«جهان اقتصاد» گزارش می دهد قلابِ ناترازی انرژی روی گلوی زمستان
گلناز پرتوی مهر
امسال که سرمای زمستانی دوباره دارد نفسها را تند میکند، دغدغهای که هر سال در افکار عمومی تکرار میشود این است: آیا شبکه برق کشور میتواند از پس تقاضای فصلی بربیاید؟ پاسخ کوتاه: تردیدهای معناداری وجود دارد. ریشه این تردیدها در وابستگی بالا به سوختهای فسیلی، ناترازی در عرضه و تقاضا و محدودیتهای زنجیره تأمین گاز برای نیروگاهها قرار دارد ترکیبی که هر سال احتمال «خاموشی» را زنده نگه میدارد.
اولین و مهمترین عامل ساختار تولید برق. بیش از نود درصد تولید برق کشور بر پایه سوختهای فسیلی است و بخش بزرگی از آن با گاز طبیعی کار میکند؛ یعنی وقتی مصرف گاز در بخش خانگی و گرمایشی بالا میرود، فشار بر تحویل گاز به نیروگاهها افزایش مییابد و ظرفیت تولید برق کم میشود. این واقعیت ساختاری باعث میشود شبکه برق نسبت به نوسانات عرضه گاز بسیار آسیبپذیر باشد.
دوم گفتههای رسمی و واقعیت میدانی تفاوت دارد. در ماههای گذشته وزارت نیرو بارها تأکید کرده که در صورت «تأمین گاز کافی» و اجرای برنامههای مدیریت مصرف، احتمال خاموشیهای گسترده کاهش مییابد؛ اما این «شرط» به عوامل بیرونی زیادی وابسته است: تولید و انتقال گاز، وضعیت میادین و خطوط لوله، و نیز سیاستهای مدیریت مصرف در بخشهای خانگی و صنعتی. در عمل، تأمین «کافی» گاز در اوج زمستان نه فقط مسئله فنی، بلکه مسئله اولویتبندی عرضه است.
سوم نشانههای هشدار. اخبار و تحلیلهای جدید از افزایش احتمال محدودیتها در تأمین گاز و برق خبر میدهند؛ برخی کارشناسان اقتصادی تأکید کردهاند که ناترازی انرژی میتواند به تعطیلی یا کاهش فعالیت صنایع منجر شود و بار سنگینی بر تولید ناخالص داخلی بگذارد. همزمان، تجربه اخیر نشان داده که در موجهای سرمایی، خاموشیهای کنترلشده یا برنامهریزینشده به سرعت به معضل اجتماعی و اقتصادی بدل میشوند.
بدترکنندهها یک موج سرد طولانی که مصرف گاز خانگی را به شدت بالا ببرد؛ تأخیر در تعمیرات و نگهداری نیروگاهها؛ اختلال در تولید یا واردات گاز؛ کمبود ذخیرهسازی و افت فشار شبکه گاز.
افزایش تزریق سوخت مایع به نیروگاهها (در صورت وجود ذخیره و توان فنی)، واردات گاز یا LNG از منابع همسایه، اجرای برنامههای کاهش مصرفِ هدفمند (کارمندان دولت، ساعتهای اوج مصرف صنایع)، و افزایش تولید پراکنده از منابع تجدیدپذیر که بار اوج را سبک کند. برخی کشورهای همسایه نیز برای فصل سرد قراردادهایی میبندند که میتواند به کاهش تنش کمک کند، اما این راهحلها معمولاً کوتاهمدت و پرهزینهاند.
کاهش وابستگی به گاز در تولید برق: افزایش نصب نیروگاههای سیکل ترکیبی پیشرفته، توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی و مدیریت بازار برق تا بار اوج بهتدریج کمتر بر نیروگاههای گازسوز فشار آورد.
تقویت شبکه و ذخیرهسازی: باتریهای ذخیرهساز و توسعه ظرفیت پیکشکن میتواند شوکهای فصلی را کاهش دهد.
سیاستهای قیمتگذاری و انگیزشی: اصلاح تعرفهها و مشوق برای صرفهجویی مصرف خانگی و صنعتی؛ پرداخت یارانه هدفمند برای تجهیز به بخاریها و سیستمهای گرمایی کممصرف.
همکاری بینبخشی و منطقهای توافقات صادرات-واردات گاز، سرمایهگذاری در خطوط انتقال و تعامل بهتر بین وزارتخانههای نفت و نیرو. تحلیلگران بینالمللی همچنین پیشنهاد میکنند که در سطح سیاستگذاری کلان، تنوعبخشی به منابع انرژی و سرمایهگذاری هدفمند در زیرساختهای نوین باید در صدر برنامهها قرار گیرد.
خاموشیهای مکرر تنها مسئله فنی نیست؛ پیامدهایی عملی و سیاسی دارد: کاهش اعتماد عمومی به توان دولت در مدیریت خدمات روزمره، فشار بر کسبوکارهای خرد و صنعتی، و تشدید مشکلات زیستمحیطی (زمانی که سوختهای سنگینتری جایگزین گاز میشوند). تجربه تعطیلیهای برنامهریزیشده یا ناگهانی نشان داده که هزینه اقتصادی و اجتماعی تصمیمات کمزمانبری که برای «فوری» کردن عرضه گرفته میشود، در بلندمدت پرهزینهتر است.
زمستان پیشِ رو آزمونی از تابآوری سیستم انرژی کشور خواهد بود. برای کاهش ریسک خاموشیها لازم است هم تدابیر فنی کوتاهمدت (تأمین سوخت نیروگاهها، تعمیرات فوری، الگوی مصرف اضطراری) و هم سیاستگذاری بلندمدت (تنوع منابع، ذخیرهسازی، اصلاح تعرفهها) همزمان اجرا شود