بیثباتی اقتصادی پاشنه آشیل معدنکاری
صنعت فولاد همواره یکی از حوزههای جذاب برای سرمایهگذاران بوده است، اما مساله این است که در شرایط فعلی با توجه به نوساناتی که در این بازار وجود دارد، آیا باز هم این صنعت برای سرمایهگذاران جذاب است؟ آیا باز هم سرمایهگذاران رغبتی برای سرمایهگذاری در این حوزه دارند؟ به این ترتیب بهرغم اینکه حدود نیم قرن از قدمت فولادسازی ایران میگذرد و طی این سالها بلوغ زیادی در این صنعت به وجود آمده، هنوز هم اما و اگرها زیاد هستند.
درواقع برای سرمایهگذاری در هر بازار و صنعتی، نخستین گام تحلیل کلیات و جزییات آن صنعت است. تنوع محصولات، بازار هدف، استعلام قیمت، تاثیر تصمیمات کلان و… از جمله مواردی هستند که برای سرمایهگذاری در هر صنعتی باید بررسی شود. سرمایهگذاری در یک حوزه اقتصادی وقتی مورد استقبال قرار میگیرد که مقرون بهصرفه باشد و پیشنیاز آن نیز ثبات اقتصادی است. بنابراین سرمایهگذار نباید به این موضوع فکر کند که چند ماه دیگر چه میشود بلکه باید بتواند تمام شرایط سیاسی و اقتصادی را پیشبینی کند، موضوعی که در حال حاضر در کشور ما کمتر امکانپذیر است.
یکی دیگر از پیشنیازهای سرمایهگذاری پیشبینی دسترسی به زیرساختهایی همچون گاز، برق و آب است. اما مساله این است که حتی برای چند ماه بعد هم نمیتوان در این حوزه برنامهریزی کرد، چه برسد به اینکه سرمایهگذاران برای ۵ سال آینده برنامهریزی کنند!
زنجیره تولید فولاد اصطلاحا به فرآیند استخراج سنگآهن از معادن تا تولید محصول نهایی
(تیرآهن، ورق و…) گفته میشود اما متناسب با نیازهای روز، زنجیره فولاد دچار تغییر و تحولات نشده است. موضوعی که نباید ساده از کنار آن گذشت.
در این بین مقوله انرژی در زنجیره آهن و فولاد کشور بسیار مهم است. با توجه به کمبودهایی که در حوزه انرژی در کشور به وجود آمده به نظر میرسد سرمایهگذاریها در این بخش به درستی انجام نشده است. بحث سرمایهگذاری در زیرساختها را میتوان یک ضرورت تلقی کرد؛ چراکه توسعه زیرساختهای حملونقل موجب بهبود سرعت حملونقل، افزایش تولید و کاهش هزینهها میشود.
دلسردی سرمایهگذار به دلیل نبود افراد متخصص
در این خصوص یک کارشناس حوزه معدن به «جهانصنعت» گفت: دومدل سرمایهگذاری در حوزه معدن داریم که شامل بخش خصوصی و از طرفی هم صندوقها و شرکتهای سرمایهگذار است. در هر دو حالت باید دید که چرا یک سرمایهگذار در این عرصه سرمایهگذاری میکند. بهطور قطع این فرد به دنبال تولید ثروت است. اما مساله این است که در کشور ما شرایط موجود به گونهای است که افرادی باید نظر دهند که صاحب تخصص نیستند و گویا دلسوز بخش معدن نیستند؛ در نتیجه سرمایهگذار دلسرد میشود و علاقهای به سرمایهگذاری در بخش معدن وجود ندارد.
علی سیامکی همچنین با اشاره به نبود زیرساختها در بخش معدن گفت: خیلی وقتها زیرساختهای کافی وجود ندارد و دولت هم حمایت کافی از این عرصه نمیکند، درنتیجه باعث میشود سرمایهگذار چندان دلش به سرمایهگذاری در حوزه معدن قرص نباشد.
حسن طاهری با اشاره به اینکه این زیرساختها در صنعت فولاد کشور در نقاط مختلف متفاوت است، اظهارداشت: اگر اهمیت چالشهای زیرساختی نادیده گرفته شود، صنعت فولاد دستخوش مشکلات بزرگی مانند افت تولید میشود. طاهری با بیان اینکه فرصت چنین عقبگردهایی باید توسط دولت و افراد متخصص محاسبه شود، گفت: صنعت فولاد در کشور ما عمری نزدیک به نیم قرن دارد و زیرساختهای صنعت فولاد کشور باید همپایه کشورهای پیشرفته رشد کند.
وی با بیان اینکه بخش فولاد هر ساله در ایران رشدی حدود ۷ درصدی داشته، ولی با درست نبودن زیرساختها، این رشد کاهشی و منفی شده است، گفت: برای مثال خاموشیهای سال گذشته موجب شد میلیاردها دلار از ظرفیت صادراتی بخش فولاد در ماههای میانی از بین برود.
تبعیض بین تولیدکنندگان دولتی و خصوصی
در ادامه یک کارشناس فولادی در رابطه با تاثیر تصمیمات چهارگانه فولادی وزارتخانههای صمت و اقتصاد بر بازار فولاد بیان کرد: در شرایط فعلی هیچ یک از تصمیمات کمکی به تولیدکننده نمیکند. در واقع، با این شرایط برای تولیدکننده فرقی ندارد با ۱۰ درصد یا ۳۰ درصد محصولات خود را تامین کند.
خسرو حجتی گفت: این اقدامات، ابزار کنترل قیمت مناسبی برای بازار نیست؛ چرا که عرضه و تقاضا نرخ محصولات را تعیین میکند و تمامی این عملکردهای متفاوت برای نرخگذاری، تزهای غیرعملی و داستانسرایی محسوب میشود. وی گفت: در این صورت، مسوولان میتوانند به آسانی تولیدکنندگان خصوصی را تعطیل کنند و محصولات فولادی را تنها توسط تولیدکنندگان دولتی تامین کنند و خصوصیها لبو و جگر بفروشند، چرا که با چنین مشکلاتی این سهمیهبندیها برای محصولاتی مانند ماست و شیر کاربرد خواهد داشت.