«جهان اقتصاد» گزارش می دهد
تابستان ۱۴۰۴؛ وقتی قطرهها طلا میشوند!
گلنار پرتوی مهر
تابستان ۱۴۰۴ در راه است و زنگهای هشدار بحران کمآبی بلندتر از همیشه به گوش میرسند. ایران، کشوری که با اقلیم نیمهخشک و خشک دستوپنجه نرم میکند، سالهاست با چالشهای جدی در مدیریت منابع آب روبهرو است. افزایش جمعیت، تغییرات اقلیمی، الگوهای غلط مصرف و مدیریت ناپایدار منابع، همگی دستبهدست هم دادهاند تا تابستان پیشرو، بحرانیترین فصل برای تأمین آب در بسیاری از نقاط کشور باشد. این گزارش نگاهی جامع به ابعاد این بحران، عوامل تشدیدکننده، پیامدهای اجتماعی و زیستمحیطی، و البته راهکارهایی برای عبور از این وضعیت خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار «جهان اقتصاد»، ایران با متوسط بارندگی کمتر از یکسوم میانگین جهانی، همیشه در زمره کشورهای کمآب بوده است. کاهش چشمگیر بارشها در سالهای اخیر، خشک شدن سفرههای زیرزمینی و کاهش ذخایر سدها، وضعیت را پیچیدهتر کرده است. در برخی استانها، مثل سیستان و بلوچستان، خوزستان و کرمان، تأمین آب آشامیدنی نیز به چالشی روزمره تبدیل شده است. گزارشها نشان میدهد که در تابستان ۱۴۰۴، بیش از ۲۰۰ شهر با تنش آبی شدید مواجه خواهند بود و این تنها بخش کوچکی از واقعیت تلخ پیشرو است.
افزایش دمای زمین و کاهش بارندگیها باعث کاهش منابع تجدیدپذیر آب شده است. توسعه ناهماهنگ صنایع، حفر چاههای غیرمجاز، و انتقالهای بیرویه آب بینحوضهای، اکوسیستمهای طبیعی را تخریب کرده و منابع آب را فرسوده کرده است.
عدم آگاهی عمومی نسبت به بحران آب و استفاده بیرویه در مصارف خانگی، بحران را تشدید کرده است.
کمبود آب منجر به کاهش تولیدات کشاورزی، مهاجرت روستاییان به شهرها، افزایش بیکاری و نارضایتی عمومی میشود.
خشک شدن تالابها، کاهش تنوع زیستی، افزایش گردوغبار و تخریب منابع طبیعی، بخشی از پیامدهای زیستمحیطی کمآبی است.
تنشهای محلی و منطقهای بر سر منابع آب، میتواند منجر به درگیریهای اجتماعی و حتی تنشهای بیناستانی شود.
باوجود همه چالشها، همچنان راههایی برای کاهش اثرات بحران و مدیریت پایدار منابع وجود دارد.
ایران مدتهاست که با کاهش منابع آبی و تغییرات اقلیمی دستوپنجه نرم میکند. اما امسال شرایط پیچیدهتر از همیشه شده است؛ میانگین بارندگی کشور ۵۰ درصد کمتر از میانگین بلندمدت است و این یعنی منابع آبی که پیشتر هم کفاف نیازها را نمیدادند، حالا تحت فشار بیشتری قرار گرفتهاند.
شرایط بحرانی، سیاستگذاران را مجبور کرده که به جای تمرکز بر افزایش منابع آب، به بهینهسازی مصرف و مدیریت بهتر آن بیندیشند. دیگر نمیتوان به بارشهای سالانه و سدسازیهای سنتی اتکا کرد؛ حالا نگاهها به کاهش هدررفت، بازچرخانی و استفاده بهینه از آب در بخشهای مختلف معطوف شده است.
یکی از چالشهای بزرگ در مدیریت آب کشور، هدررفت بالای آن در شبکههای توزیع شهری و صنعتی است. بخش قابلتوجهی از منابع آبی، پیش از رسیدن به مصرفکننده نهایی، در لولههای فرسوده، سیستمهای انتقال ناکارآمد و مدیریت نادرست توزیع از بین میرود. این موضوع نهتنها در شهرهای بزرگ، بلکه در مناطق روستایی نیز مشکلآفرین شده است، جایی که بخش زیادی از آب به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی در زیرساختها هدر میرود.
وزارت نیرو در این شرایط، اولویت اصلی خود را بر کاهش این هدررفت گذاشته است. بازسازی شبکههای فرسوده، بهینهسازی مصرف و اعمال مدیریت هوشمندانه بر توزیع آب، اقداماتی هستند که میتوانند از این اتلاف گسترده جلوگیری کنند.
در بسیاری از کشورهای کمآب، بازچرخانی و تصفیه فاضلاب شهری و صنعتی، به یک منبع اصلی تأمین آب تبدیل شده است. اما در ایران، این موضوع هنوز بهطور کامل اجرایی نشده و تنها در برخی شهرها و صنایع، تصفیه پساب مورد توجه قرار گرفته است.
آب مصرفشده در بخشهای صنعتی و خانگی، در بسیاری از موارد قابل بازیافت و استفاده مجدد است، اما عدم سرمایهگذاری مناسب، نبود قوانین الزامآور و مقاومت برخی بخشها در برابر این تغییرات، باعث شده که حجم زیادی از این آب تصفیه نشده از دست برود.
برنامهریزیهای اخیر وزارت نیرو نشان میدهد که تمرکز بر تصفیه و بازچرخانی آب، بهویژه در صنایع، در اولویت قرار گرفته است. الزام صنایع به استفاده از پسابهای تصفیهشده و گسترش تصفیهخانههای شهری، میتواند بخشی از بحران را کاهش دهد.
بخش کشاورزی، با مصرف بیش از ۸۰ درصد آب کشور، همواره در مرکز بحثهای مدیریت منابع آبی بوده است. بسیاری معتقدند که کشاورزی سنتی و روشهای آبیاری ناکارآمد، یکی از دلایل اصلی هدررفت آب در ایران است. اما آیا این بخش تنها مقصر بحران آب است؟
واقعیت این است که کشاورزی ایران نهتنها متکی به روشهای سنتی و پرمصرف است، بلکه سیاستهای حمایتی دولت در سالهای گذشته، کشاورزان را به سمت کشتهای پرآببر سوق داده است. محصولاتی مانند برنج، هندوانه و نیشکر که به منابع عظیم آب نیاز دارند، در مناطقی کشت میشوند که با بحران شدید کمآبی مواجهاند.
تغییر این الگوی کشت، نیازمند اصلاح سیاستهای کلان، ارائه مشوقهای مالی به کشاورزان برای استفاده از روشهای نوین آبیاری و سرمایهگذاری در فناوریهای جدید است. وزارت نیرو تأکید دارد که با همکاری وزارت جهاد کشاورزی، باید این بخش را به سمت بهرهوری بالاتر سوق داد، اما این مسیر به سیاستگذاریهای قاطعتر و اجرای سختگیرانهتر نیاز دارد.
یکی دیگر از گزینههای پیش روی سیاستگذاران، شیرینسازی آب دریا است. کشورهای حوزه خلیج فارس سالهاست که با استفاده از این فناوری، بخشی از نیازهای آبی خود را تأمین میکنند. اما در ایران، به دلیل هزینههای بالا، مصرف انرژی زیاد و محدودیتهای زیستمحیطی، شیرینسازی آب هنوز به یک راهحل گسترده تبدیل نشده است.
با این حال، در برخی از استانهای کمآب، پروژههای شیرینسازی در حال اجرا هستند. اما این روش بیشتر میتواند راهکاری برای تأمین آب شرب در مناطق خاص باشد، نه یک راهحل فراگیر برای حل بحران آب کشور.
در سالهای اخیر، بارورسازی ابرها بهعنوان یکی از روشهای مقابله با خشکسالی مطرح شده است. اما این روش، با وجود برخی موفقیتها، هنوز به دلیل وابستگی به شرایط جوی و محدودیت در میزان بارش، یک راهکار قطعی محسوب نمیشود.
تجربیات جهانی نشان میدهد که بارورسازی میتواند میزان بارندگی را در مناطق خاصی افزایش دهد، اما نمیتواند کمبود آب یک کشور را جبران کند. به همین دلیل، وزارت نیرو این روش را در برخی مناطق آزمایش کرده، اما خود مسئولان هم تأکید دارند که نمیتوان روی این روش بهعنوان یک راهکار بلندمدت حساب کرد.
یکی از مهمترین چالشهای آبی کشور، وضعیت دریاچه ارومیه است. با وجود همه تلاشهای انجامشده، هنوز این دریاچه با کاهش سطح آب و افزایش نرخ تبخیر روبهرو است.
مشکل اصلی دریاچه ارومیه این است که هر میزان آبی که به آن وارد میشود، با نرخ بالایی تبخیر میشود. بنابراین، صرفاً تأمین حقابه نمیتواند مشکل را حل کند و نیاز به سیاستهای جامعتر، مانند مدیریت مصرف آب در حوزههای بالادستی و کاهش برداشت غیرمجاز از منابع آبی منطقه دارد.
آنچه مشخص است، این است که دیگر نمیتوان بحران آب را تنها با پروژههای عمرانی و سدسازی حل کرد. تغییر اقلیم، رشد جمعیت و افزایش نیازهای صنعتی و کشاورزی، شرایطی را ایجاد کرده است که نیازمند مدیریت علمی و سختگیرانه منابع آب است.
اصلاح الگوی مصرف، کاهش هدررفت، بازچرخانی آب، تغییر روشهای کشاورزی و سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، راهکارهایی هستند که میتوانند از شدت بحران بکاهند. اما موفقیت این اقدامات، تنها در صورتی ممکن خواهد بود که هم دولت و هم مردم، برای مدیریت بهتر آب همکاری کنند.
بحران آب، یک چالش ملی است که نیاز به تصمیمگیریهای قاطع و اقدامهای فوری دارد. فرصت زیادی باقی نمانده و اگر اقدامات لازم بهدرستی اجرا نشود، در آیندهای نهچندان دور، تأمین آب به یکی از بزرگترین معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور تبدیل خواهد شد.
تابستان ۱۴۰۴ میتواند نقطه عطفی در مواجهه ایران با بحران آب باشد؛ فرصتی برای بازنگری در سیاستها، تغییر الگوهای رفتاری و حرکت به سمت پایداری. اگر امروز تصمیمهای درستی گرفته شود، هنوز امیدی برای نجات منابع ارزشمند آبی و حفظ آینده سرزمین وجود دارد. هر قطره آب، سرمایهای است که حفظ آن، تضمینکننده حیات نسلهای آینده است. بیایید قبل از اینکه "قطرهها طلا شوند"، قدرشان را بدانیم.