفانه تزریق سوخت فسیلی گاز و گازوییل و نفت کوره تقریبا مفت به نیروگاهها) و یا کلا بر زمین مانده اند.
مشکل دقیقا اینجاست که نزدیک به 70 درصد سوخت کشور را یک قسمت از دولت با مشقت فراوان و در شرایط تحریم از دل زمین بیرون می کشد و قسمتی دیگر از دولت آن را تبدیل به دود هوا می کند (مقدار هدررفت انتقال شبکه به کنار)
بدون تردید حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر اقدام مثبت و بسیار لازمی است اما آیا بهتر نیست هزینه های هنگفت صندوق توسعه ابتدا در راستای اصلاح ساختار تولید و تجهیزات فعلی به کار برده شود؟ ساختارهای موجود و ادامه این روندها بطور قطع باعث می شود علاوه بر هدر دادن قسمت مهمی از منابع مالی تخصیصی صندوق توسعه (که سرمایه ملی نسلهای آینده هستند) در گام بعدی موجب هدررفت همان انرژی های نوین تجدیدپذیر هم خواهد بود.
دولتی کنونی با شعار کار کارشناسی پا به عرصه حکمرانی گذاشته و از کارگزاران چنین دولتی باید توقع داشت که بیش و پیش از هر چیز با اصلاح ساختارهای فعلی به مقابله با ناترازی انرژی برخیزد /// پایان